چهارشنبه 17 ارديبهشت 1404 شمسی /5/7/2025 9:06:47 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 از امور کلان تا توجه به تولید
✍️ محمدرضا نجفی‌‌منش
سیاست‌گذار باید خود را همسو با مقررات جهانی کند. یعنی لازم است ایران وارد معاهده اف‌ای‌تی‌اف شود و لوایح پالرمو و ‌سی‌اف‌تی زودتر به نتیجه برسد. در حال حاضر به سختی می‌توان با کشورهای دنیا مبادله تجاری داشت، زیرا چند کشور معدود از‌جمله ایران و کره‌شمالی در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی قرار دارند. لازم است که ما بتوانیم بسیار سریع خود را از لیست سیاه خارج کنیم تا فعالان اقتصادی مجبور نباشند انتقال پول را از طریق دلال‌ها و صرافی‌ها انجام دهند. خوشبختانه مسوولان کشور به این نتیجه رسیده‌اند که نجات کشور، تولید و صادرات است، چراکه تولید بخشی از نیاز داخل را رفع می‌کند و توجه به تولید، سبب می‌شود تولیدکنندگان در برخی بخش‌ها، آماده صادرات شوند. اکسپو، یکی از ابزارهای توسعه صادرات است و توانمندی‌های صادراتی را به فعالان اقتصادی خارجی ارایه می‌دهد.
دولت‌ها باید کمک‌های ویژه‌ای برای تسهیل این امر درنظر بگیرند. برای مثال ترکیه تا ۸۰درصد هزینه‌های نمایشگاهی را پرداخت می‌کند. در ایران نیز شرکت شهرک‌های صنعتی و اتاق بازرگانی چنین اقدامات تسهیلگرایانه‌ای انجام می‌دهند اما این کمک‌ها باید هدف‌مند‌تر شوند. سازمان توسعه تجارت نیز باید شرکت‌های توسعه صادرات را فراهم کند، چراکه ممکن است یک تولیدکننده قدرت تولید داشته باشد اما قادر به صادرات نباشد. اگر تولید با وقفه مواجه شود، اشتغال نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. امروز تاب‌آوری صنایع به انتها رسیده است؛ بی‌شک عواقبِ سوء ناشی از مشکلات به وجود آمده متوجه اهالی صنعت خواهد شد.

دغدغه وزرای اقتصادی دولت نباید فقط مدیریت نرخ ارز و مقررات ارزی باشد؛ فراموش نکنیم که تضعیف صنعت کشور، تاثیرات منفی بر معیشت مردم خواهد داشت؛ بنابراین انتظار می‌رود اعضای کمیسیون اقتصادی دولت به این مسائل اساسی نیز اهتمام داشته باشند. مسوولان دولت چگونه انتظار دارند تولیدکنندگان صنایع مختلف که به دلیل محدودیت‌های انرژی تحمیلی نتوانسته‌اند به درستی به تولید پرداخته و کسب درآمد داشته باشند، مالیات، بیمه، اقساط بانکی و قبوض برق و گاز و... را به‌موقع پرداخت کنند؟

انتظار و درخواست جمعی صنعتگران و کارآفرینان کشور از وزارت نیرو، نفت و اقتصاد این است که تدابیری اتخاذ کنند تا بسته ارایه شده توسط وزارت صمت هر چه زودتر تصویب و اجرایی شود تا اقتصاد، صنعت و تولید کشور بیش از این متضرر نشود. در کشورهایی همچون کره‌جنوبی و ژاپن نیز بسیاری از شرکت‌های صادرکننده خودشان تولیدکننده نیستند و با جمع‌آوری اطلاعات شرکت‌های تولیدکننده و شناسایی بازارهای پرپتانسیل، سبب توسعه صادرات کشور خود می‌شوند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 تاخیر غیرموجه در ترخیص کالا؛ زیان اقتصاد ملی
✍️ ولی‌الله افخمی
هفته گذشته، هموطنانمان روزهای سختی را گذراندند و جمعی از مردم شریف بندرعباس و دیگر شهرهای کشور به سوگ عزیزانشان نشستند.
هنوز هم به‌رغم تلاش دستگاه‌های اجرایی مرتبط، تکلیف برخی از گمشدگان روشن نشده و کماکان مفقودالاثر هستند. جا دارد ضمن عرض تسلیت به بازماندگان محترم این فاجعه از خداوند متعال برایشان صبر و اجر طلب کنم.
صرف‌نظر از دلایل بروز این فاجعه ملی که به جان باختن افراد حاضر در میدان فعالیت انجامید و خانواده‌های زیادی را داغدار کرد، ضرر و زیان وارده به کشور در ابعاد اقتصادی نیز قابل‌توجه و درخور تامل است. بگذریم از اینکه وقوع چنین حادثه‌ای اسباب کاهش اعتبار و جایگاه بندرعباس در بین دیگر بنادر منطقه و جهان شده و تا بازگشت به شرایط عادی و به فراموشی سپردن ابعاد گسترده این فاجعه، باید منتظر طی زمان طولانی باشیم. بروز حوادثی از قبیل آتش‌سوزی در اماکنی که به دلیل نوع فعالیت به محل دپوی کالاهای وارداتی و صادراتی اختصاص می‌یابند، امری دور از تصور نبوده و اتفاقی است که به‌ندرت در دیگر بنادر دنیا هم احتمال وقوع در سطوح متفاوت را دارد. آنچه از درجه بالای اهمیت برخوردار است، توجه و دقت حداکثری در حفاظت دقیق و اطمینان از برقراری امنیت فیزیکی کالاهای موجود در یاردهای محوطه‌های مختلف گمرکی است که باید در ابعاد مختلف عملیاتی از تکرار چنین حوادث تلخی جلوگیری شود. البته بدیهی است که تسریع در ترخیص کالاهای وارداتی و حمل و انتقال کالاهای صادراتی به مقاصد مربوطه موجب به حداقل رساندن زمان ماندگاری کالا در گمرکات می‌شود. این مهم‌ترین نکته است که به نظر می‌رسد در صورت عملی کردن آن، از انباشت بدون دلیل کالاهای وارداتی و صادراتی جلوگیری خواهد کرد.

در برخی از بنادر که ظرفیت انباشت کالا به دلایل جغرافیایی محدود است، ترانزیت کالای وارداتی با انجام تشریفات مربوطه و با کمترین هزینه به داخل سرزمین اصلی و بنادر خشک پشتیبان یا انبارهای اختصاصی کارخانه‌های بزرگ یا یاردهای کانتینری تدارک دیده‌شده در نزدیک‌ترین مناطق ویژه اقتصادی انجام می‌شود تا با اطمینان بیشتری به جهت سلامت و حفاظت از کالا، عملیات ترخیص وفق ضوابط و مقررات گمرکی انجام شود. به نظر می‌رسد یکی از دلایل انباشت کالا در یاردهای کانتینری بندرعباس را باید در عدم‌همراهی با ترانزیت اداری کالای وارداتی به دیگر گمرکات دانست.

نکته دوم که چه‌بسا از درجه اهمیت بیشتری نیز برخوردار باشد، وجود برخی ضوابط و مقررات پیچیده و غیر‌ضروری است که دستگاه‌های اجرایی مرتبط با امر تجارت خارجی وضع کرده و تجار و بازرگانان و صاحبان صنایع ناچار از پذیرش آن شده‌اند و در نتیجه به ماندگاری طولانی کالاهای صادراتی پس از ورود آن به بنادر و مبادی ورودی کشور می‌انجامد.
برای اینکه با دقت و توجه بیشتری به این مهم بپردازیم، بد نیست بر چگونگی مقررات جاری به‌منظور ترخیص کالا مروری داشته باشیم.

در حال حاضر تجار و بازرگانان و صاحبان صنایع که برای تامین کالای موردنیاز اقدام به واردات می‌کنند، به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول بازرگانانی هستند که اقدام به صادرات کالاهای مشخص‌شده در فهرست وزارت صمت کرده و ملزم‌ هستند ارز حاصل از صادرات خود را صرفا به دولت براساس قیمت تعیین‌شده اصطلاحا نیمایی عرضه کنند.

واردکنندگانی که بخواهند از محل ارز اصطلاحا نیمایی اقدام به واردات کنند، باید مدت‌ها در صف تخصیص ارز بانک‌مرکزی منتظر بمانند و پس از تحقق تخصیص ارز، کالای وارداتی خود را از بنادر و دیگر گمرکات ترخیص کنند.

دسته دوم صادرکنندگانی هستند که نوع کالاهای صادراتی آنها براساس فهرست اعلام‌شده از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت به‌گونه‌ای است که به آنها اجازه داده شده از محل ارز حاصل از صادرات خود، راسا اقدام به ورود کالاهای خاصی کنند. تفاوت واردکنندگان دسته اول با دسته دوم در این است که دسته اول ارز موردنیاز برای کالای وارداتی خود را باید از محل مثلا صندوق نیمایی دریافت کنند، اما وارد‌کنندگان دسته دوم، آن را از محل ارزی که متعلق به صادرات کالای خودشان و در لحظه موجود است دریافت می‌کنند.

با کمال تاسف باید گفت، نظامات جاری در وزارت صنعت، معدن و تجارت در حال حاضر به‌گونه‌ای است که کالای وارداتی این قبیل صادرکنندگان افزون بر دو یا سه‌ماه یا بیشتر، منتظر تخصیص ارز در بنادر می‌ماند. به تعبیر دیگر این گروه که می‌خواهند از ارز خودشان واردات داشته باشند، کالای وارداتی‌شان سه، چهارماه در بندر منتظر تخصیص ارزی است که مثلا در لحظه، موجود است. در چنین حالتی بدا به حال گروه اول که کالای وارداتی‌شان بیش از سه، چهارماه در بنادر کشور معطل می‌ماند و قادر به ترخیص آن نیستند.

تاسف‌آورتر اینکه بعد از فاجعه دلخراش و جانسوز بندرعباس هم ظاهرا تغییر و بازنگری در این روند ایجاد نشده و انگار نه انگار که مسوولیت ماندگاری بی‌جهت و غیر‌ضرور برعهده دستگاه‌های مربوطه است و غافل از اینکه حاصل این ماندگاری غیرموجه تحمیل هزینه‌هایی است که در نهایت بر دوش مصرف‌کننده بار خواهد شد. توقع تجار و بازرگانان از وزارت صنعت، معدن و تجارت که بسیار هم بحق و بجاست، این است که تسهیل‌کننده امر صادرات و واردات باشد و از هر حرکتی که اسباب بلاتکلیفی و سردرگمی در تجارت خارجی می‌شود، امتناع کند. الزام به بازگشت ارز حاصل از صادرات از جمله وظایف بانک‌مرکزی است که باید با سیاستگذاری صحیح، مسیری را طراحی کند که به خودی خود این امر محقق شود؛ نه اینکه وزارت صنعت، معدن و تجارت عهده‌دار انجام وظایف بانک‌مرکزی شود.

بدون تردید اگر در فرآیند تجارت خارجی کشور مقررات‌زدایی به نحو مطلوب انجام شود و سیاستگذاری تجاری در شکل مقبول و مطلوب آن پیاده‌سازی شود، در عین اینکه شاهد افزایش حجم تجارت خارجی خواهیم بود، ضرورتی به انباشت و ماندگاری کالای وارداتی و صادراتی نبوده و بی‌جهت هزینه‌ای به دوش تجار و بازرگانان که در نهایت از جیب مصرف‌کننده نهایی هزینه می‌شود، بار نخواهد شد. آنچه هم‌اکنون شاهدش هستیم، تاخیرات غیرموجهی است که به‌طور طبیعی به تاخیر در تولید و عرضه کالا منجر شده و هزینه‌های تحمیل‌شده از این بابت نیز به گران‌تر شدن محصول نهایی می‌انجامد.


🔻روزنامه کیهان
📍 دستگاه رسانه‌ای دولت آب به آسیاب دشمن نریزد
✍️ مسعود اکبری

در روزهای گذشته خبرگزاری ایرنا (خبرگزاری رسمی دولت) در مطلبی با عنوان «شکاف بین اسرائیل و آمریکا در موضوع مذاکرات هسته‌ای ایران در حال افزایش است» نوشت: «اختلافات میان رژیم صهیونیستی و آمریکا در رابطه با مسئله مذاکرات ایران، باعث شده است تا مجددا مواضع و خواسته‌های این رژیم در رابطه با ایران، از سوی آمریکا مورد توجه قرار نگیرد، چرا که خواسته‌های مطرح شده از سوی مقامات این رژیم، با واقعیت موجود همخوانی ندارد.»
همزمان روزنامه اعتماد- متعلق به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت- در مطلبی مشابه نوشت: «به ادعای ناظران میان اسرائیل و ایالات‌متحده شکاف‌های عمیقی وجود دارد که به برنامه هسته‌ای ایران مربوط می‌شود.»
این قبیل تحلیل‌ها از سوی رسانه‌های منتسب به دولت در حالی است که تجربه ثابت کرده است که اختلاف آمریکا و اسرائیل در مسئله ایران، صرفا اختلافی تاکتیکی است و این دو، در استراتژی مواجهه با ایران، هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند.
به عبارت دیگر، هدف آمریکا و اسرائیل در مسئله ایران، هدفی واحد و مشترک است و صرفا ممکن است در گزینه‌ها و روش‌های رسیدن به این هدف با یکدیگر اندک اختلاف‌نظری داشته باشند.
بر همین اساس به هیچ عنوان نمی‌توان این استراتژی واحد و اختلاف تاکتیکی را به عنوان «شکاف عمیق» در نظر گرفت.
درخصوص هماهنگی آمریکا و اسرائیل در مسئله ایران، مستندات متعددی وجود دارد که در این‌جا فقط به ۲ مورد که مربوط به روزهای اخیر است، اشاره می‌کنیم:
روز گذشته «بتسالل یوئل اسموتریچ» وزیر دارایی رژیم صهیونیستی در مصاحبه با خبرگزاری صهیونیستی «JNS» گفت: «نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران هم خواسته ترامپ و هم خواسته اسرائیل است.»
پیش از آن، ترامپ در مصاحبه‌ با شبکه NBC گفته بود:«هدف از مذاکره با ایران برچیدن کامل برنامه هسته‌ای است.»
۸ اردیبهشت سال جاری، روزنامه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» در مطلبی نوشت: «یک مقام اسرائیل گفت: واشنگتن و تل‌آویو از نزدیک و آشکارا درباره برنامه هسته‌ای ایران در تماس هستند و گفت‌وگوهای آن‌ها ادامه دارد ما با آمریکایی‌ها در حال گفت‌وگو هستیم و این گفت‌وگو یک‌طرفه نیست. ما همچنان مواضع خود را بیان می‌کنیم. گفت‌وگوی ادامه‌داری در بسیاری از سطوح انجام می‌شود. روابط خوب و صمیمانه‌ای در این خصوص میان اسرائیل و آمریکا وجود دارد.»
تفاوت‌های تاکتیکی آمریکا و اسرائیل نباید موجب سوءتفاهم درباره ماهیت روابط آن‌ها در قبال ایران شود. آنچه مشخص است، نوعی تقسیم کار میان آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف راهبردی‌شان علیه ایران است. در واقع، اختلاف در تاکتیک‌ها، نه‌تنها تهدیدی برای همکاری‌شان نیست، بلکه مکملی برای پوشش جامع‌تری از حوزه‌های مقابله با ایران به شمار می‌رود.
رژیم صهیونیستی در مواجهه با ایران عمدتا در پی اقداماتی از قبیل ترور، خرابکاری و عملیات‌های سیاه است ولی دولت آمریکا رویکرد چندلایه‌تری دارد و به عنوان نمونه، تحریم و مذاکره را همزمان در پیش می‌گیرد، نشان به آن نشان که در هفته‌های اخیر و دقیقا چند روز قبل از مذاکرات غیرمستقیم با ایران، واشنگتن چندین بسته تحریمی جدید را علیه ایران اعمال کرده است.
سطح همکاری‌های اطلاعاتی و عملیاتی میان آمریکا و اسرائیل در رابطه با ایران نیز یکی از مصادیق این هماهنگی است. به عنوان نمونه، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم اسرائیل در رصد فعالیت‌های هسته‌ای و نظامی ایران همکاری بسیار نزدیکی دارند.
علاوه‌بر این، جلسات منظم میان مقامات امنیتی و نظامی آمریکا و رژیم اسرائیل برای هماهنگی سیاست‌ها در برابر ایران، حتی در زمان اختلافات سیاسی، همچنان در سطوح بالا برقرار بوده است.
همچنین پشتیبانی نظامی و انتقال فناوری‌های پیشرفته نظامی آمریکا به اسرائیل نیز بخشی از استراتژی مقابله با تهدیدات ایران است.
اسرائیل در طول دو دهه گذشته، با ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، انجام حملات سایبری و خرابکاری در تأسیسات نظامی و هسته‌ای، نشان داده است که نقش «پلیس بد» را در پروژه مشترک آمریکا و اسرائیل ایفا می‌کند. در مقابل، آمریکا با ژست مذاکره و استفاده از ابزار تحریم و فشار اقتصادی، همان اهداف رژیم صهیونیستی را دنبال کرده ولی با چهره‌ای فریبنده‌تر. دولت‌هایی چون اوباما و بایدن، در ظاهر به‌دنبال اجرا و بازگشت به برجام بودند، اما عملاً با حفظ ساختار تحریم‌ها و حمایت بی‌قید و شرط از جنایات صهیونیست‌ها، چهره واقعی خود را آشکار کردند. به عنوان نمونه، ترور دانشمندان هسته‌ای ایران در دوره اوباما به وقوع پیوست. مستندات منتشر شده از حمایت ویژه دولت اوباما از رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران حکایت داشت.
همکاری میان سرویس‌های امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران به‌حدی نزدیک بوده است که بسیاری از عملیات‌های تروریستی به صورت مشترک طراحی و اجرا می‌شوند؛ از جمله: اجرای عملیات مشترک خرابکاری در سایت‌های هسته‌ای ایران مانند نطنز و فردو، ترور ناجوانمردانه دانشمند شهید محسن فخری‌زاده با هماهنگی مستقیم موساد و سیا و همکاری در ایجاد و هدایت گروه‌های ضدایرانی در خارج کشور و بهره‌گیری از جنگ رسانه‌ای و سایبری.
آمریکا و رژیم صهیونیستی که یکی از شاخه‌های در اختیار آمریکاست و بدیهی است که نمی‌توانند در پروژه ایران‌ستیزی کاملاً هماهنگ و هم‌راستا نباشند. هر دو به‌خوبی می‌دانند که جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر منطق مقاومت و مردم‌سالاری دینی، تهدیدی جدی برای نظم آمریکامحور و موجودیت رژیم جعلی اسرائیل است.
در سال‌های اخیر، دستگاه تبلیغاتی غرب تلاش کرده است تا اختلافات ظاهری میان آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره ایران را بزرگنمایی کند و چنین وانمود نماید که گویی آمریکا به‌دنبال تعامل و مذاکره با ایران است، در حالی‌که اسرائیل طرفدار اقدام نظامی است. این دروغ بزرگ، تنها پرده‌ای است بر هماهنگی راهبردی این دو دشمن ملت ایران.
در مجموع، آنچه به‌عنوان اختلاف میان آمریکا و اسرائیل در قبال ایران مطرح می‌شود، بیشتر به تفاوت در روش‌ها و ابزارها مربوط است تا تفاوت در اهداف. هدف نهائی هر دو کشور حفظ موازنه قوا به ضرر ایران، جلوگیری از قدرت‌گیری بیشتر جمهوری اسلامی در منطقه و ممانعت از دستیابی آن به دستاوردهای هسته‌ای و نظامی است. این هماهنگی استراتژیک، حتی در بستر تغییرات سیاسی داخلی در واشنگتن یا تل‌آویو، همچنان پابرجاست و نشان می‌دهد که تعامل آمریکا و اسرائیل در موضوع ایران، نه حاصل توافقات لحظه‌ای، بلکه بخشی از یک چارچوب امنیتی گسترده و بلندمدت است.
بررسی دقیق رفتارهای راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که هرگونه تصور درباره تضاد منافع میان این دو در قبال ایران، ناشی از ساده‌انگاری سیاسی یا القائات جریان تحریف است. آنچه از دل اسناد، عملکردها و هماهنگی‌های میدانی و اطلاعاتی بیرون می‌آید، تصویر واضحی از اتحاد استراتژیک نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی ایران است. پروژه مهار ایران، از مذاکرات برجام تا ترور دانشمندان هسته‌ای، همگی دو روی یک سکه‌اند.
امروز بیش از هر زمان، باید به این واقعیت توجه داشت که هرگونه امید بستن به چرخش سیاست آمریکا، یا دل‌خوشی به اصطکاک‌های ادعایی میان واشنگتن و تل‌آویو، خطای راهبردی است. دشمن، اگرچه با دو چهره ظاهر می‌شود، اما یک دل و یک نیت دارد و آن چیزی نیست جز مهار «ایرانِ مقتدر و انقلابی»
در این میان انتظار آن است که دستگاه رسانه‌ای دولت، با هوشیاری و هوشمندی بیشتری عمل کرده و پازل عملیات روانی دشمن را تکمیل نکند. دشمن با نمایش «پلیس خوب-پلیس بد» در پی ایجاد ایجاد اختلال محاسباتی در طرف ایرانی است. در این میان، دستگاه رسانه‌ای دولت نباید آب به آسیاب دشمن بریزد.


🔻روزنامه ابتکار
📍 اگر واشنگتن _ تهران توافق می‌خواهند!
✍️ جلال خوش‌چهره
هیچ چیز بدتر از بی‌تصمیمی در سیاست نیست. تهران و واشنگتن یا باید به سرعت به توافقی درخور دست یابند، یا تن به ورطه‌ای دهند که دشمنان هرگونه تنش‌زدایی و تعامل سازنده میان این دو خواستار آن هستند. اعلام تعلیق در ادامه گفت‌وگوهای تهران _ واشنگتن توانست تأثیر فوری بر خوش‌بینی‌ها به سه دور گفت‌وگو‌های انجام شده بگذارد، اما اکنون همه آنچه فضای عمومی دیپلماسی را در خود فرو برده، نگرانی از آینده مسیری است که تنها امیدواری به کشف حل مسالمت‌آمیز اختلافات و رسیدن به نقطه توافق باقی مانده است.
نگرانی از آن‌روست که به ناگاه جریان‌ها و طیف‌های مخالف کاهش تنش یا دستیابی به توافق میان تهران _ واشنگتن صدای بلندتری از موافقان دیپلماسی فعال و سازنده پیدا کرده‌اند. مخالفان عبارتند از نخست؛ آنان که با هرگونه قدرتمندی ایران در منطقه مخالفند و بر اتخاذ موضع قدرت علیه آن پافشاری می‌کنند. دوم؛ جریانی که منافع اسرائیل در همه سطوح را در اولویت دانسته و بر ایجاد قدرت برتر برای تل‌آویو میان ساکنان خاورمیانه تأکید دارد. این جریان همچنان در ائتلاف‌ساری میان رقیبان منطقه‌ای ایران فعالانه عمل می‌کند. سوم؛ طیف‌هایی که می‌کوشند جمهوری اسلامی را به وسیله افزایش ناراضیان داخلی زیر فشار قرار دهند تا به این وسیله توافقی با حاصل جمع "صفر و صد"را به تهران تحمیل کنند. اوضاع هنگامی جلوه نگران کننده‌تر یافته که تهران خود را در برابر مثلثی از پرونده‌های باز روبرو می‌بیند: اروپا و تهدید فعال‌سازی سیستم ماشه؛ اختلافات حل نشده میان تهران _ آژانس بین‌المللی هسته‌ای؛ مطالبات حداکثری و تلون مزاج کلی دولتمردان امریکایی که هر روز ایده‌های سخت‌تری را به الزام‌های دست‌یابی به توافق علاوه می‌کنند.
در نگاه تهران، مشکل کنونی در تعلیق گفت‌وگوها با واشنگتن این است که طرف مقابل در مورد آنچه تلاش برای ایجاد "توافق" یا "رفتار مسئولانه" خوانده می‌شود، پای‌بندی لازم را ندارد. به عبارت دیگر در نگاه تهران، واشنگتن برخلاف نمایش اراده نخستین برای شروع گفت‌وگوها، خود را به دست فضا‌سازی‌ها و جنجال‌آفرینی‌هایی سپرده که ادامه آن نمی‌تواند چشم‌انداز سازنده‌ای را در پی داشته باشد. به باور تهران "دونالد ترامپ" برخلاف ادعای این که در گفت‌وگوهایش با تهران چه اندازه می‌تواند انعطاف پذیر باشد، دو روش زیرکانه را در دستور کار دارد: نخست؛ گرفتار کردن تهران در تار عنکبوتی روابط تجاری، گفت‌وگوهای سیاسی و تسلیحاتی همراه با اشتراک مساعی با قدرت‌های اروپایی و نهادهای بین‌المللی از جمله آژانس ‌هسته‌ای و به تبع آن جامعه بین‌المللی. دوم؛ پیشه کردن رفتاری که تهران را برای گفت‌وگو با کمترین پیش‌شرط، دستپاچه و مجاب کند. به این ترتیب آیا تهران می‌تواند به آنچه تیم ترامپ در حال انجام آن است تن دهد؟ یا برای رسیدن به نقطه توافق، لازم است این تیم در روش خود تجدید نظر کند؛ اگر به راستی در پی رسیدن به نقطه توافق یا راه حل میانه است.
واشنگتن و تهران لازم است از دورانی عبور کنند که اصرار داشتند یکدیگر را درک نکنند. شروع گفت‌وگوهای تازه میان دو طرف این بارقه امید را فراهم کرد، اما حفظ، تحکیم و گسترش آن به اراده‌هایی متکی است که هریک از آنها پس از این به عمل خواهند آورد. تفاهم در اصلاح چشم‌انداز خطرناک از قدرت‌های یکدیگر و کنار گذاشتن آزمایش قدرت در مجاب ساختن هم برای اجبار توافق، امر مهم در این بزنگاه حساس خواهد بود. تا وقتی هیچ امتیاز قابل ملاحظه ارائه نمی‌شود، تهران با تردید به نمایش‌های تاکتیکی و گاه به ظاهر تعامل‌جویانه واشنگتن نگریسته و آن را تفسیر می‌کند.
تعلیق گفت‌وگوها میان تهران _ واشنگتن، می‌تواند اوضاع را به نقطه صفر گذشته بازگرداند. در این صورت ترامپ در حل اختلافات با تهران همانند دیگر پرونده‌های بازشده و بدون سرانجام در صد روز نخست دوره دوم ریاست جمهوری خود، سرخورده خواهد ماند. این درحالی است که هم تهران و هم واشنگتن به یک اندازه به توافق به عنوان ایده برتر و راهگشا می‌نگرند؛ اما دو طرف لازم است به این مهم توجه داشته باشند که میان آنچه اکنون لازم است و منطقه و بلکه جامعه جهانی به آن احتیاج دارد و آنچه به تمامی خواستار آن هستند، فاصله وجود دارد. تهران نیز به درستی دریافته که اگرچه اکنون نسبت به گذشته از توانمندی نظامی قوی‌تری برخوردار است، اما اوضاع در جامعه جهانی و به دلیل کنش‌های فعالانه طیف‌ها و جریان‌های مخالف توافق، هم‌سو با منافع آن نیست. بنابراین لازم است به دور از هرگونه تعلقات، علائق امنیت ملی را در دستور کار داشته باشد.
هیچ چیز بدتر از بی‌تصمیمی در سیاست نیست.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 اسرائیل از آمریکا جدا نمی‌شود
✍️ نادر کریمی‌جونی
آیا جدایی ایالات‌متحده آمریکا و اسرائیل آنگونه که در زمان اوباما رخ داد، دوباره قابل تحقق است؟ اختلاف میان بنیامین نتانیاهو و باراک اوباما آنقدر زیاد شد که رییس‌جمهور آمریکا به طور جدی از دعوت نتانیاهو به واشنگتن خودداری می‌کرد تا آنجا که سرانجام نتانیاهو مجبور شد به دعوت رییس مجلس نمایندگان به آمریکا سفر کند. در این سفر هیچ ملاقاتی میان اوباما و نتانیاهو صورت نگرفت و نخست‌وزیر اسرائیل
س از سخنرانی در کنگره و دیدار با مقامات مجلس‌های آمریکا، از همان راهی که آمده بود به تل‌آویو بازگشت. در آن دوران هرچند نفوذ دادن ویروس استاکس‌نت و تخریب بخشی از تاسیسات هسته‌ای ایران به عنوان پروژه و عملیات مشترک آمریکا و اسرائیل به اجرا درآمد اما وقتی قرار شد میان ایران و آمریکا توافق صورت گیرد، اولین مخالف این توافق، اسرائیلی‌ها بودند و در این مخالفت، اسرائیلی‌ها آنقدر افراط‌گرایانه رفتار کردند که با کاخ سفید زاویه پیدا کرده و سرانجام راه‌شان از راه کاخ سفید جدا شد.
حالا همان سناریو در حال به اجرا در آمدن است با این تفاوت که اکنون نتانیاهو در مقابل متحد و دولت نزدیکش، دونالد ترامپ و حزب مورد علاقه‌اش، جمهوریخواهان آمریکایی قرار گرفته است. اگر در موقعیت فعلی، دموکرات‌ها بر سر کار بودند یا شخصی به‌جز دونالد ترامپ در اتاق بیضی کاخ سفید نشسته بود، حالا نخست‌وزیر اسرائیل تورهای مظلوم‌نمایی برپا و همه هواداران خود در اروپا و آمریکای‌شمالی را بسیج کرده بود تا به داد تل‌آویو برسند و از انجام توافق میان تهران- واشنگتن جلوگیری کنند.
این‌بار اما تهران برای جداسازی میان تل‌آویو و واشنگتن تلاش می‌کند. در روزهای اخیر برخی مقامات عمدتا دیپلماتیک ایران و در راس آنها، سیدعباس عراقچی به ترامپ هشدار داده‌اند که مبادا اجازه دهد نقش‌آفرینی و فعالیت‌های دیگران او را از حصول توافقی که در دسترس است، باز دارد. این مقامات همچنین به نتانیاهو حمله کرده‌اند که می‌خواهد خواست‌ها و اهداف خود را به ایالات‌متحده دیکته کند و رهبران واشنگتن را در جهت حصول تمایلات خود بچرخاند. البته این دیدگاه کاملا درست است و اسرائیل یکی از مهم‌ترین اهداف دیپلماتیک، امنیتی و حتی نظامی خود را برقراری توافق میان تهران- واشنگتن قرار داده و مایل است که هیچ نزدیکی و ارتباطی میان ایران و آمریکا برقرار نشود. ناممکن بودن تحقق این خواسته تل‌آویو باعث شد تا مقامات اسرائیلی هواداران خود در حزب جمهوریخواه و کابینه ایالات‌متحده را بسیج کنند تا اگر نابودسازی توافق و همگرایی ایران و ایالات‌متحده به‌طور مستقیم امکان‌پذیر نیست، در مسیر این گفت‌وگوها بمب‌های کنار جاده‌ای منفجر کنند تا ماشین مذاکرات از جاده گفت‌وگو منحرف شود و منازعه جای مفاهمه را بگیرد.
مهم‌ترین بمبی که اکنون منفجر شده و به مذاکرات آسیب زده مساله حق غنی‌سازی است که بعد از چند موضع‌گیری، بالاخره ترامپ و نماینده‌اش در مذاکرات- ویتکاف- در گفتار از موضع اسرائیل حمایت کردند و خواستار برچیده شدن تمام فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان شدند.در حالی این موضع جدید از زبان ویتکاف و ترامپ شنیده می‌شود که تا همین چند هفته پیش مقامات طرفدار گفت‌وگو با ایران در کاخ سفید تصریح می‌‌کردند که فقط توانایی ساخت سلاح هسته‌ای باید برای ایران محدود شود و به این ترتیب اصل غنی‌سازی و تجهیزات آن برای کشورمان محفوظ می‌ماند. این مسیر باعث می‌شد تا امکان حصول یک نتیجه مرضی‌الطرفین- که البته برای اسرائیل کابوس به حساب می‌آید- میان تهران و واشنگتن پدید آید.
خبر بد برای تل‌آویو آن است که جبهه مخالفان ایران به رهبری مارکو روبیو در حال ضعیف شدن است و هرچند پس از کنار رفتن مشاور امنیت ملی رییس‌جمهور این سمت مهم به عهده روبیو گذاشته شد اما کسی که قرار است عهده‌دار این سمت شود، در جبهه مخالفان روبیو فعال است و از گفت‌‌‌وگو با ایران و حصول نتیجه در پایان این گفت‌وگوها حمایت می‌کند. به این ترتیب گمان می‌رود که پس از منصوب شدن استیون میلر به سمت مشاور امنیتی ترامپ دوباره جبهه هواداران گفت‌وگو با ایران تقویت شود اما خبر خوب برای نتانیاهو و همکارانش آن است بالاخره ترامپ حداقل در گفتار از توقف غنی‌سازی و برچیدن تجهیزات آن حمایت کرده و به موضع تل‌آویو در این‌باره نزدیک شده است. علاوه‌بر این در موضعی مشابه ویتکاف نیز به مخالفت با انجام غنی‌سازی از سوی تهران برخاسته و موضع پیشین خود را تغییر داده است.
با این حال روزنامه‌های آمریکایی و اسرائیلی پیش‌بینی می‌کنند که با وجود همه این مشکلات سرانجام توافق میان تهران- واشنگتن حاصل شود. در این صورت نتانیاهو دچار شکست سختی خواهد شد و برنامه‌هایی که علیه ایران تدوین کرده است، متزلزل و ناکام می‌شود. اگر این اتفاق بیفتد آیا می‌توان چنین ارزیابی کرد که میان آمریکا و اسرائیل شکاف رخ داده است؟ پرسش دیگر در این‌باره این است که در صورت حصول توافق میان آمریکا و ایران، نقش اسرائیل و کار کرد آن چه خواهد شد؛ هم‌اکنون بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که اسرائیل طرف سوم و پنهان این مذاکرات است و از طریق متحدان خود در کابینه، سنا و کنگره بر این گفت‌وگوها تاثیر می‌گذارد.
بسیار بعید به نظر می‌رسد که تحولات جاری و حتی به ثمر رسیدن گفت‌وگوهای عراقچی- ویتکاف بتواند میان اسرائیل و آمریکا شکاف ایجاد کند چراکه منافع ایالات‌متحده و اسرائیل چه در خاورمیانه و چه در محورهای دیگر، آنقدر در هم تنیده و مرتبط است که وقوع شکاف میان واشنگتن- تل‌آویو را ناممکن می‌سازد. به ویژه اسرائیل به نحو آشکاری به حمایت‌ها و همکاری دولت ترامپ احتیاج دارد و اگر در این زمینه امتیاز دهد و راضی به حصول توافق ایران و آمریکا شود آنگاه در جایی دیگر که احتمالا گسترش پیمان صلح ابراهیم است، امتیاز خواهد گرفت. به‌علاوه اسرائیل ترجیح می‌دهد به جای جدا شدن از آمریکا، نزدیکی و اتحاد راهبردی خود با واشنگتن را حفظ و به جای‌آن اقدامات مخرب و آسیب‌زا علیه تهران را شدیدتر کند. در نتیجه باید انتظار داشت که در فهرست عملیات‌های ضدامنیتی اسرائیل علیه اهداف گوناگون، نام کشورمان نیز قرار گیرد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 نافی ضروری حجاب مصوبه مجلس یا یادداشت من؟
✍️ عباس عبدی
یادداشت دیروز من در «اعتماد» گویا موجب عصبانیت تندروها شده و دنبال این هستند که بگویند این یادداشت اصل ضرورت حجاب را منکر شده است. متأسفانه تندروها نه‌تنها به هیچ صراطی مستقیم نیستند، بلکه بسیار هم کم‌حافظه هستند. آن یادداشت می‌گوید که اگر می‌خواهید براساس شرع عمل کنید همین قانون موجود یعنی تبصره ۶۳۸ ق.م.ا. را اجرا کنید. اگر نه و می‌خواهید از آن عدول کنید، به معنای آن است که مبنای دیگری جز شرع را برای قانون‌گذاری انتخاب کرده‌اید. که البته از این موارد در ق.م.ا فراوان است. اتفاقا مصوبه مجلس درباره حجاب پیشاپیش این کار را محقق نموده و از حجاب شرعی عدول کرده است. در مصوبه مجلس از حجاب به معنای شرعی آن عبور شده است و اگر عبور نشده بود که نیازی به آن همه توضیحات نداشت. یکی از نمایندگان و بانیان اصلی آن مصوبه در تلویزیون به وضوح درباره حجاب یک خانمی که در آنجا آوردند، گفت حجاب وی از نظر قانون مشکلی ندارد در حالی که آن خانم فاصله زیادی با حجاب شرعی داشت.

در آن مصوبه رسما و البته به‌طور ضمنی فقدان حجاب شرعی مجاز شناخته شده است چون موارد حاد بی‌حجابی را جرم دانسته‌اند و برای موارد عادی جرم‌انگاری نکرده‌اند و اتفاقا برخی از تندروها به همین نکته معترض بودند و من نیز همان زمانی که مصوبه منتشر شد؛ این مساله را متذکر شدم که این قانون عدول از حجاب شرعی است. به علاوه کسی نگفته که قانون حجاب را کنار بگذارید، اگر می‌توانید همان تبصره موجود را اجرا کنید و میلیون‌ها زن ایرانی را دارای سوءسابقه کنید. انتخاب با شماست؛ همین نمایندگان تندرو مجلس هستند که حد و حدود حجاب را در مصوبه خود نقض کردند، حالا دوره افتاده‌اند که فلان یادداشت نافی ضرورت دین است!! متولیانی که از موضع دین و به جای نقد و گفت‌وگو با مردم دنبال کینه‌ورزی علیه مطبوعات هستند، هیچگاه نمی‌توانند اندکی از واقعیت را هم ببینند. اگر آنان در جلسات رسمی که پیگیر این مساله هستند شرکت داشتند، می‌دانستند که مساله جلسات برهنگی است و نه حجاب به معنای شرعی آن. کلا مسوولان از اجباری کردن پوشش زنان مطابق تبصره مذکور عبور کرده‌اند، دنبال مقابله با برهنگی هستند، حالا تندروها دنبال انتقام‌گیری از انتخابات ۱۴۰۳ هستند و برای این کار حجاب را بر سر نیزه کرده‌اند و فریاد «لا حکم الا لله» سر می‌دهند. چرا متوجه نیستید، نظام از شما عبور کرده است که آقای پزشکیان را تأیید کرد، چون می‌دانستند او انتخاب می‌شود و افکارش را هم می‌دانستند و دو روز پیش هم در اجلاس خبرگان به وضوح در پاسخ به اظهارات مدیریت محترم اجلاس درباره حجاب گفت: «هرگز حاضر نیستم کشور بهم بریزد، از اقداماتی که دشمن از آن سوءاستفاده کند پرهیز کرده، کاری نمی‌کنم انقلاب زیر سوال رود و مردم ضددین شوند» و در جلسات دیگر هم به خوبی توضیح داده است. اگر نمی‌توانید یا جرأت مقابله با این تصمیم نظام را ندارید، دنبال بازی نگردید. از سوی دیگر تندروها دنبال آن هستند که اعتبار و وجاهت نسبی کسب شده دستگاه قضایی از جانب آقای اژه‌ای را با شلوغ‌کاری‌های خود و فشار وارد کردن به قوه قضاییه ناچیز کنند. همچنین در پی بی‌اعتبار کردن نهاد هیات نظارت بر مطبوعات هستند. اگر برای تندروها خواندن یک یادداشت سخت و از آن سخت‌تر فهمیدن آن است، پس بدانند که آن یادداشت گفته است که: «اگر می‌توانید همین قانون مبتنی بر شرع موجود را اجرا کنید؛ و اگر نمی‌توانید و از آن عدول کرده‌اید، به این معناست که به مبنای عرف مراجعه کرده‌اید. پس از خود مردم بپرسید که چه چیزی را جرم می‌دانند یا نمی‌دانند و روشن است که این ربطی به شرعی دانستن و ندانستن یک فعل تا ترک فعل ندارد. همچنان که دروغ گفتن گناه کبیره هست، ولی جرم نیست. امیدواریم این حد از ساده‌نویسی نیز قابل فهم برای تندروهایی باشد که در همه عرصه‌ها شکست خورده‌اند و فعلا به هر چیزی برای پرهیز از غرق شدن آویزان شده‌اند.


🔻روزنامه رسالت
📍 برای حفظ ایران!
✍️ مسعود پیرهادی
در سرزمینی که رودهایش به خشکی لب دوخته‌اند و آسمانش معمولا خساست می‌ورزد، سخن از مصرف آب و انرژی، دیگر گفت‌وگویی ساده میان اقتصاددانان نیست، بلکه ضرورتی حیاتی در زیست جمعی ماست. ایران، کشوری با منابع طبیعی محدود در اقلیم خشک و نیمه‌خشک، در سال‌های اخیر با روند نگران‌کننده‌ای از مصرف بی‌رویه آب، برق، گاز و دیگر حامل‌های انرژی مواجه بوده است؛ آن‌هم در شرایطی که نه میزان تولید متناسب با این مصرف است، نه قیمت حامل‌ها بازتابی از ارزش واقعی‌شان.
بر پایه آمار رسمی، سرانه مصرف آب در ایران حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ لیتر در روز برای هر نفر است؛ این در حالی ا‌ست که میانگین جهانی چیزی بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ لیتر است. در شهرهای پرجمعیتی چون تهران، این رقم گاه از ۳۰۰ لیتر در روز هم عبور می‌کند. از سوی دیگر، سرانه مصرف برق در ایران حدود ۳۰۰۰ کیلووات‌ساعت در سال برای هر نفر است، که این عدد، تقریبا دو برابر میانگین جهانی است؛ در حالی‌که کشورهایی مانند آلمان و ژاپن با اقتصادهایی بسیار صنعتی‌تر، سرانه‌ای پایین‌تر دارند و مصرف‌شان هدفمند و مدیریت‌شده است.
در حوزه گاز نیز، ایران با تولیدی بالغ بر ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب در روز، بخش قابل‌توجهی را در داخل مصرف می‌کند. سهم سرانه مصرف گاز در ایران حدود ۲۳۰۰ مترمکعب در سال است، که این رقم در مقایسه با کشورهای صنعتی جهان بسیار بالاست؛ این در حالی ا‌ست که سرانه مصرف گاز در اتحادیه اروپا حدود ۸۰۰ مترمکعب است.
اما نکته تأمل‌برانگیز دیگر، قیمت حامل‌های انرژی در ایران است. طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی، ایران یکی از بالاترین سطوح یارانه انرژی در جهان را دارد. قیمت برق خانگی در ایران به‌طور میانگین کمتر از ۳ سنت به ازای هر کیلووات‌ساعت است، در حالی‌که این رقم در بسیاری از کشورهای اروپایی بیش از ۲۰ سنت است. همین اختلاف قیمت‌ها، عامل مهمی در مصرف غیرمنطقی و اتلاف منابع است.
از نگاه سیاست‌گذاری، این مصرف بالا نه‌تنها پایدار نیست، بلکه تهدیدی علیه امنیت انرژی، محیط‌زیست و آینده معیشتی مردم است.
بحران‌های پی‌درپی کم‌آبی، خاموشی‌های برق در تابستان و زمستان، و کسری گاز در مناطق صنعتی، همه نتیجه غفلت از مدیریت تقاضا و فرهنگ‌سازی مصرف بهینه است.
راهکارها چیست؟ نخست، اصلاح تدریجی و هدفمند قیمت حامل‌های انرژی با اولویت حمایت از اقشار آسیب‌پذیر. دوم، آموزش عمومی و فرهنگ‌سازی مصرف منطقی از دوران مدرسه تا رسانه‌ها. سوم، حمایت از صنایع کم‌مصرف و توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر. چهارم، ارتقای بهره‌وری در سیستم‌های آبیاری، شبکه‌های انتقال و لوازم خانگی. پنجم، شفاف‌سازی وضعیت واقعی منابع و ایجاد مسئولیت اجتماعی در قبال آن‌ها.
ما نمی‌توانیم بیشتر از طبیعت بگیریم بدون آنکه بهایش را بپردازیم؛ یا به‌صورت قبض‌های محیرالعقول در آینده، یا به‌صورت فروپاشی زیرساخت‌ها و فروکاهیدن کیفیت زندگی. مسیر اصلاح، هرچند دشوار و نیازمند تدبیر، اجتناب‌ناپذیر است. زیبایی سرزمین ما در کوه و دشت و باد و آفتابش نیست، در این است که فرزندانش بیاموزند چگونه مسئولانه با نعمت‌های الهی رفتار کنند. و این آموختن، ضرورتی است نه فقط برای اصلاح الگوی مصرف، بلکه برای حفظ ایران.


🔻روزنامه ایران
📍 ادامه بی‌رحمانه سیاست گرسنگی
✍️ مصطفی آرانی
۱. دیروز پنجاهمین روز از سرگیری جنگ توسط رژیم اشغالگر بود و اسرائیل قتل‌عام جدیدی در یک مدرسه که محل اسکان آوارگان در مرکز نوار غزه بود، انجام داد و ۱۸ نفر را در این مدرسه کشت. مجموع شهدای دیروز غزه البته تا غروب، ۳۷ نفر بود.
۲. اسرائیل همچنین دیروز به یمن حمله مجددی کرد و این بار در کنار یک نیروگاه برق و یک کارخانه بتن یا سیمان، فرودگاه صنعا را هم هدف قرار داد. به این ترتیب دو مسیر تردد یمنی‌ها به جهان خارج یعنی بندر الحدیده و فرودگاه صنعا مورد حمله قرار گرفت.
۳. نکته جالب اما این بود که دیروز ترامپ هم مدعی شد به دلیل توقف حملات یمنی‌ها به کشتی‌ها، حملات به یمن از سوی آمریکا متوقف خواهد شد.
۴. ولی محمد‌علی الحوثی عضو شورای عالی سیاسی انصارالله یمن در توئیتر نوشت:
«حمایت از غزه ادامه خواهد یافت و واکنش به حمله اشغالگران انجام می‌شود و نتانیاهو باید استعفای خود را آماده کند. جنایات نتانیاهو یک تروریسم شکست خورده است. تروریسم آمریکایی و اسرائیلی ملت یمن را هرگز نمی‌ترساند. آنچه ما با ادامه آن در فلسطین مخالف هستیم هرگز اجازه اجرای آن در یمن را نخواهیم داد.»
۵. از نظر انسانی آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی (UNRWA) دیروز اعلام کرد، صدها هزار فلسطینی در غزه به دلیل سیاست گرسنگی که اسرائیل با بستن گذرگاه‌ها و جلوگیری از ورود کمک‌های امدادی به مدت بیش از دو ماه همچنان در نوار غزه اجرا می‌کند، هر دو یا سه روز فقط یک وعده غذایی می‌خورند و بیش از هزار کودک در غزه به دلیل سیاست گرسنگی دادن اسرائیل از سوء‌تغذیه شدید رنج می‌برند.
۶. ما هر روز تقریباً از اوضاع کرانه باختری هم گزارشی را منتشر می‌کنیم و خوب است بدانید که شهرک‌نشینان صهیونیست روز سه‌شنبه زمین‌های کشاورزی در شمال‌شرقی رام‌الله در کرانه باختری اشغالی مرکزی را به آتش کشیدند. این اقدام با حمایت نظامیان اسرائیلی بوده و احتمالاً در پس انگیزه‌های آن انتقام از آتش‌سوزی‌هایی هم بوده که نتانیاهو آن را به فلسطینی‌ها نسبت داد.
۷. در پایان هم بخوانید از یک مقام سابق اسرائیلی که موانع اسرائیل برای سناریوی حمله همه‌جانبه به غزه را فاش کرد. واشنگتن‌پست به نقل از این مقام نوشت: رهبران اسرائیل ماه‌هاست که در حال بررسی گزینه حمله تمام‌عیار به غزه هستند اما حمله تمام‌عیار به غزه حداقل به ۶۰ هزار نیرو نیاز دارد و رهبران نظامی به دلیل کمبود پرسنل لازم در ارتش با این سناریو مخالفت کردند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین