شنبه 10 خرداد 1404 شمسی /5/31/2025 2:33:12 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 ایران محور دیپلماسی منطقه‌ای
✍️ حسن هانی‌‌زاده
طی ۴۸ ساعت گذشته ۲رخداد مهم منطقه‌ای با محوریت ایران به وقوع پیوست که بخشی از سیاست‌های دولت و نظام ایران برای توسعه مناسبات ارتباطی با کشورهای منطقه را نمایان می‌کند. ابتدا سفر نخست وزیر پاکستان به تهران در روز دوشنبه و سپس سفر جناب آقای مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور کشورمان به عمان است. سفرها و دیدارهایی که هر کدام در شرایط فعلی منطقه واجد معانی خاصی است و نقش برجسته‌ای در پویاسازی دیپلماسی ایران ایفا می‌کنند.لازم است درباره محتوای این سفرها تحلیل‌های جامعی صورت گیرد:
۱) شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان در راس یک هیات بلندپایه پاکستانی به تهران آمد و دیدار با رهبر معظم انقلاب و رییس‌جمهور را در دستور کار قرار داد. این حضور به معنای به نتیجه رسیدن تلاش‌های صادقانه جمهوری اسلامی ایران برای کاهش تنش در منطقه جنوب شرقی آسیا بین اسلام‌آباد و دهلی‌نو بوده است. پس از تنش‌های اخیر میان هند و پاکستان که به شکل یک تنازع جدی هم ظهور و بروز پیدا کرد، حتی احتمال بروز یک جنگ هسته‌ای هم در منطقه افزایش یافت. با دستور مقام معظم رهبری و رییس‌جمهور اسلامی ایران، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران ماموریت پیدا کرد با انجام سفر به پایتخت این کشورها، تنش‌ها را کاهش دهد. لذا طی دیدارهایی که عراقچی با رهبران هند و پاکستان داشت، توانست رهبران دو کشور را برای دستیابی به آتش‌بس قانع ساخته و زمینه دور شدن منطقه از یک جنگ اتمی خانمانسوز را فراهم سازد. این تلاش‌ها با نظارت رهبر انقلاب و رییس‌جمهور ایران انجام شد و نهایتا منتج به نتیجه مناسب در منطقه و جهان شد. در این راستا نخست وزیر پاکستان برای پاسداشت تلاش‌های صادقانه جمهوری اسلامی ایران برای گسترش صلح در منطقه راهی ایران شد تا قدردانی دولت و مردم پاکستان را شخصا به سمع و نظر رهبر و رییس‌جمهور ایران برساند.

۲) واقع آن است ایران یک کشور قابل احترام و دارای نفوذ میان مردم هند و پاکستان است و می‌تواند نقش برجسته‌ای در حل منازعات و معادلات میان دو کشور ایفا کند. شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان هم برای پاسداشت همه این تلاش‌ها به ایران سفر و با رهبر انقلاب و رییس‌جمهور پزشکیان دیدار کرد و از ضرورت افزایش مناسبات تجاری و اقتصادی صحبت کرد. حل مشکلات خط گازی صلح، یکی از ضرورت‌های اقتصادی و راهبردی مهم میان دو کشور است. همچنین توافق ایران و پاکستان بر سر ایمن‌سازی مرزهای دو کشور و مقابله با گروه‌های تروریستی واجد اهمیت بسیاری است. در کل سفر شهباز شریف به تهران دور تازه‌ای از مناسبات ارتباطی و اقتصادی میان دو کشور را نوید می‌دهد و زمینه‌های افزایش نفوذ ایران در جنوب شرقی آسیا را فراهم می‌سازد‌. ایران در هند حال با ارسال پالس‌های مثبت به هند تلاش کرده از راهبرد موازنه مثبت در روابط میان هند و پاکستان استفاده کند. نباید فراموش کرد ایران و هند پروژه‌های اقتصادی مهمی مثل توسعه بندر چابهار را در دستور کار دارند.

۳) دومین سفر مهم، سفر روز گذشته رییس‌جمهور به پادشاهی عمان هم تقدیر ایران از دولت پادشاهی عمان در خصوص مذاکرات دوجانبه ایران و امریکا محسوب می‌شود. در این سفر هم قراردادهای اقتصادی مهمی میان دو کشور منعقد شده و دورنمای تازه‌ای از روابط نزدیک پایه‌ریزی می‌شود. ضمن اینکه ایران آماده است از ایده‌های جدید برای حل معادله هسته‌ای که از سوی پادشاهی عمان مطرح می‌شود، استفاده کند. با توجه به اینکه ایران اعلام کرده غنی‌سازی هسته‌ای در خاک خود و رفع تحریم‌ها را حق خود می‌داند، هر ایده‌ای در روند کلی مذاکرات باید با مورد توجه قرار گرفتن این حق مطرح شود. نهایتا پویایی کنش‌های دیپلماتیک ایران نشان می‌دهد، طرف منزوی در منطقه رژیم صهیونیستی است و کشورهای منطقه در کنار هم دور تازه‌ای روابط راهبردی مبتنی بر تحقق منافع ملی را دنبال می‌کنند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 غنی‌‌‌سازی موقتا به حاشیه می‌رود؟
✍️ کوروش احمدی
محتوای توییتی که وزیر خارجه عمان بعد از خاتمه دور پنجم مذاکرات ایران و آمریکا منتشر کرد، تصویری بهتر از هر اظهارنظر دیگری از چگونگی و سیر مذاکرات به دست داد.
او گفت «مذاکرات پیشرفت‌‌‌هایی داشت؛ اما نه پیشرفتی قطعی.» این تعبیر حاکی از آن است که در واقع راجع به موضوعات اصلی مورد مذاکره یا احتمالا تنها موضوع مورد مذاکره در این دور، یعنی غنی‌‌‌سازی در خاک ایران، هنوز توافقی حاصل نشده است.
ویژگی بارز این دور از مذاکرات، ارائه پیشنهادهایی از سوی وزیر خارجه عمان است. آقای عراقچی به‌صراحت از اینکه «وزیر خارجه عمان در این دور ایده‌‌‌هایی داشت که قرار شد کار کارشناسی بیشتری توسط دو طرف درباره ایده‌‌‌ها صورت بگیرد و به پایتخت‌‌‌ها منتقل شود» سخن گفت. به نظر می‌رسد این پیشنهادها به گونه‌‌‌ای بوده که مورد توجه دو طرف قرار گرفته و در واقع مانع از آن شده است که مذاکرات بدون نتیجه و بدون چشم‌‌‌اندازی برای نشستی دیگر خاتمه یابد. در این خصوص، مهم آن است که دو طرف از انجام دور بعدی مذاکرات صحبت کردند. روشن نیست که اگر پیشنهادهای طرف عمانی نبود، آیا دور دیگری از مذاکرات برنامه‌‌‌ریزی می‌شد یا خیر. یک مقام آمریکایی نیز که نخواسته نامش فاش شود، مذاکرات را «همچنان سازنده» توصیف کرده و از برنامه‌ریزی برای دور بعدی صحبت کرده است. همچنین قابل‌توجه است که مقامات ایرانی واکنش علنی و رسمی داشته‌‌‌اند، اما طرف آمریکایی از طریق یک سخنگوی بی‌نام اظهارنظر کرده است.

تمایل دو کشور به ادامه مذاکره
تمایل دو کشور به نیل به توافقی از طریق مذاکره و دیپلماسی به‌رغم اصرار بر مواضعشان در مورد غنی‌‌‌سازی تاکنون تامین‌کننده انرژی اصلی برای ادامه مذاکرات بوده است. طبیعی است که ایران ترجیح می‌دهد از طریق راه‌حل صلح‌آمیز، هم امکان احتراز از جنگ فراهم شود و هم از بار تحریم‌‌‌ها کاسته شود. برخی مشکلات اقتصادی-اجتماعی در داخل کشور و شرایط کاملا نوین در منطقه برای ایران ایجاب می‌کند که یک راه‌‌‌حل مبتنی بر مذاکره به دست آید. طرف آمریکایی نیز به دلایلی دیپلماسی را ترجیح می‌دهد. ترامپ طی چهارماهی که در کاخ‌سفید مستقر شده، به‌رغم شعارها و ادعاهای پرطمطراق، تقریبا هیچ دستاوردی در سیاست خارجی نداشته است. او مایل است حداقل در زمینه برنامه هسته‌‌‌ای ایران به نتیجه‌‌‌ای برسد و توفیقی در سیاست خارجی را به رخ پایگاه رای خود بکشد.

ضمن اینکه او مایل نیست با شکست مذاکرات برای شروع یک درگیری نظامی پرریسک در منطقه تحت فشار قرار گیرد و با افزایش قیمت نفت موجب افزایش مشکلات اقتصاد آمریکا شود. به این دلایل، هر دو طرف بعد از هر دور مذاکره می‌‌‌کوشند تا تصویری مثبت از مذاکرات ارائه دهند. با این حال هر دو کشور دست‌شان برای دادن امتیاز چندان باز نیست. عناصر تندرو در آمریکا به شمول طیف راست حزب جمهوری‌خواه، لابی اسرائیل، نئوکان‌ها، مسیحیان تبشیری و... از صدای بلندتری در مقایسه با انزواطلبان و مخالفان مداخله در اطراف ترامپ برخوردار هستند. مشکل ترامپ بیشتر این است که اگر توافقی حاصل شود، این طیف افراطی حتما آن را با برجام مقایسه خواهد کرد.

بدترین وضعیت برای ترامپ آن است که کسانی در آمریکا بخواهند یک توافق احتمالی را برجام۲ بنامند و مدعی عدم‌تفاوت آن با برجام ۲۰۱۵ شوند. چنین مقایسه‌‌‌ای می‌‌‌تواند هزینه سیاسی قابل‌توجهی برای ترامپ داشته باشد. در همین خصوص، اخیرا همه سناتورهای جمهوری‌خواه- به غیر از سناتور رند پال- به همراه ۱۷۷نفر از نمایندگان جمهوری‌خواه در مجلس نمایندگان طی نامه‌‌‌ای به ترامپ بر ضرورت توقف غنی‌‌‌سازی در ایران تاکید کرده و گفته‌‌‌اند نمی‌توان به توافقی مثل برجام برگشت که تنها به ایران برای هسته‌‌‌ای شدن زمان می‌دهد. در این نامه گفته شده که ایران باید برنامه هسته‌‌‌ای‌اش را حتی برای انرژی صلح‌‌‌آمیز هم کنار بگذارد. مقامات ایرانی نیز متقابلا تحت‌تاثیر عوامل متعددی برای ادامه غنی‌‌‌سازی در داخل قرار دارند. برای مقامات ایران دشوار است که قبول کنند تحت فشار خارجی از اقدامی که منع صریحی برای آن در حقوق بین‌الملل وجود ندارد، دست بکشند. به‌علاوه، مقامات در داخل نیز تحت فشار هستند که به خاطر فشار خارجی ناچار از توقف غنی‌‌‌سازی نشوند.

طیف اصول‌‌‌گرا با آنکه نظر مثبتی در مورد مذاکره با آمریکا نداشتند، اکنون با اکراه خود را با سیاست مذاکره همسو کرده‌اند. اما برای آنها دشوار خواهد بود که غرب نظرش را در مورد غنی‌‌‌سازی پیش ببرد. خاصه آنکه طیفی از اصول‌‌‌گراها طی ۱۰سال گذشته شدیدا با برجام به‌رغم آنکه ذیل آن غنی‌‌‌سازی حداقلی به رسمیت شناخته شد و شورای امنیت نیز با صحه گذاشتن بر برجام عملا حق غنی‌‌‌سازی در داخل را پذیرفت، مخالف بودند. آنها ضعف‌‌‌هایی برای برجام قائل هستند و مشکل را ناشی از تیمی که برجام را مذاکره کرد، می‌‌‌دانند و بر این باورند که تیمی متفاوت می‌‌‌تواند نتیجه بهتری بگیرد. حال اگر نتیجه حداقل در حد برجام نشود، کار دشوار خواهد بود. به‌علاوه، ایران طی بیش از ۲۰سال گذشته هزینه‌‌‌های مستقیم و غیرمستقیم گزافی برای داشتن و حفظ غنی‌‌‌سازی پرداخته که رها کردن آن بسیار دشوار خواهد بود.

سناریوهای محتمل
سناریوی اول می‌‌‌تواند ادامه تلاش برای رفع اختلاف در مورد اصل غنی‌‌‌سازی باشد. در این خصوص، یکی از ایده‌‌‌هایی که طی یکی دوهفته اخیر از ناحیه برخی رسانه‌‌‌ها و با انتساب آن به مقامات آمریکایی مطرح بوده، تعلیق موقت غنی‌‌‌سازی در ایران است. شاید با توجه به تجربه موافقت ایران با تعلیق غنی‌‌‌سازی در چارچوب بیانیه سعدآباد در سال ۱۳۸۲، برای ایران مقدور باشد که این گزینه را مورد بررسی قرار دهد.

اما در مورد توقف غنی‌‌‌سازی نیز جزئیات زیادی وجود دارد که باید مورد توافق طرفین باشد. یکی از این جزئیات این است که در چنین صورتی تکلیف تاسیسات و سانتریفیوژها چه خواهد بود. آیا آمریکا موافقت می‌کند که سانتریفیوژها در جای خود باقی بمانند و تنها استفاده از آنها و تزریق گاز به آنها متوقف شود؟ موضع دیگر این است که آمریکا چه امتیازی در ازای توقف فعالیت سانتریفیوژها ارائه می‌کند. آیا آماده است تا کلیه تحریم‌‌‌های ثانویه را لغو کند؟ این موضوع البته جزئیات بیشتری دارد که خارج از حوصله این مختصر است.سناریوی دوم در صورتی است که سناریوی اول قابل تحقق نباشد. در این صورت به نظر می‌رسد که برای نجات مذاکرات و جلوگیری از اعلام شکست آن، طرفین باید بپذیرند که بحث غنی‌‌‌سازی را به‌طور موقت مسکوت بگذارند و به امور دیگر بپردازند. هدف پرداختن به امور دیگر می‌‌‌تواند در وهله اول این باشد که مذاکرات با شکست مواجه نشود و طرفین بتوانند همچنان با هم در تماس بمانند. این امور دیگر از دو نوع می‌‌‌تواند باشد:

۱.تیم‌‌‌های مذاکره‌کننده می‌‌‌توانند به طیفی از موضوعات دیگر مانند راستی‌آزمایی، نحوه بازرسی، دسترسی‌‌‌ها، دامنه و نحوه رفع تحریم‌‌‌ها، نحوه حل اختلافات و مانند آن بپردازند. تجربه برجام و متن آن می‌‌‌تواند کمک بزرگی در این باره باشد. پیشرفت طرفین در این موضوعات می‌‌‌تواند به آب‌شدن یخ بین دو طرف کمک کند و آنها را مستعد بازگشت به بحث غنی‌‌‌سازی و تعیین‌تکلیف آن بکند.

۲.راه‌حل دیگر می‌‌‌تواند یک توافق موقت باشد. توافق موقت می‌‌‌تواند حاوی امتیازات موقتی برای دو طرف باشد و شکست مذاکرات را منتفی کند و فرصتی برای مراوده و اعتمادسازی بیشتر باشد؛ به این شکل که به‌عنوان مثال ایران در مورد توقف یا کاهش حجم غنی‌‌‌سازی ۶۰ یا ۲۰درصدی امتیازی به طرف مقابل بدهد و احیانا در مورد حجم موجودی اورانیوم غنی‌شده با ‌درصد بالا نیز انعطاف نشان دهد. در مقابل آمریکا بپذیرد که نسبت به رفع بخشی از تحریم‌‌‌ها و رفع انسداد از برخی از سپرده‌‌‌های ایران اقدام کند.

البته راه‌‌‌حل‌‌‌های سیاسی، حقوقی و فنی بیشتری قابل تصور است که پرداختن به همه آنها از حوصله این مختصر بیرون است.


🔻روزنامه کیهان
📍 یک ملت پشت غنی‌سازی است
✍️ حسن رشوند
از اولین دور مذاکرات هسته‌ای غیرمستقیم ایران - آمریکا تاکنون پنج دور گذشته است و میانجی عمانی تلاش دارد دور ششم این سطح از مذاکرات را نیز برگزار کند. هرچند با مباحثی که در دور پنجم مطرح شد، هنوز زمان و مکان دور ششم رسما اعلام نشده است. چهار دور اول این مذاکرات در فضای کلی و گل و بلبلی سپری شد و هردو طرف مذاکره‌کننده پس از پایان جلسه‌، مذاکرات را رو به پیشرفت اعلام می‌کردند و امیدوار به یک توافق برد - برد بودند. اما از دور پنجم که مذاکرات در شهر رم ایتالیا برگزار شد‌، ادبیات طرفین تغییر کرد و آهنگ موزونی از این ساز ناکوک بیرون نیامد. گفته می‌شود در ساعت پایانی این دور از مذاکرات «ویتکاف» نماینده تیم آمریکایی جلسه را ترک کرده و عباس عراقچی وزیر خارجه و سرپرست تیم مذاکره‌کننده کشورمان هم پس از پایان جلسه به این جمله کلی و البته روشن‌تر از ادوار گذشته‌، اکتفا کرد که؛ «می‌توانم بگویم این دور، یکی از حرفه‌ای‌ترین مراحل مذاکراتی بود که تاکنون تجربه کرده‌ایم. در این نشست، بار دیگر مواضع و اصول ایران در خصوص روند مذاکرات با شفافیت کامل مطرح شد. مواضع ما کاملاً روشن است و بر آنها پایبند هستیم.» این جمله نشان می‌داد که طرف ایرانی با صراحت بیشتر از گذشته از حق غنی‌سازی خود دفاع کرده و جمله راهبردی رهبر حکیم انقلاب که فرمودند «جمهوری اسلامی منتظر اجازه هیچ‌کس برای غنی‌سازی نیست» را به طرف آمریکایی انتقال داده که به نظر می‌رسد همین قاطعیت‌، موجب ترک جلسه « ویتکاف» شده است. چرا که پیش‌فرض تیم مذاکره‌کننده آمریکایی و مقامات این کشور‌، غنی‌سازی صفر درصد در ایران است و «ویتکاف» در آستانه مذاکرات دور پنجم گفته بود که فقط به غنی‌سازی صفر درصد در ایران فکر می‌کند و ایران هم باید کلیه تاسیسات هسته‌ای خود را تعطیل کند. این اظهارات متوهمّانه و مشابه آن‌، سخنان « روبیو» وزیر خارجه آمریکا که گفته بود؛ «توافق قابل قبول، توافقی است که اجازه غنی‌سازی به ایران را ندهد»‌، نشان می‌داد که بعد از مذاکرات دور چهارم‌، خوش‌بینی به رفتار آمریکایی‌ها تغییر کرده است.
این اظهارنظر «روبیو» وزیر خارجه آمریکا که گفته بود «اگر ادعای ایران مبنی بر دنبال نکردن سلاح هسته‌ای درست است پس نیاز به غنی‌سازی اورانیم ندارد و غنی‌سازی ایران باید به صفر برسد» بر اساس قواعد بین‌المللی و نص صریح NPT کاملا خلاف واقع است. چرا که اولا؛ قوانین بین‌المللی مرتبط با فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای، کشورها را برای دستیابی به این چرخه برای مصارف صلح‌آمیز پزشکی، درمانی، کشاورزی و صنعتی مجاز دانسته و ثانیا؛ بررسی‌ها نشان می‌دهد علاوه‌بر ۹ رژیم دارنده‌ سلاح هسته‌ای (آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه، چین، هند، پاکستان، کره‌شمالی و رژیم صهیونیستی) که از غنی‌سازی برخوردارند‌، ۱۲ کشور دیگر هم که فاقد تسلیحات اتمی هستند، برنامه غنی‌سازی اورانیوم را دنبال می‌کنند (آرژانتین، برزیل، آلمان، ژاپن، هلند، کره جنوبی، قزاقستان، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا و سوئد).
اما دلایل اظهاراتی از جنس سخنان « روبیو» یا « ویتکاف» یا دیگر مقامات آمریکایی بر فرض احتمال شکل‌گیری توافق بین طرفین را می‌توان در این دو عامل جست‌وجو کرد:
۱- تلاش آمریکا برای شکل‌دهی به چارچوبی جدید و سخت‌گیرانه‌تر برای یک توافق احتمالی.
در تایید این دلیل که آمریکایی‌ها ناچار به پذیرش غنی‌سازی ایران هستند و این دست و پا زدن‌ها را فقط باید در راستای تلاش آنها برای شکل‌گیری یک چارچوب جدید در توافق احتمالی دانست را می‌توان از یادداشت «ریچارد نفیو» معمار تحریم‌های ضدایرانی که اخیرا در نشریه «فارن افرز»
منتشر کرده است، درک کرد. نفیو در یادداشت خود تاکید می‌کند: آمریکا دیگر چاره‌ای جز «پذیرش غنی‌سازی ایران» ندارد! وی با اذعان به شکست استراتژی فشار حداکثری، خواستار استفاده از «فرصت طلایی» برای توافق با ایران شد. این اعتراف صریح از طراح تحریم‌ها یعنی، منطق مقاومت و پیشرفت بومی هسته‌ای، می‌تواند آمریکا را وادار به عقب‌نشینی کند. با این رویکرد باید سخنان گزافه مقامات آمریکایی را برای شکل‌دهی چارچوبی جدید و سختگیرانه برای یک توافق احتمالی دانست تا به راحتی جمهوری اسلامی خود را پیروز هماورد هسته‌ای نداند.
۲- اما دلیل دوم اظهارات خارج از منطق مذاکراتی مقامات آمریکایی را باید در تحمیل فشار روانی و اقتصادی از طریق ابزار تحریم و مواضع سخت‌گیرانه برای واداشتن تهران به پذیرش شروط از پیش تعیین‌شده توسط آنها دانست.
آمریکایی‌ها در مذاکرات گذشته نقش پلیس بد را به فرانسه واگذار کرده بودند که در شرایط امروزکه به ظاهر اروپایی‌ها در پشت میز مذاکرات نیستند‌، ایفای نقش پلیس بد به چهره‌های تندرویی مانند روبیو سپرده‌ شده است.
هرچند بسیاری از تحلیلگران علت مواضع اخیر روبیو را بی‌ارتباط به شکست اخیر آمریکایی‌ها در مواجهه با یمنی‌ها نمی‌دانند و این موضوع‌، از آن جهت قابل تامل است که صحبت‌های روبیو دقیقا پس از سقوط جنگنده آمریکایی در آب‌های یمن با حمله یمنی‌ها به ناو «هری ترومن» صورت گرفت.
اما به نظر می‌رسد اکنون مذاکرات هسته‌ای وارد مرحله تصمیم‌گیری سرنوشت‌سازی شده است و این موضوع را از سفر دو روزه رئیس‌جمهور کشورمان به عمان به عنوان کشور میانجی مذاکرات که از دیروز سه‌شنبه آغاز شد، می‌توان فهمید. دکتر پزشکیان دیروز در راس هیاتی بلندپایه وارد مسقط شد. سفری که به ادعای ناظران سیاسی‌، اگرچه در ظاهر با هدف گسترش مناسبات دوجانبه میان ایران و عمان انجام می‌شود، اما در لایه‌های پنهان خود، حامل پیام‌های ویژه در حوزه‌هایی فراتر از سطوح معمول همکاری‌های اقتصادی و سیاسی است. تحلیلگران سیاسی بر این باورند که آنچه در این سفر بیش از حوزه‌های دیگر توجه مقامات عمانی را جلب خواهد کرد‌، نگاه بالاترین مقام اجرائی کشور نسبت به مذاکرات و روند ادامه آن و قبول یا رد ایده‌هایی است که آنها به طرف ایرانی و آمریکایی برای خروج از بن‌بست مذاکرات داده‌اند. چراکه از نگاه عمانی‌ها به عنوان طرف میانجی‌، عمق اختلافات تا بدانجا پیش رفته که کار میانجیگری را برای میزبان دشوار و بلکه غیرممکن کرده است. بنا بر اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان‌، طرف عمانی در دور پنجم مذاکرات، بسته‌ای از پیشنهادها و ابتکارات خود را برای عبور از بن‌بست فعلی در رایزنی‌ها ارائه کرده است که این پیشنهادات قرار بود در هفته جاری در پایتخت‌های طرفین مورد ارزیابی قرار گیرد. اکنون با سفر رئیس‌جمهور کشورمان به مسقط، این گمانه‌زنی تقویت شده که بخشی از هدف سفر، انتقال رسمی مواضع ایران درباره این پیشنهادات به دولت عمان است.
اما میانجی عمانی چه پیشنهاد یا ایده‌ای را داده است که چنین تب و تابی در هر دو اردوگاه مذاکرات پیچیده است تا آنجا که رئیس‌جمهور را در این مقطع حساس زمانی به کشور میانجی کشانده است؟ تاکنون هیچ مرجع رسمی خبری از ایده و پیشنهاد طرف عمانی را رسانه‌ای نکرده است و آن چیزی که در فضای رسانه‌ای دست به دست می‌شود گمانه‌زنی است که این گمانه‌زنی‌ها در دو محور مطرح است. گروهی از ناظران، احتمالا «تشکیل کنسرسیومی» برای مدیریت یا نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران را مطرح می‌کنند که این کنسرسیوم با مشارکت دو یا چند کشور منطقه البته با دو نگاه - غنی‌سازی در ایران و مشارکت آن کشورها و شکل دیگر آن غنی‌سازی در کشور دیگر و جمع شدن همه فعالیت‌های غنی‌سازی ایران - مطرح است. اما آنچه که تاکنون از سوی تهران تاکید شده این است که هیچ کنسرسیومی را نمی‌پذیرد و بر پایه حق قانونی خود در NPT، از غنی‌سازی با ابتکار و استقلال خود در خاک ایران چشم‌پوشی نخواهد کرد. ایده دیگری که برخی آن را به میانجی عمانی نسبت می‌دهند توقف غنی‌سازی در کشورمان به مدت سه سال و رسیدن به یک توافق موقت است. «توافق موقت» منجر به «تعلیق غنی‌سازی» از سوی ایران در مقابل برخی معافیت‌های تحریمی از طرف آمریکا را در یک دوره زمانی مشخص مطرح می‌کند. این ایده نیز نمی‌تواند مورد قبول کشورمان باشد، توقف غنی‌سازی ولو در کوتاه‌مدت ترفند و دامی است که باید به‌شدت از ورود به آن پرهیز کرد.
درباره «توافق موقت»، باید اضافه کرد که یک بار این تجربه تلخ را در برجام امتحان کرده‌ایم و شایسته نیست مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده شود. مگر در توافق سراسر خسارت‌بار برجام، ما غنی‌سازی را تعلیق و در راکتور آب سنگین اراک بتن نریختیم، حاصل آن اقدامات چه شد؟ آیا تحریم‌ها برداشته شد یا آمریکایی‌ها با وقاحت تمام زیر توافق امضاء شده خود زدند؟! توافق موقت در دوره جدید هم نتیجه‌ای جز آنچه پیش‌تر اتفاق افتاده‌، نخواهد بود.
از رئیس‌جمهور محترم انتظار می‌رود همان‌گونه که در این مدت از حقوق ملت ایران در حق غنی‌سازی کشورمان جانانه دفاع کردند و اجازه ندادند صدای دوگانه‌ای از سران نظام در کشورمان شنیده شود، با صراحت تمام به هر پیشنهادی که بوی تضییع حقوق ملت در حق غنی‌سازی و فعالیت‌های هسته‌ای احساس می‌شود‌، پاسخ قاطع داده و دشمن را در رسیدن به آرزوهای خود که به تسلیم واداشتن ایران است‌، ناامید سازند و مطمئن باشید که یک ملت پشت شما ایستاده و از هر موضع عزتمندانه‌ای حمایت خواهند کرد.


🔻روزنامه ابتکار
📍 آلترناتیو مذاکرات با کارت ماندلا
✍️ امین جمشیدزاده
به تازگی حشمت الله فلاحت پیشه تحلیلگر مسائل بین الملل و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم در خصوص دور پنجم مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا گفته است « اکنون دو طرف نیازمند یک راه حل به سبک نلسون ماندلا هستند؛ ماندلا می گوید برای صلح با دشمن، باید به او پیشنهاد همکاری بدهید.» او سپس آلترناتیو و جایگزین خود را چنین بیان می‌کند که بر این اعتقاد است که ایران و آمریکا برای جلوگیری از شکست مذاکرات، بایسی یک طرح همکاری جویانه را در دستور کار خود قرار دهند؛ این طرح چه در قالب کنسرسیوم باشد و چه در قالب همکاری های دیگر، باید باعث شود دو طرف به شیوه‌ای عمل کنند که نظر یکدیگر را تأمین کنند. اولاً برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران ادامه یابد در ثانی طرف آمریکایی‌ هیچ گونه دغدغه‌ای در قبال برنامه هسته ای ایران نداشته باشد. این طرح بسیار بهتر از طرح‌هایی است که موضوع تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران را مطرح می‌کنند و زمینه ساز توافق می شود. در واقعی بطئی شدن و زمان بر شدن مذاکرات به ضرر دو طرف است چرا که با توجه به سفر اخیر رئیس جمهور آمریکا به سه کشور عربی « عربستان، امارات متحده عربی و قطر» و انعقاد قراردادهای ویژه و با رقم هنگفت، آمریکا نیازمند ثبات در منطقه است تا شرکت‌هایش بتوانند برای اجرای قرارداد با سه کشور عربی گام بردارند؛ چرا که این شرکت‌ها حاضر نیستند سرمایه‌گذاری‌های ۱۰ ساله خود را در منطقه ناامن خاورمیانه انجام دهند. به ویژه اینکه ایران نیز اعلام کرده است که هرگونه جنگ در خاورمیانه را کار مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکا قلمداد می‌کند و از دیگر سو جنگ به ضرر ایران هم هست چون که در بازه زمانی اخیر دیدیم که در فاصله ۴ دور مذاکره قبلی، آمریکایی‌ها تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال و وضع کردند و بنابراین فرسایشی شدن مذاکرات به ضرر هر دو طرف است و مضاف بر این که بی بی در شرایط و بحبوحه صعب تصاعد بحران می‌تواند آنتراکت و استراحت کرده و نفس بکشد و نیز در تلاشی مذبوحانه سعی می‌کند نیروهای جنگ طلبانه ایالات متحده را مورد سوء استفاده خود قرار دهد و دونالد ترامپ یار گرمابه و گلستان او که چندی است بین او و نتانیاهو شکرآب شده است و در سفر اخیر دونالد ترامپ به خاورمیانه و سه کشور عربی به دیدار او در سرزمین های اشغالی نرفت، خوب می‌داند که نتانیاهو استاد جنگ‌های روانی و بی‌پایان است و جنگ با ایران هم یک جنگ کلاسیک و جنگ بزرگ قلمداد می‌شود و منافع آمریکا در منطقه را هم به شدت تهدید می‌کند؛ بنابراین هم ایران و هم آمریکا به درستی واقف و آگاه هستند که هزینه توافق بسیار کمتر از هزینه شکست مذاکرات است. پنجمین دور از مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا در شرایطی به میزبانی رم و با واسطه‌گری عمان برگزار شد که به باور ناظران محور کلیدی گفت و گوها در عین پیچیده‌تر شدن بحث،کماکان زیر ضرب پافشاری طرفین بر مواضع اصولی خویش قرار دارد؛ طوری که در خلال بین دور چهارم و پنجم مذاکرات؛ مقامات ارشد دولت ایالات متحده با تشدید پارادوکس‌های قبلی خویش خواستار غنی‌سازی صفر درصدی در خاک ایران شدند. درخواستی غیر منصفانه و غیر اصولی که اگرچه پیشینه ای طولانی در سیاست‌های یک بام و دو هوای ایالات متحده دارد؛ این مرتبه ولی با لحنی صریح‌تر رسانه‌ای شده است که از طرف دیگر سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان پیش از آغاز مذاکرات بار دیگر با تأکید بر خطوط قرمز ایران تسریع نمود که غنی سازی در خاک کشورمان چه با توافق و چه بدون آن ادامه خواهد یافت. وزیر امور خارجه همچنین در پایان این دوره از گفت و گوها متذکر شد که در دور پنجم مذاکرات غیر مستقیم تهران با آمریکا واسط عمانی بسته‌ای از ابتکارات جدید را برای عبور از بن بست پیش روی هیئت‌های نمایندگی ارائه کرده و روی میز طرفین قرار داده است. راهکارهایی که بنا است در پایتخت‌های دو کشور بررسی و در صورت قبول و پذیرش طرفین، مبنای مذاکرات بعدی قرار گیرد؛ هرچند جزئیاتی از این ابتکارات فاش نشده است. کنشگران و تحلیلگران سپهر سیاست ولی طی گمانه زنی‌هایی بر این باور هستند که این پیشنهاد‌ها شامل ترتیبات مرحله‌ای برای کاهش بحران و تنش، تسهیل محدود در تحریم‌ها، یا حتی احیای ایده کنسرسیوم هسته‌ای با مشارکت کشورهای عربی باشد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 بدتر از این هم می‌شود
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
تصور نادرستی از اندازه قدرت ایران نزد مدیران وجود داشت و وجود دارد. تصور نادرست این است که قدرت سیاسی-نظامی ایران در مقایسه با دیگر کشورهای همسایه بسیار بیشتر است، همچنین این تصور نادرست وجود دارد که قدرت کشورهای متخاصم با ایران را بسیار پایین‌تر از قدرت واقعی آنها اندازه‌گیری می‌کنیم. این دو تصور نادرست در ۲۰سال تازه‌سپری‌شده راه را برای به بیراهه کشاندن کشور هموار کرده است. همین بیراهه‌روی در اداره منازعه دامنه‌دار با غرب به ویژه آمریکا توانایی‌های ایران را برای ادامه راهبرد پیشین کاهش داده است. این چیزی است که می‌توان با نگاهی از سر اشاره به دوره‌های زمانی در دسترس آن را اثبات کرد. به طور مثال در سال۱۳۹۲ که دولت اول حسن روحانی بر سر کار آمد همه زور دولت این بود که با آمریکا و غرب دست‌کم برای یک دوره کوتاه هم که شده است صلح شود تا اقتصاد از خفگی بیرون آید. نهادهای بالا‌دست دولت نیز در آن سال دست دولت را بازگذاشته بودند تا برای آشتی با غرب امتیازهایی بدهد و اینگونه شد. در ادامه کار و با برجام رشد اقتصاد جان گرفت و نرخ تورم کاهش جدی را تجربه کرد و انبوهی از شرکت‌های بزرگ جهانی به ایران آمدند اما معلوم نشد چرا دوباره راهبرد تضاد در دستور کار قرار گرفت‌. در حالی که تصور می‌شد می‌توان با دولت‌های آمریکایی بازی کرد اما دونالد ترامپ جمهوریخواه و متفاوت با دیگر روسای دولت‌ها بر سر کار آمد و با پاره کردن برجام کار ایران را سخت کرد. در همه سال‌های پس از ۱۳۹۷ ایران در موقعیت بدتری قرار گرفته است. مقایسه‌ای از سر اشاره هم بسنده می‌کند که بفهمیم امروز وضعیت ایران در سیاست خارجی و در منازعه با بیرون از کشور نسبت به ۱۳۹۷ بدتر است.

در سال۱۳۹۷ هنوز امید داشتیم سرمایه‌گذاران خارجی بیایند و در بخش‌های زیر‌ساختی سرمایه‌گذاری کنند تا ناترازی‌هایی که

آرام آرام خود را نشان می‌دادند برطرف کنند. در سال۱۳۹۷ سرمایه اجتماعی بالا بود و نسبت رای‌دهندگان در انتخابات۱۳۹۶ با نسبت رای‌دهندگان در انتخابات تیر سال گذشته این را نشان می‌دهد. در سال۱۳۹۷ نفت ایران به صورت عادی صادر می‌شد و هنوز دلارهای نفتی در دیگر کشورها بلوکه نمی‌شد.

حالا ایران در جایی ایستاده است که مقام‌های اداره‌کننده کشور می‌خواهند با آمریکا تعامل کنند و امتیازهایی بدهند که تحریم‌ها برطرف شود. اگر این‌بار هم سازگاری با آمریکا به نقطه امن نرسد چند سال بعد وضع از این هم که هست بدتر خواهد شد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 خصوصی‌‌سازی در بن‌بست منافع
✍️ وحید شقاقی‌‌شهری
یکی از مهم‌ترین ریشه‌های پیشرفت اقتصادی و رشد سرمایه‌گذاری، ثبات و پیش‌بینی‌پذیری و کاهش ریسک‌های اقتصادی و سیاسی است. بدیهی است هر قدر نااطمینانی‌های اقتصادی و سیاسی تشدید شود، اعتماد فعالان اقتصادی کاهش یافته و امکان سرمایه‌گذاری مقدور نخواهد شد. در اقتصاد ایران متاسفانه در کنار ریسک‌های سنگین اقتصادی و سیاسی جهانی و تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی، تصمیمات شبانه و پی در پی و متناقض به اندازه زیاد وجود داشته و دارد. همچنین تعدد نهادهای تصمیم‌گیر نیز طی سال‌های اخیر مزید علت شده و آرامش اقتصادی را سلب کرده است. در خصوص بحث خصوصی‌سازی صنعت خودروسازی کشور نیز همانند سایر صنایع و فعالیت‌های اقتصادی، تعلل و عدم تصمیم‌گیری سخت حاکم است، چراکه مقاومت‌های سنگینی فراروی واگذاری بخش‌های دولتی و شبه دولتی به بخش خصوصی وجود دارد. دو خودروسازی کشور که همواره با صورت‌های مالی زیانده همچنان مشغول فعالیتند و اقتصاد ذی‌نفعانه اجازه خصوصی‌سازی را برای این دو شرکت فراهم نساخته است، مساله بحث‌برانگیز ایران خودرو در ماه‌های گذشته که با پیگیری طاقت‌فرسای وزیر اقتصاد خاتمه یافت و مساله دیروز سایپا نشان از پیچید‌گی عمیق فراروی خصوصی‌سازی این دو خودروساز دارد. دیروز توسط دو خودروسازی کشور خبری در کدال منتشر شد مبنی بر اینکه طبق نامه محرمانه شورای عالی سران قوا تغییر و تحول در سایپا تا تعیین تکلیف مساله، متوقف و ممنوع شده است و همین موضوع یک شوک منفی به بازار سرمایه تحمیل کرد و بازار منفی شد و اکثر سهام بازار به صف فروش رفتند، چراکه بازار سرمایه به ‌شدت به دو مساله دولتی‌سازی و اقتصاد دستوری واکنش منفی نشان می‌دهد. با این حال بعد اعلام این خبر، اخباری مبنی بر تکذیب آن توسط دبیرخانه شورا و وزارت صمت و سازمان خصوصی‌سازی منتشر شد. با این حال امروز مجدد در کدال ضمن تایید خبر دیروز افشای جدیدی صادر شد مبنی بر اینکه نامه دبیرخانه صحت دارد ولی تلاش برای واگذاری ادامه دارد. ریشه این تناقض‌ها و اخبار متفاوت حکایت از وجود منافع پشت پرده دارد به‌طوری که در بحث ایران خودرو نیز در ماه‌های پیش این‌گونه اخبار متناقض و مقاومت‌های سنگین وجود داشت. در مجموع بحث واگذاری این دو شرکت بسیار سنگین و سخت شده و مساله احراز اهلیت خود بر پیچیدگی امر افزوده است. اسامی و نام‌هایی که طی روزهای اخیر مطرح شدند اکثریت سابقه و حسن شهرت حداقلی را ندارند و همین مساله بر مقاومت‌ها افزوده است. البته به دلیل منافع کلان فرآیند، بدیهی است لابی‌های گسترده نیز حاکم است و به نظر می‌رسد باید بحث اهلیت و توانمندی و حسن شهرت بررسی دقیق شود و اجازه لابی‌های پشت پرده داده نشود. با این حال بررسی‌های کافی موجب خواهد شد از تناقضات جلوگیری و احتمال تبانی‌ها کاسته شود. آنچه از اسامی و روش‌های واگذاری مشخص است، حکایت از این دارد فرآیند کاملا مبهم و نامشخص است و به‌رغم تاکید وزارت صمت بر تداوم امر خصوصی‌سازی، به نظر می‌رسد آمادگی و اقتدار لازم در دولت برای خصوصی‌سازی این دو شرکت هنوز مهیا نیست. در خصوص بحث سایپا شواهد نشان داد که اولا شبهات در خصوص برخی متقاضیان خرید بسیار زیاد است و اهلیت ندارند‌. در ضمن دولت باید با قدرت و محکم و دقیق این‌گونه مسائل را راهبری کند، چراکه به ‌شدت بر بازار سرمایه و کاهش اعتماد ملی ضربه وارد می‌کند. در ضمن در قضیه ایران خودرو حقایق نشان داد ترک صندلی مدیریتی چقدر هزینه‌زا بود و با دخالت نیروهای انتظامی به زحمت قصه حل شد. لذا شرایط بسیار سخت و پیچیده است و دولت باید به دقت و با اقتدار پیش رود در غیر این‌ صورت بدین روش پیش رویم، اجازه حل مساله داده نخواهد شد، چراکه منافع کلان اجازه نمی‌دهند.


🔻روزنامه شرق
📍 موریانه پرورش ندهید
✍️ کوروش احمدی
قتل یک قاضی در شیراز مضمون و اهمیتی بیش از یک قتل دارد. در بین انواع قتل‌ها، قتل قاضی از بقیه متمایز است و زمانی که تکرار می‌شود، نشانه‌ای سیاه و پررنگ از خشونت بی‌مهار بدخیم و کاهش احساس عدالت در جامعه است. در ۱۵ سال اخیر در ایران حدود ۱۰ قاضی به قتل رسیده‌اند. اغلب این قتل‌ها به شغل این قضات مربوط بوده‌اند. چندین مورد سوءقصد به قضات هم بوده است که خوشبختانه بی‌نتیجه مانده‌اند.
قاتل‌ها معمولا کسانی بوده‌اند که از نتیجه پروندۀ قضائی خود، به حق یا ناحق راضی نبوده‌اند و از قاضی انتقام گرفته‌اند. قاضی کسی است که قدرت قانونی زیادی دارد و مرجع عدل و داد است. نام قاضی باید مترادف عدل و انصاف و بی‌طرفی و علم و دانش و اعتماد و اخلاق باشد. نام قاضی ترسی ایجاد می‌کند، شبیه ترس از عدالت. قاضی باید در امنیت کامل باشد. نه یک امنیت پلیسی، بلکه باید آنچه به‌عنوان شأن قاضی شناخته می‌شود، برای او امنیت و احترام بیاورد. قتل چند قاضی در طول ۱۰، ۱۵ سال -که البته آمار بسیار زیادی است- نشانه آن نیست که جامعه قضات در ایران بی‌اعتبار و بی‌احترام شده است. هزاران مقام قضائی، اعم از دادیار و بازپرس و دادستان و قضات شعب بدوی و تجدیدنظر و دیوان عالی با عزت و احترام به کار خود مشغول‌اند و مردم از ایشان دادخواهی می‌کنند. اگرچه در میان آنها تعدادی هم هستند که شایسته نام قاضی نیستند و نیز هرچند کیفیت کار قضائی پایین آمده است، ولی به هرحال مردم ملجأ و مأمنی جز این نمی‌شناسند.

مشکل جایی دیگر است

جرم راهی است که مجرم برای حل مشکل خود انتخاب می‌کند. این انتخاب متأثر از شخصیت فردی مجرم و وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است. جامعه که جرم‌زا باشد، افراد بیشتری با شخصیت‌های متفاوت به سمت ارتکاب جرم کشیده می‌شوند.

وقتی در یک خیابان درِ یک اتومبیل باز است و سوئیچ روی آن است و از صاحب اتومبیل هم خبری نیست و مراقب هم ندارد، افراد بیشتری ممکن است آن اتومبیل را سرقت کنند. اما خودرویی با در قفل و دزدگیر و مراقب را فقط سارق حرفه‌ای ممکن است سرقت کند. جامعه امروز ایران حکایت همان خودرویی است که درش باز است، سوئیچ، روی آن است و کسی هم مراقب آن نیست. هر رهگذری می‌تواند چیزی از درون آن بر‌دارد، یک نفر هم می‌آید و کل خودرو را سرقت می‌کند. کسی که دست به قتل یک قاضی می‌زند، تصور می‌کند آن قاضی حق او را نداده است. اما خیلی قبل‌تر از آن و به‌تدریج حجم انبوهی از خشم و کینه بر اثر انواع مشکلات و شاید ستم‌ها در او انباشته شده است. امید او، حتی به‌ناحق به آن بوده که در دادگاه بتواند کاری بکند، اما نمی‌شود. آن خشم و کینه مثل یک دمل چرکی کثیف بیرون می‌زند. در نگاه او آن کسی که مقصر است، همان قاضی است.

