سه شنبه 11 ارديبهشت 1403 شمسی /4/30/2024 9:48:19 AM
میراث اقتصاددان پیشگام در نظریه رشد اقتصادی چیست؟

رابرت سولو، اقتصاددان مشهور آمریکایی و برنده نوبل اقتصاد دیروز درگذشت. این اقتصاددان که مدل رشد او در دهه ۱۹۵۰ مبنای تغییرات اساسی در مدل‏‏‌های رشد اقتصاد کلان شد، رشد اقتصادی را معلول رشد فناوری می‏‏‌دانست و نه رشد سرمایه و نیروی کار. سولو استاد دانشگاه MIT در آمریکا بود.
در سوگ «سولو»

علیرضا کتانی: به گزارش نیویورک‌تایمز، یافته‌‌‌های سولو نقش مهمی در سیاستگذاری اقتصادی در جهان داشته‌اند. سولو در دوران تدریس خود در دانشگاه MIT شاگردان زیادی را تربیت کرد که برخی از آنها برنده جایزه نوبل شدند و از جمله آنها می‌‌‌توان به پیتر دایموند، جوزف استیگلیتز، ویلیام نوردهاوس و جورج آکرلوف اشاره کرد.

فناوری، عامل رشد
رابرت سولو یکی از اقتصاددانان بزرگ زنده جهان به شمار می‌رفت. سولو در سال ۱۹۶۱ مدال جان بیتس کلارک را به‌عنوان بهترین اقتصاددان آمریکایی زیر ۴۰سال و نشان ملی علوم را در سال ۱۹۹۹ دریافت کرد. او از معدود اقتصاددانانی بود که موفق شد این جایزه را دریافت کند. در سال ۲۰۱۴، رئیس‌جمهور باراک اوباما مدال آزادی ریاست‌جمهوری را که مهم‌ترین جایزه غیرنظامی اعطاشده توسط دولت آمریکاست به او اعطا کرد. سولو همچنین در سال ۱۹۸۷ به خاطر مشارکت در نظریه رشد اقتصادی برنده جایزه نوبل شد. تحقیقات سولو در مورد رشد اقتصادی به ظهور مدلی منجر شد که پس آن اقتصاددانان به تجدیدنظرهای زیادی در نظریه‌‌‌های رشد پرداختند.

برای یک‌قرن یا بیشتر، اقتصاددانان به‌سادگی تصور می‌‌‌کردند که رشد سرمایه و کار تعیین‌کننده رشد اقتصادی است. اما سولو نتوانست شواهدی برای تایید این فرضیه مشهور پیدا کند. سولو در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۹ در مورد اهمیت نظریه رشد خود در زمان مطرح شدن گفت: «با کمال تعجب متوجه شدم که منبع اصلی رشد، سرمایه‌گذاری نیست، بلکه تغییرات تکنولوژیکی است.» به طور خاص، او تخمین زد که پیشرفت فنی ۸۰‌درصد رشد شگفت‌‌‌انگیز آمریکا در قرن بیستم را به خود اختصاص داده است. او بعدا به سیلیکون‌‌‌ولی به عنوان تایید نظریه خود اشاره کرد.

مقاله بنیادی سولو
یکی از نتایج علمی مدل سولو این است که تاثیر اقتصادی افزایش سرمایه به‌مرور زمان ضعیف‌‌‌تر می‌شود. افزایش سرمایه در یک اقتصاد، کل تولید را افزایش می‌دهد، اما هر بار افزایش سرمایه، تولید را کمتر از میزان قبلی افزایش می‌دهد. سولو نشان داد که پس‌‌‌انداز و سرمایه‌گذاری بالاتر واقعا افراد را به طور متوسط ثروتمندتر می‌کند و به این ترتیب سطح درآمد هر نفر افزایش می‌‌‌یابد. اما پس‌انداز و سرمایه‌گذاری اضافه‌شده بر نرخ رشد بلندمدت اقتصاد تاثیری نخواهد داشت. تاثیر پس‌‌‌اندازهای اضافی بر نرخ‌های رشد دائمی به‌‌‌گونه‌‌‌ای کاهش می‌‌‌یابد، با این حال تاثیر جمعیت و دانش فنی این گونه نیست.۱۰۰ سال بحث اغلب بی‌نتیجه و پرپیچ و خم با مقاله سولو به پایان رسید.

سولو بحث را مجددا متمرکز کرده و مسیر روشنی برای اظهارات علت و معلولی در مورد رشد گذشته و آینده ارائه کرد. او مدل رشد خود را در سال ۱۹۵۶ ارائه داد. در آن زمان، او یک نظریه ظریف ارائه کرده بود. یک‌سال بعد این نظریه را پیگیری کرد و شواهد تجربی مرتبط با آن را ارائه داد. مدل رشد سولو که در کتاب خود به نام «مشارکتی در نظریه رشد اقتصادی» در سال ۱۹۵۶ ارائه شد و پیگیری تجربی آن، «تغییر فنی و تابع تولید کل» که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد، برای او در حالی که در اوایل دهه ۳۰ زندگی خود بود شهرتی به ارمغان آورد. همین مقاله او را به مدال کلارک و جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی رساند.

نقد مدل سولو
مدل سولو اساسا با چند پیش‌فرض بنیان گذاشته شد. فرض برقرار بودن رقابت کامل، در اقتصاد به این معنا که در یک اقتصاد بی‌نهایت عامل اقتصادی، چه در سمت عرضه و چه در سمت تقاضا حضور دارند. همچنین در این مدل این پیش‌فرض وجود دارد که نرخ رشد جمعیت و پیشرفت فنی برون‌زا و ثابت‌اند. «دنیای‌اقتصاد» در گزارشی در ۱۵تیرماه ۱۴۰۲ با عنوان «نقد درون اردوگاهی سولو» با تکیه بر کتاب اقتصاد کلان پیشرفته از دیوید رومر به انتقادات وارده بر مدل سولو از منظر اقتصاد متعارف پرداخته است. طبق این گزارش، مدل سولو برای توضیح تفاوت رشد تولید سرانه میان کشورها، دو عامل ارائه می‌کند: الف. تفاوت در سرمایه سرانه و ب.تفاوت در بهره‌‌‌وری نیروی کار. اما، عامل اصلی رشد اقتصادی در بلندمدت به زعم مدل سولو، تکنولوژی است. رومر بیان می‌کند با توجه به مشاهدات، متوجه شدیم که نقش سرمایه سرانه در تولید سرانه اندک است.

در نتیجه، عامل اصلی تغییرات تولید می‌‌‌تواند نیروی کار موثر باشد. به عبارت دقیق‌‌‌تر، به زعم رومر، یکی از نتایج اصلی که می‌‌‌توان از مدل سولو برداشت کرد این است که تغییر در انباشت سرمایه نمی‌‌‌تواند به‌تنهایی تفاوت‌‌‌های قابل ملاحظه در نرخ رشد اقتصادی میان کشورها را توضیح دهد.رومر بیان می‌کند که یک برداشت از مدل سولو می‌‌‌تواند این باشد که علت تفاوت در سطح درآمد سرانه میان کشورهای توسعه‌‌‌یافته و توسعه‌‌‌نیافته تنها به سطح انباشت سرمایه موجود در این کشورها بازگردد. رومر بیان می‌کند که براساس شواهد موجود، درآمد سرانه کشورهای توسعه‌‌‌یافته حدود ۱۰برابر درآمد سرانه کشورهای توسعه‌‌‌نیافته است. حال با در نظر گرفتن این امر، اگر بخواهیم اختلاف سطح موجودی سرمایه آنها را مطابق مدل رشد اقتصادی سولو تخمین بزنیم، به عددی می‌‌‌رسیم که اختلاف فاحشی با واقعیت دارد.

طبق مدل سولو، باید سطح موجودی سرمایه در توسعه‌‌‌یافته‌‌‌ها حدود هزار برابر سطح موجودی سرمایه توسعه‌‌‌نیافته‌‌‌ها باشد که در واقعیت بسیار کمتر از این مقدار است! حتی در این صورت باید سطح موجودی سرمایه حال حاضر توسعه‌‌‌یافته‌‌‌ها حدود هزار برابر زمان پیش از توسعه‌‌‌یافتگی آنها باشد که در واقعیت این‌‌‌گونه نیست. مضاف بر این، مطابق مدل سولو باید بازده نهایی سرمایه در کشورهای توسعه‌‌‌نیافته حدود ۱۰۰برابر کشورهای توسعه‌‌‌یافته باشد. در این صورت باید شاهد جریان عظیمی از سرمایه از سوی توسعه‌‌‌یافته‌‌‌ها به سوی توسعه‌‌‌نیافته‌‌‌ها باشیم. در حالی که شواهد نشان می‌دهد عموم جریان سرمایه در میان کشورهای توسعه‌‌‌یافته در حال گردش است.علت این نارسایی‌‌‌ها در آنجاست که سرمایه فیزیکی به‌تنهایی قادر به توضیح تولید سرانه نیست.

به‌‌‌عبارتی دیگر، در اینجاست که رومر بیان می‌کند باید عامل اصلی تفاوت در تولید سرانه را مطابق مدل سولو، نیروی کار موثر دانست. وارد کردن نیروی کار موثر به ما نشان می‌دهد که تفاوت در تولید سرانه کشورها بیشتر به تفاوت در سطح بهره‌‌‌وری نیروی کار در میان کشورها بازمی‌گردد. اما، مشکل اصلی مدل سولو در آنجاست که «رشد نیروی کار موثر» را «برون‌‌‌زا» در نظر می‌گیرد. یعنی در این مدل اصلی‌‌‌ترین عامل رشد اقتصادی و اختلاف درآمدی که مهم‌ترین سوال در مساله رشد اقتصادی است، برون‌‌‌زا در نظر گرفته شده است.وضعیت نیروی کار موثر به سطح تکنولوژی وابسته است. سطح تکنولوژی نیز به سطح دانش در جامعه بازمی‌گردد.

در نتیجه برای شناخت این مساله باید به شناخت ماهیت دانش پرداخت. اینکه چرا برخی بنگاه‌‌‌ها بر سر ایجاد دانش سرمایه‌گذاری می‌کنند یا اینکه چرا برخی بنگاه‌‌‌ها به سطح بالاتری از دانش دسترسی دارند؟ دست آخر اینکه چرا سرعت انتقال دانش به کشورهای توسعه‌‌‌نیافته اندک است؟ مدل سولو اگرچه نقطه عطف مهمی برای اقتصاد رشد در دوران معاصر بوده است، با این حال این نواقص بعدتر بهانه‌ای شد تا مدل‌‌‌های رشد اقتصادی درون‌‌‌زا وارد ادبیات اقتصادی شوند.
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین