این هفته، چشممان به عدد ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان افتاد؛ عددی که رئیسکل بانک مرکزی و رئیس هیأت عالی بانکها آن را بهعنوان «افزایش سرمایه نظام بانکی» تا پایان امسال اعلام کردند. عدد بعدی ۲۰ همت است؛ حداقل سرمایهای که هر بانک باید تا پایان ۱۴۰۴ داشته باشد. عدد بعدی هم ۹ بانک با کفایت سرمایه منفی.
اما وقتی به این اعداد دقیقتر نگاه کنیم، سؤالهایی یکییکی سر بلند میکنند. این سرمایهها از کجا قرار است تأمین شود؟ تکلیف بانکهای کوچک چیست؟ و آیا این «برنامهها» واقعاً اجرا میشوند یا فقط همان وعدههای تکراریاند؟
۱۲۰۰ همت سرمایه جدید؛ عددی که بوی پول داغ میدهد؟
بانک مرکزی وعده داده سرمایه بانکها از ۳۳۰ همت در سال ۱۴۰۱ به ۱۲۰۰ همت تا پایان ۱۴۰۴ برسد. اما پشت این جهش عددی چه چیزی نهفته است؟ وقتی منابع درآمدی دولت محدود است، بانکها زیاندیدهاند، و اقتصاد با تورم بالا و رشد پایین دستوپنجه نرم میکند، این پول احتمالاً از طریق چاپ نقدینگی یا اوراق بدهی تأمین خواهد شد—یعنی افزایش تورم و فشار بیشتر بر معیشت مردم.
۲۰ همت برای زنده ماندن؛ پایان کار بانکهای کوچک؟
اگر قرار باشد هر بانکی تا سال آینده حداقل ۲۰ همت سرمایه داشته باشد، بسیاری از بانکهای کوچک یا باید ادغام شوند یا تعطیل. این یعنی کاهش رقابت، تمرکز بیشتر بازار در دست چند بانک بزرگ، و از بین رفتن شعبههایی که در شهرهای کوچک و برای کسبوکارهای محلی مفید بودهاند. پشت این عدد، یک سیاست سختگیرانه پنهان شده که ممکن است هزینهاش را مردم مناطق محروم بپردازند.
۹ بانک با سرمایه منفی؛ اصلاح یا صورتسازی؟
عدد ۹، یعنی ۹ بانک کشور نهتنها سودآور نیستند، بلکه سرمایه منفی دارند. مقامها از «برنامه اصلاحی» حرف میزنند، اما تا امروز جزئیاتی از آن منتشر نشده. اگر این برنامهها فقط روی کاغذ بمانند و نظارتی واقعی نباشد، این ۹ بانک نه تنها اصلاح نمیشوند، بلکه باری مضاعف بر دوش بانک مرکزی خواهند بود.
بانکداری بینالمللی؛ پشت این اعداد، هنوز هیچچیز نیست
درحالیکه صحبت از ورود به نظام بانکی جهانی میشود، نه عضویت در FATF داریم، نه شفافیت، نه استانداردهای مالی جهانی. یعنی حتی اگر این سرمایهگذاریها انجام شود، بدون اصلاح نهادها و قوانین، هیچ بانکی نمیتواند وارد تعاملات مالی بینالمللی واقعی شود. پشت این وعدهها، واقعیتی تلخ خوابیده: ما هنوز به مقدمات اولیه هم نرسیدهایم.
پشت همه این اعداد، یک سؤال تکراری: منابع از کجاست؟
مقامها میگویند دولت باید منابع تأمین کند. اما دولتی که خودش با کسری بودجه روبهروست و هر روز از بانک مرکزی پول میگیرد، چطور میخواهد چنین سرمایهگذاری بزرگی انجام دهد؟ در این شرایط، اگر منابع واقعی وجود نداشته باشد، این عددها بیشتر حکم آرایش صورت مسئله را دارند، نه حل آن.
حرف آخر: عددها زیبا هستند، اگر به واقعیت وصل شوند
پشت هر عدد، یک واقعیت وجود دارد؛ اما اگر واقعیتها را نادیده بگیریم و فقط عددها را پررنگ کنیم، سرنوشت این وعدهها همان خواهد شد که سالهاست در اقتصاد ایران میبینیم: بینتیجه، پرهزینه، و گاه خطرناک.
«پشت اعداد» این هفته میگوید: با چشم باز به عددها نگاه کنیم؛ گاهی پشتشان هیچ چیز نیست جز دود، وعده، و یک بودجه خالی.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست