شنبه 15 ارديبهشت 1403 شمسی /5/4/2024 4:11:10 AM

🔻روزنامه تعادل
📍 آغاز دوران جدید در منطقه
✍️ علی بیگدلی
آینده منطقه چه سمت و سویی پیدا می‌کند؟ این پرسشی است که پس از رخدادهای اخیر منطقه‌ای و رویارویی تمام‌قد حماس و اسراییل بیشتر از هر زمان دیگری در فضای عمومی کشور مطرح شده است.

افکار عمومی بسیاری از مردم منطقه و شاید جهان، حول محور این موضوع متمرکز شده که چه سناریوهایی پیش روی منطقه قرار دارد؟ اهمیت این پرسش با توجه به اثراتی که این مناقشه در فضای اقتصاد جهانی دارد، واجد اهمیت ویژه‌ای است. نوسانات احتمالی در بازار نفت، صعود یا نزول شاخص بورس‌های جهانی و منطقه‌ای، نرخ طلا، نرخ مواد‌غذایی و... ارتباط مستقیمی با مناقشاتی دارد که در سطح منطقه و جهان جاری است. از سوی دیگر سرنوشت بسیاری از پروژه‌های بزرگ اقتصادی از جمله مسیر شرق به غرب؛ پروژه اقتصادی ابراهیم و... در گروی رخدادهای منطقه‌ای است.
اما برای دستیابی به این پرسش باید برخی گزاره‌های بنیادین در خصوص دوطرف مناقشه بررسی شود. به عنوان نمونه اسراییل رژیمی است که اساسا عادت و توانایی ورود به نبردها و مناقشات بلندمدت را ندارد. این رژیم بنیان حیات خود را بر حملات پیش‌دستانه و ناگهانی گذاشته است. مانند افعی که ناگهان حمله می‌کند، زهر خود را می‌ریزد و بعد فرار می‌کند.این در حالی است که این‌بار حماس تهاجم پیش‌دستانه‌ای را آغاز کرده و اسراییل را غافلگیر کرده است. بنابراین با وضعیتی متفاوت با همه نمونه‌های قبلی مواجه هستیم که تحلیل را مبتنی بر داده‌های قبلی دشوار می‌سازد. از سوی دیگر تمام نشانه‌های میدانی و پیرامونی حاکی است که این مناقشه بلندمدت بوده و ادامه‌دار خواهد بود. وقتی بنیان حیات رژیم صیونیستی در جنگ‌های کوتاه‌مدت و پیش‌دستانه را در کنار فرسایشی شدن این مناقشه قرار می‌دهیم، متوجه می‌شویم که اسراییل خود را در برابر یک چالش جدی می‌بیند. وقتی چالش را از منظر نتانیاهو و حزب لیکود بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که نتانیاهو تحت فشار شدیدی قرار گرفته است.

او متهم به ایجاد درزهای امنیتی و بروز مشکلات عدیده برای این رژیم است؛ نتانیاهو در برابر این نقدها و فشارها تلاش می‌کند این جنگ را مستمر سازد تا از یک طرف منتقدان خود را به بهانه فضای جنگی مهار کند و از سوی دیگر بتواند نبرد را به نقطه‌ای برساند که بتواند به زعم خود از آن دستاورد استخراج کند. بنابراین گسترش جنگ برای تامین خواسته تندروهای درون اسراییل محتمل است. هرچند ذات اسراییل با خشونت تنیده شده اما هرگز یک چنین خشونت افسارگسیخته‌ای تجربه نشده بود. اسراییلی‌ها نگران نبرد در چند جبهه هستند. هرچند در سال ۱۹۶۷ هم جنگ با ۴کشور، مصر، اردن، فلسطین و سوریه آغاز شد و به سرعت تمام شد.

همانطور که اشاره شد اسراییلی‌ها مانند افعی هستند، ناگهان حمله می‌کنند، زهر خود را خالی کرده و تلاش می‌کنند نبرد را به پایان برسانند. اسراییل به علت قلت جمعیتی و ترس از مرگ سربازانش نمی‌تواند طولانی مدت بجنگد، وقتی خود را درگیر درگیری زمینی با غزه کند، با مقاومت‌های زیرزمینی حماس و احتمال تلفات بالا ممکن است هر اتفاقی رخ دهد. از سوی دیگر همواره ترس ورود حوثی‌ها و حزب‌الله به جنگ وجود دارد. نوع رفتار اسراییل نشان می‌دهد که به دنبال یکسره کردن تکلیف خود با غزه است. هرچند این هدف بزرگی است اما اسراییل رویای آن را در سر دارد. حتی کشورهایی که با اسراییل رابطه دارند امروز در مقابل اسراییل ایستادند. در جریان کنفرانس قاهره اغلب افراد مانند لشکر شکست خورده از کنفرانس بیرون آمدند. انگار جبهه جدیدی در دنیای عرب علیه اسراییل تشکیل شده است.
بررسی صحبت‌های پادشاه اردن که در اسراییل سفیر دارند، نشان می‌دهد که دوران جدیدی آغاز شده است. اما اسراییل می‌داند که بر سر دوراهی خطرناکی قرار دارد؛ هر نوع عقب‌نشینی ممکن است، خطرات بیشتری را متوجه این رژیم کند و این پالس را به سایرین ارسال کند که اسراییل دیگر شکست‌ناپذیر نیست و می‌توان هیمنه آن را در هم شکست . با این توضیحات ادامه تنش در منطقه را محتمل‌ترین گزینه ممکن می‌داند تا زمانی که دو طرف احساس کنند به بخشی از خواسته‌های خود رسیده‌اند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 مرگ سرمایه‌ها در باتلاق مقررات
✍️ دکتر جعفر خیرخواهان
روزی نیست که فعالان اقتصادی از مشکلات پیچیده خود درباره مسائل ارزی، بانکی، سازمان امور مالیاتی، قانون کار و... سخن نگویند. در این شکایت‌ها، بخشی از بار سنگین و طاقت‌فرسای مواجهه با قوانین و مقررات بد و زدوبندها و بی‌قانونی‌ها و نااطمینانی‌های نامتناهی و فضای مه‌آلود و پرابهام محیط اقتصادی را می‌توان حس و لمس کرد.
این اعتراض‌ها، ما را به سوال کلیدی رهنمون می‌سازد که چرا با وجود منابع و سرمایه‌های بسیاری که داریم، کشوری فقیر هستیم و به احتمال زیاد فقیر خواهیم ماند؟

متاسفانه اقتصاددانان (به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه) تا چند دهه پیش از واقعیات اقتصادی جوامع خود فاصله گرفته و به گوشه عزلت در برج عاج نظریه‌پردازی پناه برده بودند. شرایط چنان نامناسب بود که رونالد کوز (اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد۱۹۹۱) به‌عنوان سخنران اصلی در کنفرانس سالانه انجمن بین‌المللی اقتصاد نهادی جدید در سال۱۹۹۹ با موضوع «وظیفه جامعه اقتصاددانان»، خیلی صریح به انتقاد از اقتصاددانان پرداخت که چرا توجه کافی به واقعیت نمی‌کنند. وی گفت: «اقتصاد طی سال‌ها، بیشتر و بیشتر انتزاعی شده و از رویدادهای دنیای واقع جدا افتاده است. در کل که نگاه کنیم، اقتصاددانان طرز کار و عملکرد نظام اقتصادی واقعی را بررسی نکرده، بلکه درباره آن فقط تئوری‌پردازی می‌کنند.» وی از اِلی دِوُنز دیگر اقتصاددان انگلیسی نقل کرد که در همایشی گفته بود: «اگر اقتصاددانان بخواهند به بررسی اسب بپردازند، آنها سراغ اسب‌ها نمی‌روند و از نزدیک آنها را مشاهده‌ نمی‌کنند، بلکه در قالب مطالعات خود می‌نشینند و از خود می‌پرسند اگر من اسب بودم چکار می‌کردم؟»

اما در همان سال‌ها و حتی بسیار عقب‌تر یعنی از اواخر دهه۱۹۷۰ یک اقتصاددان پرویی به نام هرناندو دسوتو کاملا باور داشت رویکرد بالا و مورد انتقاد کوز که اقتصاددانان بسیاری به‌کار می‌گرفتند، نتیجه نمی‌دهد و به گفته خود برای درمان بیمار باید به بالین وی رفت. او اقتصاددان را مانند دندانپزشکی می‌دانست که بدون پرسش از بیمار که کدام دندانش درد می‌کند، نمی‌تواند کارش را شروع کند. دسوتو برای بررسی علل فقیر ماندن اکثریت جمعیت کشورهای در حال توسعه حتی یک موسسه پژوهشی و اندیشکده به نام «موسسه آزادی و دموکراسی» تاسیس کرد و با اجرای پیمایش‌ها و مشاهدات واقعی و توجه به جزئیات و دقت بالای علمی و آماری کارش را شروع کرد. مطالعات میدانی و جمع‌آوری داده‌ها‌ برای شناخت پدیده‌های واقعی آن‌گونه که هستند، کار بسیار جالب و بدیع وی بود.