دست انتقام روی قبضه سلاح گرم یا سرد می‌رود و می‌کُشد. او قاتل است و مستحق مجازات قتل. اما مقدمه این قتل نه آن کسی است که طرف دعوا بوده ، نه آن قاضی که به ستم مقتول شده است. مقدمه اصلی آن وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به‌شدت ناهنجار و تبعیض‌آمیزی است که خشونت می‌سازد و آن را ترویج می‌کند. وضعیتی که در آن‌، چنان همه چیز را در‌هم‌ریخته و پریشان و آشفته کرده‌اند که انتخاب‌های مجرمانه هم آسان شده است؛ حتی انتخاب جرمی مانند قتل یک قاضی. آخرین برگ پرونده قتل یک قاضی، مانند دیگر پرونده‌های قتل، حکم قصاص قاتل است. اما برگ‌های دیگر چنین پرونده‌ای که هیچ‌گاه در پرونده‌های قتل یا دیگر جرائم نمی‌آیند، آن اوضاع و احوالی است که جرم را ساخته و کسی را به ارتکاب جرم کشانده است. آن سلاح گرم یا سرد را جامعه‌ای به دست قاتل می‌دهد که حکمرانی‌اش در غفلت قوانین و سیاست‌ها و برنامه‌های جرم‌زا تصویب و اجرا می‌کند و در خواب‌آلودگی نمی‌فهمد یا نمی‌خواهد بفهمد که موریانه پرورش می‌دهد و کارهایش در اقتصاد و فرهنگ و سیاست چگونه مردم بی‌پناه را به دامان رفتارهای مجرمانه می‌اندازد؛ همچنین جامعه مدنی‌اش، از قبیل دانشگاهیان بی‌خیال و روزنامه‌نگارها و گویندگان و نویسندگانش است که برای هر چیز، مطالبات متعدد دارد، اما دم نمی‌زند که چگونه موریانه جرم همه جا را می‌جود و از بین می‌برد و حتی به پایه‌های میز قاضی هم رحم نمی‌کند و سعی نمی‌کند حکمران غافل را بیدار کند و بخواهد که با اصلاح قوانین و برنامه‌ها و سیاست‌ها و از بین بردن فساد، مانع از توسعه و افزایش هولناک جرم در کشور شود. جلوی پرورش موریانه را بگیرید.


🔻روزنامه همشهری
📍 ارتباط بی‌واسطه با شهروندان کلید موفقیت مدیران
✍️ سیدمحمد آقامیری
یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مدیریت شهری، شنیدن صدای مردم و برقراری ارتباط رو در رو و بی‌واسطه با شهروندان است. این موضوع نه‌تنها به ایجاد تعامل بهتر بین مسئولان و مردم کمک می‌کند، بلکه منجر به افزایش رضایت شهروندان نیز می‌شود. در دنیای امروز که سرعت تغییرات اجتماعی و اقتصادی به‌شدت بالا رفته، برقراری ارتباط مؤثر و شفاف با مردم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. برای تحقق این هدف، مدیریت شهری تهران اقداماتی را در دستور کار خود قرار داده است که ازجمله آنها می‌توان به راه‌اندازی سامانه‌های ۱۳۷ و ۱۸۸۸ اشاره کرد. این سامانه‌ها به شهروندان این امکان را می‌دهندکه به‌راحتی مشکلات و نیازهای خود را مطرح کنند و از خدمات شهری بهره‌مند شوند. علاوه‌بر این، ملاقات‌های هفتگی شهردار منطقه با ساکنان، فرصتی برای شنیدن مستقیم نظرات و پیشنهادهای مردم فراهم می‌آورد. شهردار منطقه با حضور در جمع ساکنان، به بررسی مشکلات آنها می‌پردازد و در تلاش است راهکارهایی برای رفع آنها ارائه دهد. همچنین سامانه جدید ۱۳۷پلاس به‌عنوان یک ابزار مدرن و کارآمد، امکان ارتباط سریع‌تر و مؤثرتر با شهروندان را فراهم کرده است.
در این راستا، اعضای شورای اسلامی شهر تهران نیز به‌صورت هفتگی با ساکنان مناطق ۲۲گانه در پویش‌هایی مانند «دیدار مردمی مسجدمحور» حاضر می‌شوند. این پویش‌ها نه‌تنها به شناسایی مشکلات محلی کمک می‌کند، بلکه زمینه را برای پیگیری مستمر مسائل فراهم می‌آورد. اعضای شورا با حضور در مناطق مختلف و گفت‌وگو با مردم، سعی در ایجاد حس تعلق و مشارکت در فرایند تصمیم‌گیری‌های شهری دارند.
مدیریت شهری همچنین در حوزه رسانه تلاش کرده با به‌کارگیری فناوری‌های نوین و پلتفرم‌های اینترنتی، ارتباط نزدیک و بی‌واسطه‌ای با شهروندان برقرار کند. یکی از نمونه‌های بارز این تلاش، برنامه «تریبون آزاد شهری» است که روزهای یکشنبه از تلویزیون اینترنتی همشهری پخش می‌شود. در این برنامه، دوربین تلویزیون اینترنتی همشهری به یکی از مناطق تهران می‌رود و از شهروندان می‌خواهد مشکلات، خواسته‌ها و انتظارات خود را درباره منطقه یا هر موضوع شهری مطرح کنند. سپس مدیر مربوطه به استودیوی همشهری دعوت می‌شود تا به‌صورت آنلاین به سؤالات شهروندان پاسخ دهد.
این برنامه فرصتی استثنایی برای ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با مدیران شهری فراهم می‌آورد و به‌عنوان پلی میان مسئولان و مردم پایتخت عمل می‌کند. این نوع تعامل می‌تواند به افزایش شفافیت، پاسخگویی و اعتماد عمومی منجر شود. با توجه به اینکه اعتماد مردم به نهادهای دولتی و شهری یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار است، برقراری چنین ارتباطاتی ضروری به‌نظر می‌رسد.
در نهایت این اقدامات نه‌تنها به بهبود کیفیت زندگی در تهران کمک می‌کند، بلکه باعث ایجاد حس تعلق و مشارکت بیشتر شهروندان در فرایند تصمیم‌گیری‌های شهری خواهد شد. با توجه به اهمیت این نوع ارتباطات، انتظار می‌رود که مدیریت شهری با ادامه و گسترش این برنامه‌ها، زمینه را برای توسعه پایدار و متوازن شهر تهران فراهم آورد. در نتیجه، این تلاش‌ها نه‌تنها موجب رضایت بیشتر شهروندان خواهد شد بلکه به تقویت روحیه اجتماعی و همبستگی میان ساکنان پایتخت نیز کمک خواهد کرد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین