اقتصادنامه: در بازار پول کشور، اتفاقی کم‌سابقه در حال رخ دادن است. بانک‌ها برای تأمین نقدینگی هفتگی خود به سطحی رسیده‌اند که پیش‌تر سابقه نداشته: حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان. این حجم از نیاز نشان می‌دهد سیستم بانکی حتی برای انجام تعهدات روزانه و فعالیت معمول خود نیز به تأمین مداوم منابع جدید وابسته شده است.
اثر سیاست بر سفره/نقدینگی قفل شد؛ پیام عطش بانکی برای اقتصاد و سفره خانوار

بانک مرکزی تاکنون تنها حدود ۲۳۰ هزار میلیارد تومان از این تقاضا را در قالب عملیات بازار باز تامین کرده و عملاً کمتر از نیمی از عطش نقدینگی سیستم را پاسخ داده است. با وجود چنین تزریقی، فشار همچنان پابرجاست و نرخ سود در بازار بین‌بانکی به محدوده ۲۴ درصد رسیده است؛ سطحی که معمولاً وقتی ثبت می‌شود که بانک‌ها در تأمین نقدینگی با تنگنا مواجه باشند و تمایل بازار برای قرض‌دهی کاهش یافته باشد.
در زبان ساده، بانک‌ها با کمبود پول مواجه‌اند، اما همچنان موظف به پرداخت سپرده‌ها و انجام تعهدات‌ هستند و زمانی که این فشار ادامه یابد، راه‌هایی فعال می‌شود که در ادبیات اقتصادی خطرناک شناخته می‌شود: اضافه ‌برداشت از بانک مرکزی؛ اقدامی که به معنای خلق پول پرقدرت و تزریق مستقیم نقدینگی به پایه پولی است. همین نقطه همان جایی است که بسیاری از اقتصاددانان زنگ هشدار را به صدا در‌می‌آورند؛ نقطه‌ای که به‌طور طبیعی به موج جدیدی از تورم ختم می‌شود.

این یعنی چه؟
در ساختار بانکی، وقتی بانک‌ها با کمبود نقدینگی روبه‌رو می‌شوند، ابتدا تلاش می‌کنند از سایر بانک‌ها وام بگیرند. اگر این مسیر کافی نباشد، به سمت دریافت منابع از بانک مرکزی می‌روند. و زمانی که حتی این مسیر نیز پاسخ‌گو نباشد، آخرین گزینه یعنی اضافه‌برداشت فعال می‌شود.
هر بار که بانک‌ها ناچار شوند از این مسیر استفاده کنند، پول جدیدی بدون پشتوانه واقعی وارد اقتصاد می‌شود و همین پول جدید مانند نفت روی شعله تورم عمل می‌کند. نتیجه این روند، افزایش قیمت کالاها و خدمات در زندگی روزمره مردم است. بنابراین تنگنای امروز بازار پول، تنها یک شاخص تخصصی مالی نیست؛ نشانه‌ای است از گرانی‌هایی که می‌تواند در آینده نزدیک خودش را روی میز غذای خانواده‌ها نشان دهد.

روایت روزمره
برای درک بهتر این اتفاق کافی است نگاه کنیم به قصه روزانه یک فروشنده خرده‌فروشی. صاحب یک سوپرمارکت در جنوب تهران می‌گوید هر بار که بانک به او هشدار می‌دهد «موجودی حسابت را بالا نگه دار»، او مجبور است کالاهایش را نقد بخرد و این یعنی فشار مضاعف روی گردش مالی مغازه. فردای همان روز که می‌خواهد موجودی جدید تهیه کند، متوجه می‌شود قیمت فاکتور بالا رفته است.
او تورم را نه از گزارش‌های رسمی، بلکه از افزایش قیمت جعبه‌های روغن، کارتن‌های برنج و بطری‌های لبنیات می‌فهمد. آنچه در اتاق‌های سیاست‌گذاری با عنوان «تنگنای نقدینگی» مطرح می‌شود، در زندگی او به شکل قبض‌های سنگین‌تر، موجودی کمتر و هزینه‌های بالاتر معنا پیدا می‌کند.

چرا این اتفاق افتاد؟
بخش قابل توجهی از مشکلات امروز بانک‌ها ریشه در ساختار ترازنامه‌ای آن‌ها دارد. بسیاری از بانک‌ها دارایی‌هایی دارند که نقدشوندگی پایین دارد؛ از پروژه‌های نیمه ‌تمام گرفته تا وام‌هایی که در بازپرداخت آن‌ها تعلل شده است. در مقابل بانک‌ها باید سود سپرده‌ها را به‌موقع پرداخت کنند و به تعهدات روزانه خود پایبند بمانند. این ناترازی میان دارایی‌های کم ‌نقد و تعهدات نقد روزانه، شکافی ایجاد می‌کند که در نهایت بانک‌ها را به سمت منابع بانک مرکزی سوق می‌دهد. اگر این روند کنترل نشود، چرخه خلق پول پرقدرت دوباره فعال می‌شود و تورم در سطح عمومی قیمت‌ها شعله‌ور می‌شود.

اثر بر سفره
در سال‌های گذشته، قیمت بسیاری از کالاهای اساسی چند برابر شده و سهم بیشتری از درآمد خانوار صرف تأمین نیازهای پایه‌ای شده است. هزینه مسکن و اجاره همچنان بالا است، قیمت مواد غذایی رشد کرده و فشار معیشتی بر طبقه متوسط و کم‌درآمد محسوس‌تر از گذشته است. حال اگر بانک‌ها نتوانند از مسیرهای سالم نقدینگی خود را تامین کنند و مجبور به برداشت مستقیم از منابع بانک مرکزی شوند، این چرخه به معنای سخت‌تر شدن شرایط سفره‌های خانوار خواهد بود.
تورم معمولا از بازارهای مالی و تصمیم‌های سیاستی آغاز می‌شود، اما پایانش همیشه در آشپزخانه‌ها و سبد مصرفی مردم دیده می‌شود. نیاز ۵۰۰ همتی بانک‌ها به نقدینگی، نرخ سود بین‌بانکی در مرز ۲۴ درصد و اتکای فزاینده به منابع بانک مرکزی، تصویری روشن اما نگران‌کننده ارائه می‌دهد:
بازار پول تحت فشار است و اگر اصلاح ترازنامه و انضباط پولی جدی گرفته نشود، اقتصاد دوباره در معرض یک موج تورمی جدید قرار می‌گیرد.
امروز موضوعی که در ابتدا یک شاخص مالی به‌نظر می‌رسد، فردا می‌تواند به معنای افزایش هزینه‌‌های زندگی مردم باشد. هدف سیاست‌گذار مهار تورم است، اما رفتار بازار پول نشان می‌دهد فشارها در حال انباشته شدن است.
در چنین شرایطی، تردید در سیاست‌گذاری یا تأخیر در اصلاح نظام بانکی، تنها به معنای اثرگذاری شدیدتر تورم بر سفره‌ها خواهد بود.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0