شرایطی که رویای هر پژوهشگر تجربی است. او به بررسی دقیق و از نزدیک پنج شهر جهان سومی پرداخت و ابتدا با شهر لیما، پایتخت کشور پرو شروع کرد که حاصل آن انتشار کتاب «راه دیگر» شد. سپس این بررسی را در شهرهای قاهره در مصر، مانیل در فیلیپین، مکزیکوسیتی در مکزیک و پورتوپرنس در هائیتی ادامه داد و حتی اسناد تاریخی درباره تاسیس و سیر تکامل نهادهای حقوق مالکیت کشورهای آمریکا، سوئیس و فرانسه در قرون هجده و نوزده را بررسی کرد. دومین کتاب وی «راز سرمایه: چرا سرمایه‌داری در غرب موفق می‌شود و در جاهای دیگر شکست می‌خورد؟»
نظریه‌های سابق درباره توسعه اقتصادی را به چالش کشید و در میان بسیاری واقعیات حیرت‌آور و البته هولناک که کشف و عیان کرد، یکی این بود که بیشتر مردم کشورهای درحال توسعه آن‌گونه که تصور شده است و به تصویر کشیده می‌شود، خیلی فقیر نیستند. این مردم و حتی کشورهایشان مالک دارایی‌ها و سرمایه‌های زیادی هستند؛ اما این دارایی‌ها به شکلی بازنمایی نمی‌شوند که به صاحبانشان اجازه دهد از دارایی خود ارزش مازاد مناسبی کسب کنند. دسوتو این نوع دارایی‌ها را «سرمایه مرده» نامید.

او در ابتدای کتاب راز سرمایه می‌نویسد: «سرمایه عاملی است که بهره‌وری نیروی کار را افزایش می‌دهد و ثروت ملل را خلق می‌کند. سرمایه نیروی حیات‌بخش نظام اقتصادی، مایه پیشرفت و تنها چیزی است که گویا کشورهای فقیر جهان نمی‌توانند خودشان به تنهایی تولید کنند…» او همچنین ادعا کرد ثروت از حقوق مالکیت می‌آید، پس هرچقدر احترام به حقوق مالکیت و پایبندی به قراردادها و قول‌وقرارها بیشتر باشد، امکان خلق ثروت بیشتر خواهد بود. نتایج کارهای میدانی دسوتو نشان داد انبوه قوانین و مقررات زاید، مخل و مانع توسعه بخش‌های تولیدی و ادغام کل اقتصاد با هم و با بقیه جهان می‌شوند. همچنین نبود نهادهایی مثل قوه قضائیه کارآمد و سالم که به انواع مالکان سرمایه در معامله با طرف‌های دیگر تضمین دهد و در واقع به سرمایه‌ها زندگی ببخشد، باعث می‌شود حجم عظیمی از سرمایه‌ها مرده باقی بمانند. او خطرناک‌ترین ویژگی فعالیت اقتصادی در کشورهای درحال توسعه را دیوار نفوذناپذیر قوانینی می‌داند که مانع انجام فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای اکثریت مردم می‌شوند.
عبور از مارپیچ رویه‌های اداری و بوروکراسی طولانی برای ثبت دارایی‌ها یا دریافت مجوز فعالیت‌های اقتصادی، بسیاری از کارآفرینان و سرمایه‌گذاران بالقوه را از ادامه کار منصرف می‌کند. قانون خوب، کارآیی اقتصادی را تامین و تضمین می‌کند و قانون بد جلوی کارآیی را می‌گیرد. هزینه‌های غیرضروری برای فعالیت رسمی و قانونی عمدتا ناشی از قوانین بد است؛ درحالی‌که هزینه‌های غیررسمی بودن ناشی از نبود قوانین خوب است. اینها حلقه‌های مفقوده یا به گفته دسوتو نقاط کور فعالیت اقتصادی در کشورهای در حال توسعه هستند. برخوردهای خونسردانه و در واقع بی‌رحمانه ارگان‌های دولتی با خواسته‌ها و مشکلات کارآفرینان و صاحبان سرمایه و ایده، شرایط را چنان سخت و پرهزینه و روح و دل را به حدی افسرده می‌کند که این افراد بهره‌برداری از سرمایه‌ها و بهره‌ورتر کردن آنها را ناممکن می‌بینند.

نتیجه اینکه یا از خیر هرگونه کار تولیدی و اقتصادی می‌گذرند یا فعالیت در اقتصاد «خارج از قانون» و «زیرزمینی» را به صرفه می‌بینند که البته چنین تصمیمی نیز هزینه‌های خاص خود را دارد؛ هزینه‌هایی که دود می‌شود و به جیب هیچ‌کس ازجمله دولت هم نمی‌رود. دسوتو درباره دشواری اصلاح و رفع موانع تولید و مقاومت اقلیت حافظ و منتفع از وضع موجود می‌گوید: «گشودن و باز کردن مواهب نظام سرمایه‌داری به روی همگان به سادگی راندن یک بولدوزر از میان تل زباله نیست، بلکه بیشتر شبیه چیدمان دوباره هزاران شاخه و ترکه آشیانه بزرگ یک عقاب است بدون اینکه باعث ناراحتی عقاب شود.» چنین حرکت اصلاحی وظیفه کارگزاران سیاسی مجربی است که با زیرکی دست به مرتب‌سازی آشیانه عقاب بدون ناراحتی عقاب بزنند؛ کسانی که همزمان بتوانند تغییرات مثبت برای اکثریت و ثبات برای اقلیت محتاط (منتفع از وضع موجود) ایجاد کنند.

پایان سخن، توصیه به گردآوری و تهیه گسترده و مرتب و منظم این نوع شکایات و موانع پیش روی فعالیت سالم اقتصادی و تجمیع و برجسته‌سازی آنها در قالب‌های گوناگون است. در ادامه نیز باید به انعکاس و همصدایی گسترده و بحث و مناظره و کالبدشکافی علل و ریشه‌های ماندگاری این موانع همت گمارد تا به شکل مطالباتی قدرتمند باعث ایجاد حساسیت سیاسی شوند که سیاستمدار را به یافتن راه‌های مصالحه و چاره‌جویی اساسی به‌صورت ایجاد رویه‌ها و نهادهای عام و دائمی دوستدار و طرفدار سرمایه‌گذاری و تولید تشویق کند.


🔻روزنامه کیهان
📍 عملیات زمینی؛ سقوط اسرائیل به جهنم
✍️ سعدالله زارعی
حمله زمینی به غزه، بزرگ‌ترین چالش و گرفتاری رژیم صهیونیستی در مواجهه با مقاومت فلسطین می‌باشد. بنیامین نتانیاهو که در جامعه و ارکان نظامی، امنیتی و سیاسی رژیم غاصب، اعتبارش را به‌طور کامل از دست داده است، سکان عملیاتی را به دست گرفته که بسیار دشوار و از توان او خارج می‌باشد. براین اساس دولت‌هایی که نگران سرنوشت رژیم صهیونیستی هستند، او را اندرز داده‌اند که درباره ورود زمینی به غزه عجله نکرده و ابعاد آن را مورد سنجش دقیق قرار دهد. آنان البته با نخست‌وزیر و دولت نگون‌بخت اسرائیل در حذف مقاومت فلسطین از غزه همداستان هستند و برای تحقق این هدف دشوار هرچه از دست‌شان برآمده از رژیم غاصب دریغ نکرده‌اند. سفر همزمان رؤسای آمریکا، انگلیس و آلمان به تل‌آویو و تقدیم محموله‌های نظامی در زمانی که رژیم در زیر ضربات مقاومت خُرد شده بود، این همداستانی و در عین حال اضطراب آنان را به نمایش گذاشت. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:
۱- در زمانی که باریکه ۳۶۰ کیلومتر مربعی غزه در اشغال کامل ارتش غاصب بود، سران رژیم و از جمله «آریل شارون» که از او به‌عنوان قدرتمندترین فرد اسرائیل یاد می‌شد، در توصیف دشواری‌های اسرائیل در غزه از واژه «جهنم» استفاده می‌کردند. شارون که در آن زمان از کنترل این باریکه عاجز مانده بود، گفت: «دوست دارم یک روز از خواب بیدار شوم و ببینم غزه غرق شده است». در نهایت هم رژیم در سال ۱۳۸۴/‌۲۰۰۵ با خفت تمام نیروهای نظامی خود را از غزه خارج کرد. این در حالی بود که باریکه غزه در آن زمان، نیروهای نظامی‌ منسجمی نداشت و مردم با دست خالی، ارتش مجهز رژیم را به ستوه آورده بودند. حالا حدود یک میلیون نفر به جمعیت آن روز غزه اضافه شده و چندین سازمان قدرتمند فلسطینی در آن شکل گرفته و به ده‌ها گردان رزمی و انواع تسلیحات سنگین مجهز شده است، به‌گونه‌ای که می‌تواند از ایلات در جنوبی‌ترین تا صفد و نهاریا در شمالی‌ترین نقطه تحت اشغال رژیم غاصب زیر آتش خود بگیرد و صدها هزار یهودی را آواره کرده یا در پناهگاه‌ها محبوس گرداند.
۲- غزه در زمانی که سران اسرائیل از آن به جهنم یاد کرده و تاب ماندن نداشتند، از پشتوانه داخلی و منطقه‌ای هم بهره چندانی نداشت. کرانه باختری تحت اشراف مشترک ارتش اسرائیل و نیروهای امنیتی و پلیس تشکیلات خودگردان بود و چندان از مقاومت در آن خبری نبود. حزب‌الله نیز درگیر مسائل داخلی لبنان بود کمااینکه یک سال پس از خروج مفتضحانه ارتش اسرائیل از غزه، درگیر جنگ بزرگ ۳۳‌روزه شد و پس از آن هم به‌طور متوالی درگیر چالش‌های داخلی که منشأ آن کشورهای غربی و عربی بودند، گردید. سوریه هم پس از جنگ ۱۹۶۷ در وضعیت نه جنگ نه صلح با رژیم غاصب قرار داشت و درگیر مشکلات خاص خود بود؛ به‌گونه‌ای که صهیونیست‌ها کمترین نگرانی از سمت سوریه و بلندی‌های اشغالی جولان و جبل‌الشیخ نداشتند.
در شرایط فعلی ضمن آنکه خود غزه مجهز به ارتشی نامتقارن و مجرب می‌باشد، از حمایت مردم و سازمان‌هایی در کرانه باختری و قدس شرقی برخوردار است، به‌گونه‌ای که در ۱۸ روز اخیر که غزه درگیر جنگ بود، کرانه به مصاف ارتش اسرائیل رفت و ده‌ها نفر از نظامیان و شهرک‌نشین‌های صهیونیستی را از پا درآورد و نزدیک به ۱۰۰ نفر شهید داد. حزب‌الله لبنان از مشکلات قبل عبور کرده و در صحنه داخلی لبنان با چالش مواجه نیست و قدرت سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و عملیاتی آن هم چند برابر شده است؛ به‌گونه‌ای که در همین ایام، مقامات اطلاعاتی رژیم اعلام کردند، در فاصله جنگ ۳۳ روزه در سال ۱۳۸۵ تا آغاز ورود به بحران سوریه در سال ۱۳۹۱ قدرت عملیاتی و تسلیحاتی حزب‌الله لااقل شش برابر گردید و در دهه اخیر هم مرتب بر قدرت آن افزوده شده است. این حزب‌الله هم‌اینک در همپیمانی آشکار با جنبش‌های مقاومت فلسطینی است. کمااینکه در این ۱۸ روز با حمله به تأسیسات حساس راداری و نظامی رژیم صهیونیستی در صفحات شمالی فلسطین، ضمن وارد کردن تلفات به نیروها و آسیب جدی به تأسیسات اسرائیل، سبب آوارگی بیش از یکصدهزار نفر از ساکنان این مناطق شده و به یک دغدغه مهم امنیتی برای رژیم تبدیل گردیده است.
علاوه‌بر این با حماقت اسرائیل در حملات کور و بی‌فایده‌ای که طی شش سال گذشته علیه سوریه انجام داده است، این کشور را عملاً از وضع نه جنگ نه صلح با خود خارج کرده و در وضعیت جنگی قرار داده است؛ تا جایی که شاهد بودیم تأسیسات حساس دیمونا در عمق سرزمین‌های اشغالی چندین بار از سمت سوریه تهدید شده است. پس از فتنه گروه‌های تکفیری - تروریستی تحت‌الحمایه غرب و بعضی کشورهای منطقه، امروز سوریه ضمن آنکه ارتش خود را باز‌سازی کرده، از حمایت عملیاتی هزاران نیروی جهادی داخلی و منطقه‌ای هم بهره‌مند می‌باشد. غزه از نظر منطقه‌ای نیز از سوی یک جبهه مرکب و قدرتمند حمایت می‌شود تا جایی که در همین روزها و در زمانی که غزه تحت بمباران‌های سنگین هوایی رژیم غاصب قرار داشت، رزمندگان یمنی با عملیات موشکی و پهپادی به حمایت از آن برخاستند. به نظر می‌آید ارتش غاصب صهیونیستی که زیر ضربات ۱۵‌مهر/ ۷ اکتبر نیروهای عملیاتی جنبش اسلامی حماس خُرد شده، در نظر دارد علیه غزه دست به عملیات زمینی بزند که از حماقت محض دستگاه سیاسی و نظامی اسرائیل و پشتیبانان خارجی آن حکایت می‌کند.
۳- رژیم غاصب اسرائیل در جریان جنگ ۱۱ روزه سال ۱۳۹۳/ ۲۰۱۴ و پس از آنکه از دو هفته بمباران بی‌رحمانه مردم مظلوم غزه و به شهادت رساندن بیش از دو هزار نفر از آنان، طرفی نبست، عملیات زمینی علیه غزه را شروع کرد و نتوانست بیش از سه کیلومتر در مرزهای شرقی غزه نفوذ کند و چند روز بعد هم با دادن بیش از ۷۰ نفر تلفات و انهدام ‌تانک‌های مرکاوا، از غزه عقب نشست و شکست در جنگ‌ را پذیرفت.
یک سؤال این است که در این ده سال و در فاصله شکست اسرائیل در جنگ ۱۱ روزه تا امروز چه چیزی به قدرت آن افزوده شده
و یا چه چیزی از قدرت، توان و محبوبیت گروه‌های مقاومت فلسطین از جمله حماس کاسته شده است؟ عملیات تهاجمی و محیرالعقول حماس تلفات بی‌سابقه‌ای را به ارتش غاصب تحمیل کرد و لااقل ۶۰۰۰ نفر از نیروهای لشکر ویژه غزه کشته، زخمی، مفقود و یا اسیر شدند، قدرت کنونی حماس و بقیه گروه‌های جهادی را پیش روی ارتش شکست‌خورده اسرائیل قرار داده است. این ارتش چگونه فکر می‌کند با ترسیم چند فلش افقی روی نقشه جغرافیایی باریکه غزه قادر به تصرف آن است! این داستانی را به یاد می‌آورد که فردی هرچه فریاد می‌زد صدایش به فردی که با او کار داشت نمی‌رسید، با دوربین به فرد نگاه کرد و با صدای آهسته پرسید چرا جواب نمی‌دهی؟! نتانیاهو که با مفتضحانه‌ترین شکست در دوران حیات سیاسی ننگین خود مواجه شده و از جمله در سال ۱۳۹۳که آن زمان هم نخست‌وزیر بود، از گروه‌های مقاومت در غزه شکست خورده است. حالا دوربین کشیده و منطقه غزه را تصرف شده دیده است! در این میان سه روز پیش «توماس فریدمن» طی یادداشتی در «نیویورک تایمز» نوشت نتانیاهو با حمله زمینی به غزه، برای منافع شخصی خودش، اسرائیل را قربانی می‌‌کند. از نظر فریدمن عملیات زمینی اسرائیل و شکستی که در آن انتظار نتانیاهو را می‌کشد، نه فقط دولت اسرائیل را ویران می‌کند بلکه به دیگر دولت‌های منطقه‌ای وابسته به آمریکا در اطراف فلسطین نیز لطمه اساسی زده و حیات آنان را تهدید خواهد کرد.
۴- اگر شکست دادن مقاومت فلسطین در غزه به اجماعی بین رژیم، دولت آمریکا، دولت‌های اروپایی و بعضی دولت‌های منطقه‌ای تبدیل شده است، دفاع از ساکنان غزه و گروه‌های جهادی آن هم به یک اجماع منطقه‌ای و حتی بین‌المللی تبدیل گردیده است. امروز یک جبهه قدرتمند مبتکر در منطقه وجود دارد که اگر جنایات علیه مردم غزه متوقف نشود و آسیب جدی به نیروهای مقاومت غزه متصور باشد، تماشاچی صحنه نخواهد بود و این در حالی است که به گواهی تظاهرات عظیمی که در طول دو هفته گذشته در کشورهای مختلف از جمله کشورهای غربی در حمایت از مقاومت و در محکومیت اقدام ددمنشانه ارتش اسرائیل برگزار شده، مقاومت از حمایت جدی بین‌المللی و منطقه‌ای هم برخوردار است.
۵- احتمال دارد رژیم صهیونیستی یک بار دیگر حماقت کند و عملیات زمینی راه بیندازد و ممکن است دولت‌هایی هم آن را مورد حمایت قرار دهند اما در صورت ارتکاب چنین حماقتی، شکست رژیم قطعی خواهد بود. ارتش رژیم یک‌بار در مهرماه با شکست تاریخی و خُرد‌کننده که اعتباری برای او باقی نگذاشت، روبه‌رو شد و مسلماً آثار ترس نظامیان رژیم از مقاومت، ابتکار عمل را از آنان خواهد گرفت و به پیروزی بزرگ پیش‌ روی مقاومت کمک خواهد کرد. آنگاه ارتشی که در دو ماه دو بار به شکست کشیده شده است، آیا در برابر طوفان‌های پی‌در‌پی که پس از این پیروزی نصیب مقاومت فلسطین به راه خواهد افتاد، قادر به بقاء رژیم می‌باشد؟ نتانیاهو در این قمار نه تنها دولت اسرائیل را ساقط می‌کند، بلکه حیات رژیم را در ورطه نابودی قرار می‌دهد.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 چرا این سیاست‌ها جواب نداد؟
✍️ فتح‌الله آملی
تازه‌ ترین گزارش‌ مرکز آمار ایران براساس داده‌های سازمان ثبت احوال که به مرور رویدادهای حیاتی می‌پردازد همچنان نشان دهنده عدم کارایی سیاست‌های جمعیتی مورد هدف سیاستگزار است. به بیان دیگر نشان می‌دهد مشوق های قانونی و سیاست‌های ابلاغی و اجرایی نتوانسته‌اند موجب افزایش اشتیاق به ازدواج، یا پائین آوردن سن ازدواج و یا شوق والدین به فرزندآوری بیشتر شوند. چرا که به عنوان مثال میزان تولدهای سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ از رقمی حدود یک میلیون و ۴۹۰ هزار نفر به کمتر از یک میلیون و هشتاد هزار نفر کاهش یافته است.
همچنین میزان طلاق اما در همین مدت به رشد خود البته با شیب ملایم تر ادامه داده است. و خلاصه اینکه جمعیت هم از حدود ۸۱ میلیون و ۵۳ هزار نفر به قریب ۸۴ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر رسیده است که نشانگر تنها بیش از ۵/۳ میلیون نفر جمعیت بیشتر است. متوسط سن ازدواج یا میانگین سن ازدواج هم با تغییری اندک در محدوده ۳۰ سال برای مردان و ۲۷ سال برای زنان بوده است. (گرچه آمار در بهار ۱۴۰۲، به ترتیب ۲۸ و ۲۴ ثبت شده است) هر چند در این آمار شاهد تفکیک‌های قابل رصدی نیستیم از جمله استانی، سنی و درآمدی، اما با بررسی همین داده‌ها هم می‌توان دریافت که نظام تصمیم گیری درباره علل ایجابی این رویداد و آسیب‌شناسی درست مسأله و برنامه‌ریزی و تصمیم گیری و ایجاد ساز و کاری برای رسیدن به هدف تعیین شده، ادراک درستی نداشته و با صرف هزاران میلیارد سرمایه‌گذاری و هزینه به نتایج اندکی دست یافته و راه حل مسأله نه پول پاشی و یا تخصیص خودرو و اعتبارات مختلف بانکی و یا اهدای زمین و مواردی از این قبیل است و نه سخت‌گیری در قوانین مربوط به غربالگری و یا قطع خدمات مرتبط با جلوگیری از بارداری‌های ناخواسته و مواردی از این دست. بلکه گاه تصویب قوانینی که صرفاً نگاه مالی به مسأله دارد ممکن است به ازدواج‌های ناخواسته یا در سنین پائین صرفاً به خاطر دست‌یابی به آن امتیازات اتفاق افتد بی‌آنکه به ازدواج موفق و پایدار یا فرزندآوری کیفی بینجامد. چنانچه در همین آمار هم آمده بود که در سال گذشته بیش از ۲۷ هزار دختر زیر ۱۵ سال لباس عروس به تن کرده و ازدواج کرده‌اند و ۱۳۹۲ دختر بچه زیر ۱۵ سال مادر شده‌اند(!) که گرچه در مقایسه با تعداد ازدواج و نیز موالید رقم چشمگیری نیست اما در همین حد هم قابل تأمل است. بگذریم.
این داده‌ها اما همانطور که گفته شد بیانگر شکست سیاستگزاری‌ها در این مورد است. همانطور که در چند یادداشت در بازه‌های مختلف زمانی در این سال‌ها که بحث جمعیت مطرح بود، بیان شد، تا ریشه‌های پیدایی این وضعیت به خوبی مورد ارزیابی قرار نگیرد، برنامه‌ریزی‌هایی مانند مشوق‌های مالی کم اثر بیشتر اتلاف سرمایه و بودجه است... اما مشکل کجاست؟
براساس آمار دیگری که دکتر راغفر استاد اقتصاد دانشگاه ارائه داده از اواخر دهه ۷۰ تا ۱۴۰۰ قیمت مسکن در تهران ۶۵۰ برابر شده، در حالیکه تورم در همین مدت رشدی ۲۴۰ درصدی داشته. یعنی تورم بخش مسکن بیش از دو برابر و نیم تورم بخش عمومی بوده... این رقم البته در همین دوسال هم بسیار بالاتر رفته و براساس آخرین آمار قیمت یک متر آپارتمان مسکونی در تهران به طور میانگین در شهریور امسال به ۸۰ میلیون تومان (۸۰درصد رشد نسبت به سال گذشته و به مراتب بیشتر از تورم عمومی) رسیده است! آمار دیگری هم توسط استاد دیگر اقتصاد دکتر فرشاد مومنی درباره وضعیت شاغلان ارائه شد که از بعد دیگری به مشکل اشاره دارد و آن اینکه بیش از ۸۰درصد فقرای جامعه و یا افراد زیر خطر فقر جامعه را شاغلان اعم از بخش عمومی و خصوصی تشکیل می‌دهند. یعنی تازه آنها که طبق آمار دارای شغل حساب می‌شوند چنین وضعیتی دارند و تکلیف بیکاران هم که مشخص است. به زبان دیگر بسیاری که به اصطلاح شاغل حساب می‌شوند از درآمدی که بتوانند حداقل هزینه‌های زندگی را تأمین کنند نیز برخوردار نیستند. یعنی دو پیش نیاز اصلی برای ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری، چنین وضعیتی دارند و این جدای بحث امید به آینده و فرار و نشاط اجتماعی است و همچنان در هر دو حوزه مسکن و اشتغال و تولید، متأسفانه شاهد استقرار و تسلط مناسبات رانت جویانه، سفته بازانه و دلال محوری هستیم که هم باعث رواج دلالی و سفته بازی و تورم کمرشکن آن شده و هم سرمایه‌گذاری در امور مولد تولیدی و اشتغالزا را بی‌انگیزه کرده و هم یکی از عوامل ایجابی تورم و بیکاری شده است
بهتر است نظام تصمیم‌گیری پیش و بیش از هر چیز به اصلاح این مناسبات خسارت بار ضد توسعه‌ای که به طرز آشکاری متأسفانه گرفتار تعارض منافع نیز هست بپردازد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 انرژی برای جنگ بزرگ و فراگیر خاورمیانه یا صلح‌؟
✍️ محمود خاقانی
نقش ایران در حمایت از حدود دو و نیم میلیون نفر مردم فلسطین محصور در نوار غزه مورد بحث کارشناسان بازار نفت قرار گرفته و معتقدند که در صورت هرگونه اشتباه محاسباتی سیاستمداران حامی اسرائیل در لندن‌، واشنگتن و… خاورمیانه شاهد یک جنگ بزرگ و فراگیر خواهد شد

که ممکن است تامین امنیت انرژی جهان را به مخاطره بیندازد و بهای نفت به‌طور قطع در بازارهای بین‌المللی از صد دلار بالاتر خواهد رفت. اظهارات کسانی نظیر سناتور لینزی گراهام که از دولت بایدن خواسته است تا پالایشگاه‌های ایران را بمباران کند بسیار احمقانه و در جهت حمایت از منافع حزب جمهوریخواه آمریکا تفسیر می‌شود. تداوم تحریم‌های اقتصادی، ایران را در شرایط سختی قرار داده و برنامه‌های اقتصادی اجرا‌شده تاکنون دولت سیزدهم را با کسری بودجه سنگینی دست به گریبان کرده است‌. با این حال برخی از کارشناسان اقتصاد انرژی معتقدند با توجه به سکوت عربستان و متحدانش در رابطه با محاصره، قطع آب و برق، دارو و کشتار بی‌رحمانه کودکان و مردم غیرنظامی نوار غزه و اظهارات وزیر امور خارجه دولت سیزدهم این احتمال وجود دارد که ایران به نوعی در جنگ درگیر شود.
بازار نفت کجا را بیشتر زیر نظر دارد؟
چرا بازار بین‌المللی انرژی نگران است، به این دلیل است که ایران ممکن است تنگه هرمز را ببندد. در واقع تنگه هرمز یکی از بزرگ‌ترین گلو‌گاه‌های عبور و مرور نفتکش‌ها است. روزانه حدود ۱۷ میلیون بشکه نفت خام که حدود ۱۷ درصد میزان نفت خام مورد نیاز مصرف‌کنندگان در جهان است از تنگه هرمز عبور می‌کند. البته حدود ۹۰ درصد نفت خام تولیدی برای صادرات در حوزه خلیج فارس نیز از این تنگه عبور می‌کند، بنابراین‌‌ چنانچه ایران اراده کند که تنگه هرمز را ببندد و آمریکا و متحدان اسرائیل سعی کنند تنگه هرمز را باز نگه دارند‌، آن وقت است که بازار بین‌المللی انرژی نمی‌داند چه کند و دستپاچه می‌شود. در نتیجه قیمت‌ها به شدت افزایش خواهند یافت. سوال این است که آیا چین و روسیه از ایران حمایت می‌کنند؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند که تامین امنیت واردات نفت خام چین به باز بودن تنگه هرمز وابستگی مستقیم دارد، بنابراین به احتمال قوی چین و روسیه جلوی ایران را در بستن تنگه هرمز خواهند گرفت. برخی از کارشناسان آشنا به سیاست خارجی چین معتقدند که ورود ناو‌های جنگی چین به خلیج فارس اطمینان خاطری است که چین به کشورهایی که در آنها سرمایه‌گذاری کرده است می‌دهد که چین با آمریکا، اروپا و سایر متحدان اسرائیل موافق است و نباید جنگی در خلیج فارس رخ دهد.
چرا قیمت‌ها بالا نرفته‌اند؟
بعد از بمباران بیمارستان الاهلی که پیش‌تر با نام المعمدانی شناخته می‌شد و یک مرکز درمانی مسیحی است، انتظار می‌رفت بهای نفت خام در بازارهای بین‌المللی نفت خام بالا برود. چرا نرفت؟ اولا کدام اشخاص حقیقی و حقوقی در بازار حضور دارند و با قیمت‌ها بازی می‌کنند‌؟ پاسخ آسان است؛ کاسبان تحریم‌ها‌، دورزنندگان تحریم‌ها‌، شرکت‌های چند‌ملیتی نفتی و مصرف‌کنندگا‌ن عمده نظیر چین و هند. پشت پرده همه فعال هستند که قیمت‌های نفت خام و گاز طبیعی در بازار افزایش پیدا نکند. آمریکا هم اطمینان داده که جای نگرانی نیست و در غرب هم ذخایر راهبردی به‌طوری که آژانس اطلاعاتی انرژی آمریکا مدعی است به‌ وفور نفت خام ذخیره شده است. با این حال‌، هرگونه احتمال اختلال در عرضه نفت خام و گاز طبیعی مایع به بازار در صورت درگیر شدن ایران در یک جنگ را نمی‌توان نادیده گرفت.
اسرائیل و شرکت‌های نفتی بین‌المللی در نوار غزه دنبال چه هستند؟
همه دنبال اکتشاف و توسعه منابع عظیم گاز طبیعی در کف شرق دریای مدیترانه که قابل استخراج تولید و صادرات است، هستند. اسرائیل در این رویا به‌سر می‌برد تا یکی از بازیگران اصلی بازار انرژی در خاورمیانه‌، آسیای مرکزی، حوزه دریای کاسپین- خزر‌، خلیج فارس و دریای مدیترانه و تامین‌کننده امنیت انرژی مورد نیاز جهان باشد.
تخریب وجهه شکست‌ناپذیری اسرائیل
عملیات مسجد‌الاقصی که توسط حماس انجام شد اعتبار و آبروی ارتش اسرائیل‌، موساد، سازمان سیا و سایر سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی شرق و غرب را به هم ریخت. علاوه بر آن آرزوی اسرائیل که محور و مسلط بر بازار انرژی منطقه باشد را نقش بر آب کرد.
اتفاقات در سایر نقاط جهان
اسرائیل مجبور شد از شرکت شورون آمریکا بخواهد تولید گاز طبیعی از میدان تمار که در تیررس موشک‌های حماس قرار دارد را متوقف کند. از سوی دیگر خط لوله انتقال گاز از فنلاند به کشور استونین در دریای بالتیک سوراخ شد که مقامات رسمی دولت استونین گفتند خرابکاری توسط عوامل خارجی بوده است. میدان تمار تامین‌کننده گاز طبیعی مورد نیاز اسرائیل و مصر است. هنوز حمله‌ای به پلتفرم‌های تولید گاز طبیعی در دریای مدیترانه نشده‌، اما بازار نگران است و بهای گاز طبیعی در اروپا به بالاترین رقم در شش ماه اخیر رسیده است.
قرارداد‌های منعقده مرتبط با اکتشاف و توسعه منابع نفت و گاز در منطقه معطل شده‌اند؟
کشورهای عربی خاورمیانه به صورت‌های مختلف و با مشارکت شرکت‌های چند‌ملیتی در اکتشاف و توسعه منابع انرژی آب‌های شرق مدیترانه اسرائیل سرمایه‌گذاری کرده‌اند. در همین حال همه با هم رفیق و متحد هستند که به کاسبان تحریم و دورزنندگان تحریم در ایران کمک کنند تا اجازه ندهند که منابع گاز طبیعی و نفت خام ایران برای سرمایه‌گذاران بالقوه خارجی جذاب و فاقد خطرات سیاسی باشد. انگلیس از مشارکت امارات متحده عربی و بی‌‌پی بر‌ای طرح NewMed حمایت می‌کند. شرکت بی‌پی هم اطلاع‌رسانی کرده است که تلاش می‌کند طرح یاد‌شده به دلیل جنگ نوار غزه دچار اختلال نشود. شرکت نیومد و دو شریک این شرکت میدان گاز طبیعی لوییاثان در میدان گازی لوانت در دریای مدیترانه را در سال ۲۰۱۰ کشف کردند. این میدان در محدوده مرزهای مشترک لبنان‌، فلسطین (نوار غزه)‌، قبرس و جمهوری شمال قبرس (تحت حمایت ترکیه) دارای حجمی حدود ۲۳ تریلیون فوت مکعب گاز قابل استحصال بوده که بزرگ‌ترین میدان گازی کشف‌شده در شرق دریای مدیترانه تعریف شده است. در سال ۲۰۱۷ لبنان و حزب‌الله با میانجیگری آمریکا با شروع بهره‌برداری از میدان مذکور موافقت کردند.
گروه توتال انرژی فرانسه اعلام کرده که اولین سکوی حفاری را در مکان تعیین‌شده نزدیک مرز اسرائیل در آب‌های لبنان مستقر کرده و امیدوار است اقتصاد لبنان (که قدرت خرید پول ملی لبنان در برابر دلار ۹۸ درصد سقوط کرد) رونق پیدا کند.
ناپایداری در بازار گاز طبیعی
انتظار می‌رود تقاضا برای گاز طبیعی مایع LNG در زمستان امسال هم در بازار شرق و هم در بازار غرب افزایش پیدا کند. افزایش تقاضا یعنی افزایش بهای گاز طبیعی در بازار. هفته گذشته با توجه به اینکه زمستان زیاد سرد نشده است در بازار آسیا بهای گاز طبیعی برای هر یک میلیون بریتیش ترمال یونیت سیزده و نیم دلار بود. خبرگزاری رویترز مدعی شد که بهای گاز طبیعی در اروپا با توجه به حجم انبار‌شده و توسعه امکانات ذخیره‌سازی بیشتر گاز طبیعی کاهش داشته است. در واقع قبل از شروع زمستان انبارهای ذخیره گاز طبیعی در اروپا تا میزان ۹۷ درصد تا تاریخ نهم اکتبر۲۰۲۳ براساس گزارش ساختار‌های گاز طبیعی در اروپا تا نود درصد پر شده بودند و انتظار می‌رود قبل از اول نوامبر ۲۰۲۳ کاملا‌ پر شوند. بهای گاز طبیعی برای ماه‌های آتی در بازار تجارت گاز هلند مشهور به تی‌تی‌اف شاخص بهای گاز برای اروپا ۱۵ درصد به دلیل نگرانی از قطع ناگهانی صادرات گاز طبیعی در بازار افزایش پیدا کرد. متعاقبا پس از انتشار خبر سوراخ شدن در خط لوله انتقال گاز فنلاند به استونین بهای گاز طبیعی شاخص بازار اروپا ۱۲ درصد بیشتر بالا رفت.
نیاز به سرمایه‌گذاری‌های کلان در صنعت گاز طبیعی
وزیر نفت دولت سیزدهم، در آبان سال ۱۴۰۱ در نشستی در سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد: «متاسفانه در سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری لازم در صنعت نفت و گاز انجام نشده است‌، حال آنکه برای پاسخ به نیاز کشور به ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در این حوزه نیاز داریم.» وزیر نفت دولت سیزدهم اذعان کرد با توجه به این وضعیت ضرورت سرمایه‌گذاری در صنایع بالادستی روزبه‌روز آشکارتر می‌شود و اگر این اتفاق نیفتد تولید در صنعت نفت و گاز دچار مشکل خواهد شد. به گفته وزیر نفت دولت سیزدهم‌، تولید گاز طبیعی در ایران کمتر از نیاز کشور است و میزان مصرف بنزین به ظرفیت تولید نزدیک می‌شود. اوجی می‌گوید، فقط صنعت گاز ایران به ۸۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری طی ۸ سال نیاز دارد.
نیاز سرمایه‌گذاری در صنعت تولید گاز طبیعی در جهان
موسسه اقتصاد انرژی ژاپن (IEEJ) در گزارشی مدعی شده است که برای حفظ حجم گاز طبیعی مورد نیاز مصرف‌کنندگان در جهان ۷ تریلیون دلار تا سال ۲۰۵۰ باید سرمایه‌گذاری شود. برخی مطالعات دیگر به گزارش شبکه اقتصادی بلومبرگ این تخمین برای سرمایه‌گذاری را تا ۱۰ تریلیون دلار اعلام کرده‌اند. اخیرا کزیوک ساساموری مدیر آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) گفته است‌‌: «بازار جهانی گاز طبیعی در سال‌های آتی وارد دوران غیر‌قابل پیش‌بینی و ناپایداری خواهد شد که ممکن است تقاضا برای مصرف گاز طبیعی نیز کاهش پیدا کند.» اتحادیه بین‌المللی گاز در گزارشی این نکته را مورد توجه قرار داده که به دلیل ترسیم دورنماهای مختلف مرتبط با آینده نیاز به مصرف گاز طبیعی موجب شده عملیات تولید و… در صنعت بالادستی و پایین‌دستی گاز طبیعی را برای سرمایه‌گذاری دچار تردید کند. اتحادیه بین‌المللی گاز می‌گوید که ترسیم تصویری از نامعلومی‌ها در میزان تقاضا برای مصرف گاز طبیعی و سرمایه‌گذاری کم در صنعت گاز طبیعی‌، کاهش مصرف انرژی‌های فسیلی‌، صنعت گاز‌های تجدید‌پذیر، استفاده از گاز طبیعی به عنوان منبع انرژی عبوری از انرژی‌های فسیلی (آلاینده‌های محیط‌زیست) به انرژی‌های پاک و تجدید‌پذیر را به دلیل تحت‌الشعاع قراردادن توان پرداخت بهای گاز توسط مصرف‌کننده‌، تامین امنیت عرضه گاز طبیعی به صورت پایدار و… به مخاطره می‌اندازد.
بهای نفت خام شاید تا بشکه‌ای ۱۴۰ دلار بالا برود
برخی بررسی‌های اخیر کارشناسی از جمله مطالعه انجام‌شده توسط موسسه تجاری آلیانز در پاریس که گزارش آن روز جمعه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۲ منتشر شد، حاکی از آن است که بهای نفت خام در بازارهای بین‌المللی انرژی ممکن است تا بشکه‌ای ۱۴۰ دلار بالا برود. خانم «آنا بوتا» مدیر بخش مطالعات اقتصادی گروه تجاری آلیانز به شبکه اقتصادی بلومبرگ گفته است که درصورت فراگیر شدن جنگ حماس و اسرائیل به‌طور قطع بازار دستخوش نگرانی وسیعی خواهد شد و بهای نفت خام ممکن است تا بشکه‌ای ۱۴۰ دلار بالا برود. «آنا بوتا» ابراز نگرانی کرده که حتی در سال ۲۰۲۴ بازار ممکن است شاهد بهای نفت خام بشکه‌ای ۱۲۰ دلار باشد.
کسادی در اقتصاد جهان
«آنا بوتا» معتقد است که در صورت افزایش بهای نفت به بشکه‌ای ۱۴۰ دلار، بانک‌های مرکزی در کشورهای عمده مصرف‌کننده منتظر می‌شوند تا ببینند وضع بازار چگونه و چه مسیری را طی می‌کند و نرخ بهره بانکی را کاهش نمی‌دهند، در نتیجه اقتصاد جهان از مرحله کنونی رکود وارد مرحله کسادی می‌شود و رشد اقتصادی جهانی را تا رقم دو درصد کند خواهد کرد که نیم‌درصد کمتر از سناریوی پایین‌ترین رقم برای رشد اقتصاد در جهان است. در همین حال ممکن است رقم تورم جهانی به پنج درصد برسد.
افزایش بهای نفت به نفع اقتصاد چین نیست
ارقام فعلی در بازار بین‌المللی نفت خام و گاز طبیعی به نفع اقتصاد چین نیست. بنابراین‌، چین همراه با بازیگران در بازار فعلی نفت خام و گاز طبیعی تلاش می‌کند تا جلوی توسعه جنگ حماس و اسرائیل گرفته شود. دولت بایدن موفق به دریافت مجوز ۱۴۰ میلیارد دلاری به منظور کمک ۱۰۰ میلیارد دلاری به اوکراین و ۴۰ میلیارد دلاری به اسرائیل نشد. به نظر می‌رسد حزب جمهوریخواه از ورود مستقیم آمریکا در جنگ خاورمیانه نگران است. در اوکراین هم شرایط به نفع دولت الیگارشی (اصحاب ثروت و قدرت) موافق پیوستن به اتحادیه اروپا و غرب نیست. رزمندگان اوکراینی به تدریج این سوال را مطرح می‌کنند که می‌شد با روسیه وارد جنگ نشد و سیاستمداران حاکم در اوکراین را متهم می‌کنند که می‌توانستند جلوی جنگ را بگیرند ولی منافع دولتمردان اوکراینی در این بود که این کشور در راستای منافع غرب با روسیه وارد جنگ شود و زیرساخت‌های کشور نابود شدند. در آمریکا هنوز برای انتخاب رییس مجلس نمایندگان حزب جمهوریخواه‌شان تا روز شنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۲ به تفاهم و توافق نرسیده‌اند. در همین حال افزایش اعتراضات مردمی در کشورهای اروپا‌، آمریکا، استرالیا و تقریبا در همه کشورهای جهان علیه بی‌رحمی و شدت کشتار مردم مظلوم فلسطین در نوار غزه و نیز احتمال سرایت جنگ نوار غزه به خلیج فارس و سایر نقاط در خاورمیانه موجب نگرانی حکومت نظامی مصر‌، پادشاه اردن و شاهان درکشورهای خلیج فارس شده است. بنابراین‌، در اجلاس سران کشورهای شرکت‌کننده در روز شنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۲، در قاهره سران کشورها به کلی‌گویی و تا حدودی محکوم کردن کشتار فلسطینیان توسط اسرائیل بسنده کردند و اسرائیل نیز همزمان به بمباران مردم مظلوم فلسطینی محصور در نوار غزه ادامه داد.
باید روی نقش ایران حساب باز کرد
در اجلاس قاهره، ایران حضور ندارد، اما گریس اوسالیون نماینده ایرلند در پارلمان اتحادیه اروپا در گفت‌وگوی اختصاصی با یورونیوز(جمعه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۲) تاکید کرد که اروپا باید در حمایت از فلسطین یکپارچه‌تر عمل کند و در برابر حملات هوایی اسرائیل به غزه که در آن تاکنون بیش از ۵ هزار نفر فلسطینی کشته شده‌اند، موضع جدی‌تری بگیرد. گریس اوسالیون در پاسخ این سوال که آیا ایران می‌تواند کمک کند تا جنگ نوار غزه فراگیر نشود‌، گفت‌: فکر نمی‌کنم دیپلماسی اروپا با ایران موثر یا سازنده بوده باشد، بنابراین به باور من در شرایط کنونی نیز رابطه با ایران برای ما رهاوردی نمی‌تواند داشته باشد. چگونه افرادی مانند اورزولا فن در‌لاین‌ رییس کمیسیون اروپا می‌توانند از اسرائیل به‌طور بی‌قید و شرط حمایت کنند، آن هم در شرایطی که اسرائیل مشغول بمباران غزه است و همزمان در این وضعیت از ایران انتظار کمک داشته باشد؟ اگر اروپا می‌خواهد در این درگیری یک قدرت دیپلماتیک باشد، باید از جانبداری دست بردارد و صلح را بر جنگ ترجیح دهد.
نهایتا کارشناسان اقتصاد انرژی معتقدند که اجلاس قاهره نمی‌تواند نگرانی‌های فعلی در بازارهای بین‌المللی نفت خام و گاز طبیعی را کاهش دهد و هر لحظه باید منتظر غیرمنتظره‌ها باشیم، اما ایران می‌تواند با تعریف دیپلماسی انرژی برای صلح به منظور تامین امنیت انرژی مورد نیاز جهان برای برقراری صلح در خاورمیانه نقش مهمی ایفا کند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 عقیده یا منفعت؟
✍️ عباس عبدی
مواضع و رویکرد ما نسبت به موضوعات تحت تاثیر چه عواملی است؟ برخی عوامل احساسی است. ما تحت تاثیر احساسات گوناگونی چون نفرت، خشم، محبت و انسان‌دوستی واکنش نشان می‌دهیم. برخی عوامل هم انتسابی هستند. اغلب ما نسبت به خانواده و اقوام و هم‌میهنان خود نسبت به دیگران نوعی پیشداوری مثبت داریم. برخی عوامل ناشی از تحلیل و علل عقلانی است. برای مثال از یک سیاست معین به علت آنکه آن را برای جامعه مفیدتر می‌دانیم، دفاع می‌کنیم. برخی از مواضع ما اعتقادی است که در واقع از تحلیل شرایط و احساسات به دست نمی‌آید، بلکه از اعتقادات و ارزش‌های دیگری سرچشمه می‌گیرد و بالاخره یکی از عوامل مهم، منافع است. به ویژه در سیاست خارجی، منفعت عمومی و ملی حرف اول را در موضع‌گیری می‌زند. افراد هم بیشتر برحسب منافع موضع می‌گیرند. با این مقدمه، مواضع و رویکردهای ما نسبت به فلسطین و جنگ اخیر را چگونه باید تحلیل کرد؟ یکی از روحانیون در دفاع از فلسطینی‌ها به عنوان مظلوم و در میان معترضین به جنایت جاری در غزه و بمباران مردم آنجا، در میدان فلسطین سخنرانی کرد و در بخشی از سخنان خود گفت که آموزش و پرورش نتوانسته آموزش دهد که زندگی ما گره خورده به مظلومین دنیا.... شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه خود را انجام نداده است... هر دانش‌آموز ایرانی باید بگوید همه مظلومین دنیا منتظر ما ایرانی‌ها هستند تا آنها را نجات دهیم. در ادامه هم متذکر می‌شود آموزش و پرورشی که اگر نتواند این کار را انجام دهد باید تعطیل شود.
این سخن فارغ از مضامین صریح آن، دو مفهوم ضمنی دارد یکی اینکه برخلاف ادعاهای رسمی، معلوم می‌شود که تربیت‌شدگان در نظام آموزشی کشور همدل و همسو با شعارهای امثال وی نیستند. فیلم‌های منتشره از مدارس هم همین را اثبات می‌کند. این گزاره‌ای است که به صراحت اقرار نمی‌کنند. دوم اینکه اعتراض مردم هم به همین متولی مظلومین جهان شدن و از کیسه خلیفه بخشیدن است در حالی که مردم خودمان نیازمندند. این سخن معلوم نکرده که دانش‌آموزان و دانشجویان چرا باید از رویکردهای امثال او در این سخنرانی دفاع کنند؟ آیا به لحاظ عقیدتی باید دفاع کنند یا به لحاظ منفعتی؟ به نظر می‌رسد که این نظام آموزشی کشور قادر به ترویج هیچ عقیده‌ای نیست. با این منطق اگر می‌خواهید که دانش‌آموزان و دانشجویان طرفدار فلسطین شوند، چاره‌ای ندارید جز اینکه نظام آموزشی رژیم گذشته را زنده کنید، چون برون‌داد آن نظام، افرادی ضد اسراییلی و طرفدار فلسطین و به‌طور کلی طرفدار کل مظلومین عالم بود. واقعیت این است که این کار وظیفه هیچ نظام آموزشی نیست. این کار در حوزه وظایف روحانیون و روشنفکران جامعه و‌ رسانه است. اگر امروز مردم چنین گرایشی را ندارند، ناشی از ضعفی است که در روحانیت به وجود آمده و نه در نظام آموزشی. قرار نیست که کارکرد روحانیون را نظام آموزشی عهده‌دار شود. هیچ فرد انقلابی و مومنی از طریق آموزش رسمی، تربیت و صاحب عقیده و ایمان نشده است، نه مارکسیست‌ها، نه مسلمانان. اگر آموزش می‌توانست فرد را معتقد به ارزش‌های حاکم بار آورد، نظام آموزشی رژیم گذشته باید همه را سلطنت‌طلب و طرفدار اسراییل می‌کرد.
نقش عامل منفعت هم در حمایت از این سیاست‌های مهم و عادی است. سربازان ارتش امریکا براساس منافعی که به دست می‌آورند می‌جنگند، البته جز منفعت هم بعضا چیزهای دیگر هم هست ولی اساس آن منفعت است یا گروه واگنر پریگوژین، کلا براساس منفعت می‌جنگند. پس برای جلب جوانان به این رویکرد باید یکی از دو راه عقیده یا منفعت را انتخاب کرد. از طریق باورمند کردن آنان نمی‌توانید نظرشان را جلب کنید، زیرا چند دهه است که جایگاه مستقل روحانیت برای انتقال ارزش‌ها و عقاید مورد سوال قرار گرفته و لذا چنین وظیفه‌ای را نمی‌تواند انجام دهد، نه در این مورد، بلکه در مورد دیگر. روحانیون پیش از انقلاب توانستند، چون کارکرد اصلی خود را در همین حوزه قرار داده بودند و استقلال نسبی هم داشتند. بنابراین تنها راه بازسازی استقلال نهاد روحانیت جهت اثرگذاری بر افکار و عقاید جامعه است. از زاویه جلب منفعت هم نمی‌توانید همراهی دیگران را به این ارزش‌ها جلب کنید، چون منفعتی ملموس و عینی برای آنان ندارد و چه بسا گمان می‌کنند هزینه هم دارد. جلب جوانان از طریق تامین منفعت در عمل ناممکن است، زیرا منابع لازم برای این کار بسیار محدود است. با این سخنان و نیز حمایت از بستن مدارس کشور مشکل شما حل نخواهد شد. هر روز مشکلات بیشتر از دیروز می‌شود، باید فکری اساسی‌تر کنید.


🔻روزنامه شرق
📍 جنگ غزه و احتمال گسترش آن
✍️ کوروش احمدی
به نظر می‌رسد که حملات اسرائیل علیه غزه، موجب تحولات مهمی در روابط ایران و آمریکا نیز شده است. در پیش‌نویس قطع‌نامه‌ای که آمریکا درباره بحران غزه تقدیم شورای امنیت کرده‌ است، از ایران خواسته شده تا صدور سلاح را به «گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی که صلح را در منطقه تهدید می‌کنند»، متوقف کند. در پیش‌نویس همچنین از همه کشورها خواسته شده تا در راستای جلوگیری از گسترش خشونت از غزه به سایر مناطق و از جمله «توقف فوری همه حملات توسط حزب‌الله و دیگر گروه‌ها» تلاش کنند. در این پیش‌نویس ضمن اینکه درخواست آتش‌بس در غزه نشده، از «حق اسرائیل برای دفاع از خود ذیل ماده ۵۱ منشور ملل متحد» سخن رفته است. این در‌حالی است که غزه یک منطقه اشغالی است و دولت اشغالگر مطابق نظر مشورتی دیوان بین‌المللی دادگستری در سال ۲۰۰۴ نمی‌تواند در آن مدعی حق دفاع از خود مطابق ماده ۵۱ باشد. هنوز مشخص نیست که آمریکا کی این پیش‌نویس را به رأی خواهد گذاشت. این در حالی است که آمریکا چهارشنبه گذشته پیش‌نویس قطع‌نامه برزیل را که خواستار «آتش‌بس انسان‌دوستانه» برای ارسال کمک به غزه بود، به این بهانه که فرصت بیشتری برای اقدامات دیپلماتیک لازم است، وتو کرد. قبل از آن پیش‌نویس روسیه که ضمن درخواست آتش‌بس، حمله تروریستی به غیرنظامیان را بدون نام‌بردن از حماس محکوم کرده بود، تنها پنج رأی مثبت (چهار منفی و شش ممتنع) کسب کرد که حاکی از ضعف موقعیت روسیه در شورای امنیت است.

پیش‌نویس آمریکا هم تعرضی دیپلماتیک علیه ایران است و هم در راستای اولویت آمریکا مبنی بر بازگذاشتن دست اسرائیل برای ادامه حمله به غزه و پیگیری هدف اعلام‌شده «نابودی حماس». برای این منظور آمریکا تاکنون ضمن مخالفت با آتش‌بس، هم‌زمان حداکثر تلاش را برای جلوگیری از گسترش جنگ و ورود دیگر بازیگران به درگیری انجام داده، با این هدف که اسرائیل هم‌زمان ناچار از جنگ در چند جبهه نشود. در این زمینه، اقدام سیاسی–حقوقی آمریکا در شورای امنیت را باید همسو با ارسال سلاح و مهمات بیشتر به اسرائیل و تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه برای منصرف‌کردن دیگر بازیگران از انجام اقدامی علیه اسرائیل دانست. وزیر دفاع آمریکا اخیرا ضمن ادعای «تشدید تنش توسط ایران و نیروهای نیابتی‌اش»، خبر از اعزام ناو هواپیمابر آیزنهاور و ارسال موشک‌های تاد و پاتریوت به خلیج فارس و نیز دستور به دو هزار سرباز آمریکایی برای آمادگی جهت عزیمت به منطقه داده‌ است. ناوگروه مذکور قبلا قرار بود در شرق مدیترانه مستقر شود. آمریکا در ۹ اکتبر ناو هواپیمابر جرالد فورد را با هدف «بازدارندگی در برابر اقدامات خصمانه علیه اسرائیل» به شرق مدیترانه اعزام کرده بود. آمریکا مدعی است که در دو هفته گذشته حملات راکتی و پهپادی علیه پایگاه‌هایش در عراق و سوریه به‌شدت افزایش یافته و از جمله پنجشنبه گذشته دو تا سه موشک و چندین پهپاد را که از یمن شلیک شده و احتمالا به سمت اهدافی در اسرائیل در حرکت بودند، سرنگون کرده‌ است. این اقدام می‌تواند نخستین اقدام آمریکا در دفاع نظامی از اسرائیل باشد. هم‌زمان شواهد و قرائن حاکی است که یکی از دلایل تأخیر در حمله زمینی اسرائیل به غزه می‌تواند ادامه تلاش آمریکا برای اتخاذ تدابیر لازم برای مواجهه با ورود دیگر بازیگران به جنگ و نیز کسب آمادگی برای مواجهه با حملاتی علیه منافع آمریکا در منطقه باشد. در خبرها آمده است که در هفته گذشته حملات پهپادی متعددی علیه نیروهای آمریکایی، از جمله هفت حمله پهپادی به عین‌الاسد، در منطقه انجام شده است. آمریکا اقدام به تخلیه پرسنل غیرضروری و خانواده‌های اعضای سفارت و کنسولگری خود در عراق و منع سفر اتباع خود به عراق کرده‌ است. بلینکن در مصاحبه با سی‌بی‌اس گفت مشورت با اسرائیل درباره حمله زمینی، چگونگی انجام آن و کسب بهترین نتیجه است. به علاوه گفته می‌شود مذاکراتی نیز درباره نحوه پرکردن خلأ قدرت در نوار غزه در صورت غیرفعال‌شدن حماس در جریان است. آمریکا همچنین تلاش‌های گسترده دیپلماتیکی را نیز شروع کرده که تماس تلفنی بایدن با آلمان، فرانسه، کانادا، انگلیس و ایتالیا و صدور بیانیه مشترک‌ آنها که توسط کاخ سفید منتشر شد، یکی از نمونه‌های این تلاش‌ها است. در این بیانیه از اسرائیل خواسته شد ‌تا «ضمن دفاع از خود» از غیرنظامیان محافظت کند و از حماس خواسته تا گروگان‌ها را آزاد کند. در این بیانیه به لزوم جلوگیری از گسترش جنگ و «راه‌حل سیاسی و صلح بادوام» هم اشاره شده است. اقدامات آمریکا که متوجه ایران و متحدان ایران است، شرایط جدیدی را برای تفاهماتی که گفته می‌شد گویا بین ایران و آمریکا حاصل شده و بخشی از آن مربوط به برقراری آرامش در منطقه است، ایجاد کرده است. در ماه‌های اخیر ایران و آمریکا بسیار به‌ندرت اقدامی علیه اهداف یکدیگر در منطقه انجام داده بودند. اکنون سؤال این است که اگر روند تشدید تنش به همین صورت ادامه یابد و احیانا با حمله زمینی به غزه تشدید شود، آیا جنگ غزه می‌تواند ایران و آمریکا را در برابر هم قرار دهد؟ با‌این‌حال، امید است که نیاز آمریکا به حفظ آرامش از یک‌سو و خویشتن‌داری ایران از سوی دیگر مانع افزایش بحران و کشیده‌شدن آن به ایران شود.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 واردات خودرو تداوم یابد
✍️ بابک صدرایی
صنعت خودرو در ایران با سیاست عجین شده است. هر اتفاقی در سیاست داخلی و خارجی روی این صنعت تاثیر می گذارد. هرچند عموما جهات گیری اقتصاد در نیمه دوم سال با واقعی تر شدن قیمت ارز مشخص می شود. اما در طول یک سال و نیم گذشته تنها شاهد گفتار درمانی در حوزه خودرو بوده ایم. در طول این دوره تعداد بسیار اندکی خودرو وارد شده است و وضعیت بازار خودروی داخلی نیز مناسب نیست.
هرچند که برخی از مسئولان واردات خودرو را ناجی حل مشکلات این صنعت می‌دانند اما واردات فقط یکی از اقدامات و راهکارهای این حوزه است که به ‌تنهایی و بدون توجه به سایر موضوعات، راهگشای رفع مشکلات صنعت خودروسازی نیست.
البته واردات خودرو باید انجام بشود و شکی در آن نیست. اما باید دو مشخصه را برای واردات خودرو حتما رعایت کرد. یک مورد این‌که واردات خودرو باید پیوستگی داشته باشد. مورد دوم هم این‌که تعداد واردات خودرو باید تاثیرگذار باشد. با وارد کردن ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار خودرو می‌توان تاثیر روانی و عملی بسیاری بر بازار گذاشت.
اما اگر واردات خودرو به تعداد بسیار کمی بخواهد انجام شود و در حد ۱۰ تا ۱۵ یا ۲۰ هزار خودرو باشد، آن‌چنان تاثیری بر بازار نخواهد داشت. البته تاثیر روانی کوتاه‌مدتی بر بازار می‌گذارد، اما بعد از آن؛ خاصیت گفتاردرمانی آن از بین می‌رود و بازار خودرو دوباره به سمت مناسبات قبلی خود بازخواهد گشت.
در حال حاضر، باتوجه به شرایط بازار خودرویی جهان که جریان تولید و عرضه خودروهای صفر کیلومتر در دنیا بسیار محدود شده و متقاضیان خودروهای نو باید بعضا تا چند ماه در انتظار باشند، استقبال از خودروهای کارکرده بسیار رونق یافته و حتی در کشورهای پیشرفته هم این بازار با اقبال بیشتر مواجه شده است.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین