• گروه مطلب:| گزارش| مسکن| فارسی|
  • کد مطلب:97043
  • زمان انتشار:دوشنبه 14 مهر 1404-15:11
  • کاربر:

اقتصادنامه: در شهرهایی که سقف، گران‌تر از زندگی شده، مستأجران هر شب روی دفتر دخل و خرج، فقط دو عدد می‌نویسند: اجاره و خوراک. بقیه چیزها از دارو تا رویا یکی‌یکی خط می‌خورند.
فرکانس / خانه‌ای که دیگر جا ندارد

مرد، کلید را روی میز می‌گذارد و آهسته می‌گوید: «صاحب‌خونه گفته باید تخلیه کنیم. گفته خودش می‌خواد بیاد بشینه.» زن سکوت می‌کند. کودکشان در گوشه اتاق با مدادرنگی روی دیوار نقاشی می‌کشد؛ خانه‌ای کوچک با دودکش، خورشید لبخند می‌زند.
آن‌ها سه سال است در همین خانه زندگی می‌کنند. هر سال اجاره بالا رفت و هر بار با قرض و اضافه‌کاری، مانده‌اند. امسال دیگر حساب‌ها جواب نمی‌دهد.
در دفتر زن، کنار قبض‌ها و رسیدها، ستون خوراک و اجاره تا ته صفحه کشیده شده. برای بقیه زندگی جایی نمانده. می‌گوید: «تقریباً همه حقوقمون می‌ره برای همین دوتا. می‌مونه یه ذره برای دوا و دکتر. دیگه نه لباس می‌خریم، نه جایی می‌ریم.»
در خانه‌های اجاره‌ای ایران، تقریبا ۸۰ درصد درآمد صرف خوراک و سرپناه می‌شود. از ۲۰ درصد باقی‌مانده، نزدیک به ۹ درصد برای سلامت و ۱۰ درصد برای همه‌ی چیزهای دیگر از آموزش تا آرامش.
زن می‌گوید: «دخترم مدرسه می‌ره، ولی کیفش هنوز همون پارساله. هر شب بهش می‌گم امسال همینه خوبه، فقط درست بخون.» مرد سرش را پایین می‌اندازد. اضافه‌کاریِ رانندگی هم دیگر کفاف نمی‌دهد.
روزها کار، شب‌ها حساب. جمع و تفریق بی‌پایان. یک خط بالا می‌رود: اجاره. یکی پایین می‌آید: امید.
شهر زیر فشار اجاره خم شده. در مترو و تاکسی، حرف مشترک همه «تمدید» و «تخلیه» است. یکی می‌گوید رفته حاشیه، یکی دیگر می‌گوید پسرش را از مدرسه قبلی بیرون آورده.
وقتی همه درآمد صرف بقا شود، بقیه اقتصاد هم خاموش می‌شود. فروشنده کفش می‌گوید مشتری‌ها فقط می‌پرسند: «تخفیف داره؟»
کارگاه کوچک خیابان پایین بسته شده. فقر در چهره‌ها تکرار می‌شود؛ نه فقط در جیب‌ها.
شب، زن چراغ را خاموش می‌کند. بچه خوابیده. مرد هنوز در گوشی‌اش دنبال خانه‌ای ارزان‌تر می‌گردد، خانه‌ای که شاید وجود نداشته باشد.
در این زندگی، خانه فقط یک سقف نیست؛ سنگینی تمام محاسباتی است که دیگر جمع نمی‌شوند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0