دیروز فضای رسانه‌ای کشور، از خبرهای رسمی گرفته تا کانال‌های پربازدید تلگرامی و صفحات اینستاگرامی، پُر بود از هشدار تکان‌دهنده‌ای با این مضمون: گرد و غبار تهران آلوده به آرسنیک و سیانور است!
آلودگیِ اطلاع‌رسانی از آلودگی هوا خطرناک‌تر است

منشأ خبر ، فردی با عنوان مشخص و وابسته به انجمن آب و خاک پایدار ایران بود. برای مخاطب و خوانندگان خبر، این ترکیب مرگبار یعنی هوای سمی، هشدار زیستی توسط یک فرد علمی و ترس عمیق در بحبوحه‌ی اخبار جنگ و مسایل سیاسی تیر خلاصی بود به روح و روان زخم‌دیده و ناآرام این روزها.
۲۴ ساعت از انتشار این خبر نگذشته بود که همان رسانه‌ها با همان جدیت خبر را «تکذیب» کردند که نه آرسنیکی در کار است، نه سیانوری. این‌بار هم منبع رسمی بود: اداره‌کل محیط زیست استان تهران!
خوب، حالا مخاطب چه باید بکند؟ به کدام منبع اعتماد کند؟ چطور بین دو خبر ۱۸۰ درجه متضاد که هر دو هم «رسمی» هستند و منبع مشخصی دارند، تمایز بگذارد؟ آیا دیروز دروغ گفتند یا امروز؟ خطا از کیست؟ آیا آگاهی دادن دیروز نادرست بوده یا آرام‌کردن امروز بی‌پایه است؟ در هر دو حالت، چیزی که «قطعی» است، آسیب به «اعتماد عمومی» است.

آسیب‌های این چرخه معیوب کدامند؟

۱. بی‌اعتمادی به رسانه‌ها و تشکیلات خبری رسمی: وقتی مخاطب متوجه می‌شود که امروز حقیقتی اعلام می‌شود و فردا همان حقیقت تکذیب، به‌مرور دیگر هیچ خبری را جدی نمی‌گیرد. در بحران‌های واقعی، همین بی‌اعتمادی می‌تواند منجر به بی‌عملی و کرختی مخاطب شود.
۲.کاهش اعتبار علم در نگاه عمومی: مخاطب غیرمتخصص نمی‌تواند تشخیص دهد کدام منبع دارای پشتوانه علمی است. وقتی چهره‌ای علمی یا عضو یک انجمن تخصصی با قاطعیت از وجود سموم حرف می‌زند و نهاد حاکمیتی با همان قاطعیت آن را انکار می‌کند، علم به‌عنوان معیارِ شناختِ حقیقت، زیر سؤال می‌رود.
۳.بحران هراس و بی‌حسی عمومی: ترکیب متوالی «هشدار-تکذیب-هشدار-تکذیب» مخاطب را یا دچار ترس دائمی می‌کند یا بی‌حسی کامل. در هر دو حالت، آمادگی اجتماعی برای مواجهه با بحران‌های واقعی کاهش می‌یابد.
۴.نابودی مسئولیت‌پذیری در گفتار رسمی: اگر کسی بدون سند علمی قاطعانه هشدار داده، باید پاسخگو باشد و اگر نهادی بدون بررسی کامل علمی تکذیب کرده، آن‌هم باید پاسخگو باشد. فقدان پاسخگویی، چرخه‌ی تکرار اشتباه را تقویت می‌کند.

رسانه‌ها پُست‌چیِ خبر هستند یا دیده‌بان حقیقت؟

در این میان، به عملکرد خود رسانه‌ها هم نقد وارد است چراکه وظیفه‌ی رسانه تنها بازنشر بی‌قیدوشرط ادعاها و تکذیبیه‌ها نیست. رسانه‌ها اگر می‌خواهند نقش مرجع قابل‌اعتماد را ایفا کنند، باید در برابر هر ادعای جنجالی یا تکذیبیه‌ی رسمی، راستی‌آزمایی مستقل انجام دهند و مشخص کنند که خبر منتشرشده بر پایه‌ی شواهد معتبر بوده یا صرفاً اظهارنظر.
اگر رسانه‌ها بدون بررسی و فقط به استناد عنوان فرد یا نام نهاد، اقدام به انتشار هیجانی اخبار کنند، عملاً خود را از جایگاه «ناظر حقیقت» به «پُست‌چی خبر» تقلیل می‌دهند.
در این وضعیت، باید هزینه‌ی انتشار خبر نادرست یا ناقص برای همه طرف‌ها بالا برود—چه گوینده‌ی ادعا، چه منتشرکننده، چه تکذیب‌کننده. تنها در این صورت است که می‌توان به چرخه‌ی اطلاع‌رسانی سالم، شفاف و مسئولانه امیدوار بود.

و در پایان...

این‌که «آیا واقعاً آرسنیک و سیانور در گرد و غبار تهران وجود دارد یا نه؟» یک سوال علمی است که نیازمند آزمایشگاه، داده و تحلیل‌های دقیق است. اما سوال مهم‌تر این است که «چرا مخاطب ایرانی باید هر روز نگران باشد که کدام خبر دروغ است و کدام خبر صحیح؟ این حجم از بی‌اعتمادی، اگرچه نامرئی است، اما به‌مراتب خطرناک‌تر از آرسنیک و سیانور در هواست.


مریم آقایی
کارشناس ارتباطات



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0