در سه ماه اخیر، اخلال گسترده در این سامانه باعث توقف ترخیص هزاران کانتینر کالای وارداتی در گمرکات کشور شده؛ موضوعی که فقط روی کاغذ باقی نمانده و حالا از کارگاههای یزد تا خانههای شهرری، از باربریهای بندرعباس تا فروشگاههای محلی تهران، صدای اعتراض بلند کرده است.
اختلای که البته پشت صحنه عجیبی دارد، برخی می گویند سامه مختل نصف شب باز می شود و دوباره بسته می شود.
در این گزارش، صدای چند نفر را میشنوید که زندگیشان مستقیماً زیر چرخ این سیاست گیر کرده است.
رضا، راننده کامیون در بندر
من رضا هستم، راننده کامیون تو بندر شهید رجایی. صبحها که زودتر از آفتاب میزنم بیرون، باید برم سر بار، اما دو ماهه کارم خوابیده. سامانه قفل کرده، بارها تو گمرک گیر کردن. یه روز میگن سیستم قطعه، یه روز میگن بخشنامه عوض شده.
صاحب بار عصبانیه، کارخونهدار هم زنگ میزنه میگه "مواد اولیه نرسه، خط میخوابه". من وسط این همه گیر و دار موندم با قسط و خرج خونه. فقط کرایه دادم و سوخت، هیچی برنگشته. سفرهمون کوچیک و کوچیکتر شده.
طبق اعلام اتاق بازرگانی، بیش از ۵۰ هزار کانتینر کالا در گمرکات کشور متوقف شده که اغلب به دلیل اشکالات ثبت سفارش و تغییرات ناگهانی در بخشنامههاست.
مریم، کارگر کارخانه نساجی
اسمم مریمه. توی یه کارخونه نساجی تو یزد کار میکنم. قبلاً وضعمون خوب بود، ولی حالا تولید خوابیده. رئیس میگه مواد اولیه تو گمرکه، سامانه بالا نمیاد، نمیتونه ترخیص کنه.
کارخونه نصفهوقت کار میکنه، حقوق منم نصف شده. دیروز رفتم خرید، روغن و برنج باز گرون شده بودن. به بچههام قول لباس نو داده بودم، حالا باید فکر کنم چطور نون شب رو برسونم.
براساس آمار انجمن صنایع نساجی، بیش از ۳۰ درصد کارگاههای کوچک در دو ماه اخیر با کاهش تولید مواجه شدهاند که عامل اصلی آن مشکلات سامانه تجارت و تعلل در ترخیص مواد اولیه بوده است.
احمد، واردکننده مواد غذایی
من احمدم، واردکننده روغن و شکر. سالهاست تو کارم، ولی هیچوقت اینقدر سردرگم نبودم. دو ماهه یه محمولهم تو گمرک مونده. هر روز یه دستورالعمل جدید. یه روز میگن ارز باید از مسیر دیگه تأمین بشه، یه روز میگن سامانه خطا داده.
هزینه دموراژ و انبارداری داره کمرم رو میشکنه. مردم فکر میکنن ما گرونفروشیم، اما خودشون نمیدونن ما هم داریم له میشیم. تهش، این مردمان که باید گرون بخرن یا کلاً نتونن بخرن.
افزایش هزینههای ناشی از رسوب کالا در گمرک، طبق برآورد گمرک ایران، روزانه دهها میلیارد تومان زیان به واردکنندگان و نهایتاً مصرفکنندگان وارد میکند.
فاطمه، مادر خانواده
من فاطمهم، مادر سه تا بچه. شوهرم کارگر ساختمونه، این روزا کار کم شده. قبلاً یه سفره ساده داشتیم، حالا حتی همونم سخته. روغن پیدا نمیشه، برنج دو برابر شده.
بچههام عاشق ماکارونیان، ولی نمیتونم هر هفته براشون درست کنم. میگن کالاها تو گمرک گیر کرده چون سامانه مشکل داره. خب، این وسط ما چه گناهی کردیم؟ چرا ناتوانی یه سیستم باید سر سفره ما خراب بشه؟
ناصر، رئیس کارخانه قطعهسازی
من ناصرم، مدیر یه کارخونه قطعات خودرو. مواد اولیهم از خارج میاد، اما دو ماهه همهچیز متوقفه. سامانه جامع تجارت یا بالا نمیاد، یا ارور میده.
ثبت سفارشها رد میشن، بخشنامهها شب میرسن و صبح عوض میشن. نه فقط من، کارگرامم دارن بیکار میشن. مشتریهام رفتن سمت جنس خارجی. اگه این وضعیت ادامه پیدا کنه، تعطیلی تنها راهه.
گزارش اخیر انجمن صنایع همگن قطعهسازی نشان میدهد بیش از ۴۰ درصد خطوط تولید با اختلال در تأمین مواد اولیه مواجهاند که ریشه آن اختلالات سامانه تجارت عنوان شده.
پایان قصه؟ نه؛ شروع یک زنجیره شکستخورده
رضا، مریم، احمد، فاطمه و ناصر، فقط پنج صدا از میلیونها ایرانی هستند که هر روز با عوارض سیاستگذاری پرخطا و سامانههای ناکارآمد مواجهاند. وقتی کالاها در گمرک خاک میخورند و سیاستنامهها بیبرنامه منتشر میشوند، زنجیره تولید و تجارت میخوابد و این خواب، سفره مردم را خالی میکند.
اگر مسئولان بهدنبال اصلاحاند، باید از شفافسازی سیاستها، اطلاعرسانی بهموقع، و اصلاح فنی سامانهها آغاز کنند.
در غیر این صورت، این قصه غصهدار، نه فقط ادامه پیدا میکند، که هر روز صدای بیشتری از سفرههای خالی بلند خواهد شد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست