🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 در فضیلت اصل بنیادین آزادی
✍️ موسی غنینژاد
جنگ تحمیلی ۱۲روزه علیه ایران یک بار دیگر اهمیت اصل بنیادین آزادی را به نمایش گذاشت. زمانی که جنگ آغاز شد، بهویژه پس از آنکه تهران به طور علنی از سوی مهاجمان مورد تهدید جدی قرار گرفت، برخی از شهروندان به طور کاملا طبیعی و عاقلانه، بهویژه خانوادههایی که فرزندان کوچک داشتند تهران را به مقصد شهرهای دیگر ترک کردند؛ و البته اکثریت بسیار بزرگی به هر دلیل ترجیح دادند در تهران بمانند.
در این میان نهتنها هیچ مقام حکومتی دستوری مبنی بر ماندن یا رفتن شهروندان صادر نکرد بلکه مسوولان پلیس راهور تا حد امکان در تسهیل این جابهجایی کمسابقه کوشیدند. هموطنان شهرهای مقصد با مهربانی و همدلی با مسافران روبهرو شدند که بسیار تحسینبرانگیز و البته در این شرایط دشوار برای اهل بصیرت قابلپیشبینی بود. با برقراری آتشبس بهسرعت جابهجایی معکوس صورت گرفت و شرایط زندگی به حالت عادی برگشت. حال تصور کنید اگر در کشور ما، مانند کشورهای کمونیستی سابق یا کرهشمالی امروزی، آزادی مسافرت بینشهری وجود نداشت و هر جابهجایی مستلزم مجوز خاصی بود چه فاجعه انسانی عظیم و غیرقابلکنترلی اتفاق میافتاد. عدهای که دچار ترس ناگهانی (پانیک) میشدند، بهرغم ممنوعیت اقدام به سفر میکردند و عملا با ماموران حکومتی درمیافتادند و آشوبی خطرناک پدید میآمد که مزید بر خسارات و ضایعات جنگ میشد. «آزادی» سفر موجب فروکش کردن ترس ناگهانی و آرامش نسبی در جامعه شد. این آزادی و پیامدهای بعدی آن نشان داد که فراتر و مهمتر از دستورات حکومتی، قواعد و نظمهای خودجوشی در جامعه وجود دارند که گرچه به چشم ظاهربین دیده نمیشوند اما در باطن و واقعِ امر بسیار کارآمدتر و مفیدتر عمل میکنند. عملکرد چنین نظمها و قواعد خودجوش مستلزم رعایت اصل بنیادین آزادی است. دولتمردان و صاحبان قدرت سیاسی که به زندگی با دستور عادت کردهاند اغلب درک درستی از نظمها و قواعد مبتنی بر اصل بنیادین آزادی ندارند و تنها در شرایط ناگزیری به آن تن میدهند. اقتصاد دستوری و فرهنگ دستوری که مردم ایران نزدیک به نیم قرن مواجه با هزینههای آن هستند، ناشی از درک نادرست و صرفا ایدئولوژیک تصمیمگیران ما از روابط اجتماعی و انسانی است.
پارادایم اصلی علم اقتصاد به عنوان گل سرسبد علوم اجتماعی مدرن اساسا مبتنی بر نظمهای خودجوش ناشی از اصل بنیادین آزادی است. تمدن پیشرفته امروزی با همه دستاوردهای شگفتانگیزش زمانی میسر شد که آنترپرنرها یا نوآوران و مبتکران در عرصه اقتصادی از آزادی آفرینش و نیز از بهره بردن از آن برخوردار شدند. سخن گفتن از اقتصاد آزاد یا اصل بنیادین آزادی سر دادن یک شعار ایدئولوژیک نیست بلکه بیان یک واقعیت علمی انکارناپذیر است. نیازی به تکرار نیست که فضیلت آزادی منحصر به عرصه اقتصادی نیست بلکه اصل کلی شامل بر همه عرصههای زندگی اجتماعی است.
علم زمانی پیشرفت میکند که دانشمندان در بیان نظریات خود آزاد باشند. هنر در همه شکلهای گوناگونش در شرایط آزادی شکوفا میشود. برای ایجاد همدلی و همکاری میان شهروندان، دستورات حکومتی سم مهلک است و تحقق چنین آرمانی، همانگونه که در این جنگ ۱۲روزه دیدیم، مستلزم آزادی شهروندان برای تصمیمگیری است. زمانی سیاستمداران کاردان بر مصدر امور مینشینند که آزادی واقعی احزاب و رقابت میان آنها در جامعه حاکم باشد. خبرها و تحلیلهای سیاسی دقیق زمانی در دسترس قرار میگیرد که آزادی انتشار خبر و انتقاد از دیدگاههای مختلف وجود داشته باشد. امیدواریم تجربه یا تکانه (شوک) این جنگ ضایعهبار ۱۲روزه تصمیمگیران ما را نسبت به واقعیت و اهمیت اصل بنیادین آزادی هشیار کرده باشد.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 زمانی برای بازگشت به عقلانیت
✍️ محمدرضا سعدی
امروز کشور ما در نقطهای ایستاده که هر تصمیم کلان میتواند سرنوشت یک نسل را تغییر دهد، آن هم نسلی که در میانه فشارهای اقتصادی، بیثباتی بازارها و تزلزل اعتماد عمومی، دیگر نای آزمون و خطا ندارد. سالهاست که کارشناسان نسبت به روندهای پرخطر در تصمیمگیریهای راهبردی هشدار دادهاند؛ از سیاستهای خارجی گرفته تا مسیری که پرونده هستهای پیمود. این هشدارها اما نهتنها جدی گرفته نشده بلکه گاه با اتهام و برچسبزنی پاسخ داده شده است. حالا با گذشت سالها، نتایج همان بیتوجهیها نهتنها در وضعیت بحرانی اقتصاد قابل مشاهده است بلکه با آتش بس جنگ ۱۲روزه شاهد فضای پراضطراب و نگرانی در جامعه هستیم.
واقعیت موجود این است که اقتصاد ایران امروز تاب هیچ جنگ و تنشی را ندارد. ما در حالی حرف از مقابله و مقاومت میزنیم که زیرساختهای اقتصادیمان در شرایط عادی هم توان پاسخگویی به نیازهای مردم را ندارند. ذخایر ارزی کشور تحلیل رفته، تورم افسارگسیخته معیشت مردم را فرسوده، تولید صنعتی کاهش یافته و بیکاری رو به افزایش است. در چنین شرایطی، یک بحران امنیتی یا نظامی دیگر میتواند کل این ساختار را به نقطه فروپاشی برساند.
ما زمانی رویای تبدیلشدن به قدرت اول منطقه را داشتیم. اهدافی اعلام شد که قرار بود ایران را به یک بازیگر تاثیرگذار در غرب آسیا تبدیل کند اما اکنون نهتنها به آن اهداف نرسیدهایم بلکه در بسیاری از شاخصهای حیاتی توسعه، از رقبای منطقهای عقب افتادهایم. جنگ اگر رخ دهد یا حتی سایهاش سنگینتر شود، دههها ما را عقب میبرد؛ نهفقط از نظر اقتصادی بلکه در همه ابعاد سیاسی، فناورانه، اجتماعی و حتی روانی.
همزمان با این مشکلات، پدیدهای نگرانکننده که از سالهای قبل شکل گرفته و آن طبقهای سودجو به نام کاسبان تحریم است، به عنوان مانعی بزرگ درخروج ایران از انزوا از آن یاد میشود. این گروه که از اقتصاد تحریمی، انحصار ارزی، رانتهای دولتی و عدم شفافیت بهره برده و ثروتاندوزی کردهاند، در حالی بر حفظ وضع موجود و تندتر شدن آتش جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی و آمریکا سود میبرند که مردم هر روز سفرههای کوچکتری دارند.
واقعیت این است که مردم سالهاست که از روند تصمیمگیریهای اساسی کنار گذاشته شدهاند. از زمانی که محمود احمدینژاد رییسجمهور شد و سنگ هستهای را در چاه انداخت تا به امروز که کشور گرفتار یک معادله چندمجهولی شده، این شرایط ادامه دارد. در حالی که دلسوزان ایران بر این باورند که در شرایط کنونی تصمیمگیری برای مردم نباید به ابزاری برای تقویت این اقلیت و تضعیف اکثریت تبدیل شود.
امروز دیگر زمان نهادهایی با عنوانهای مبهم، در اتاقهایی دور از چشم جامعه، درباره امنیت، سیاست خارجی و حتی معیشت مردم تصمیم میگیرند، نیست. این مدل دیگر پاسخگو نیست. اگر قرار است به نام مردم تصمیم گرفته شود، باید مردم نیز در فرآیند آن حضور واقعی داشته باشند.
ما باید از خود بپرسیم: آیا کشوری با این سطح آسیبپذیری اقتصادی، توان ایستادگی در برابر یک تقابل نظامی دیگر را دارد؟ آیا میتوان با دست خالی در برابر دشمنی ایستاد که به پیشرفتهترین فناوریهای نظامی و اطلاعاتی مجهز است؟ آیا در شرایطی که ۲۰سال از تکنولوژی روز دنیا عقب ماندهایم، باید همچنان مسیر پرهزینه تقابل را بپیماییم؟
پاسخ روشن است: ایران دیگر ظرفیت یک اشتباه استراتژیک دیگر را ندارد. تنها راه، بازگشت به عقلانیت، شفافیت و مشارکت واقعی مردم در سرنوشتشان است.
🔻روزنامه اعتماد
📍 آینده؟
✍️ عباس عبدی
به ظاهر عملیات نظامی متجاوزانه به صورت نانوشته پایان یافته است و مردم به خانههای خود برگشته و پس از تشییع جنازه شهدا از امروز نیز امور اداری و تولیدی و خدماتی کشور به روال عادی برمیگردد. ولی یک چیزی هست که به کلی متفاوت با پیش از این جنگ است؛ آن درک ما از «آینده» است. شهروندان به ویژه اغلب آنان که بهطور طبیعی نگاه به آینده دارند، میپرسند که خب! آینده چه خواهد شد؟ این آتشبس حتی رسمی هم نشده، اگر رسمی هم میشد، باز هم شکننده بود، زیرا آتشبس به خودی خود اهمیت ندارد، فقط توقف جنگ برای حل مسائل فیمابین است و اگر به چنین نتیجهای منجر نشود، دیر یا زود شکسته خواهد شد یا برحسب اراده یکی از طرفین یا اتفاق و حوادث پیشبینی نشده که احتمالش کم هم نیست. ایران بحق این حمله را نوعی تجاوز آشکار و مخالف حقوق بینالملل میداند. ولی آنچه اکنون باید به آن بپردازیم، این است چه مسائلی بوده که ماجرای دو طرف را به این نقطه رسانده است؟ چون در اینکه به اینجا رسیدهایم شکی نیست و برخی هم این وضع را پیشبینی میکردند. پیشتر برخی منبریها و تندروها مدعی بودند که جرات چنین تجاوزی را علیه ایران ندارند، بهطور طبیعی اغلب مردم از جمله بنده هم نه میتوانستیم آن را رد کنیم و نه تایید. نمیتوانستیم رد کنیم، چون فاقد اطلاعات ریز و مهم نظامی بودیم، تایید هم نمیکردیم، چون شواهد موجود و تجربه قبلی خلاف این تحلیل و ادعا بود. در نهایت روشن شد که آن تحلیل به کلی نادرست بود. اکنون تحلیل دیگری هست که بله نادرست بود ولی هنگامی که قدرت پاسخ دادن ایران را دیدند، خودشان درخواست آتشبس کردند. پس خوشبینانهترین تحلیل این است که دیگر هیچ اقدامی نکنند و بدبینانه این است که دوباره آغاز کنند، شخصا هم این امکان را قویتر میدانم. در هر صورت سرمایهگذار و آیندهنگر حالت بدبینانه را مبنای کار خود قرار خواهد داد. تجربه گذشته نشان میدهد که این وضع ناپایدار است، به همین علت هم آنان جنگ را آغاز کردند.
فراموش نکنیم که اکنون هزینه آغازگری جنگ را هم پرداختهاند، مثل مجرمی که برای اولینبار به زندان برود هزینه رفتن زندان از سبد هزینههای جرم او حذف و رفتن به زندان برایش عادی و بیهزینه میشود. پس با توجه به جمیع شرایط؛ مردمی که در این جنگ همراهیهای بسیار ارزشمندی کردند، حق دارند از حکومت و دولت بپرسند که آینده چه خواهد شد؟ اگر گمان میکنید همین وضع میتواند ادامه یابد، آن را صریح بگویید؟ اگر گمان میکنید که باید جنگ ادامه یابد، در این صورت چرا آتشبس پذیرفته شد؟ اگر باید زمینههای منجر به این جنگ از میان برود، چه ایدههایی روی میز خواهد بود؟ اگر جامعه و مردم پاسخهای این پرسشها را ندانند، چه رفتاری خواهند داشت؟ آقای رییسجمهور به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی باید پاسخ این پرسشها را با هماهنگیهای لازم بدهند. امکان ندارد که به مردم و تولیدکننده و سرمایهگذار گفت که فارغ از پاسخ به این پرسشها به راه خود ادامه دهند و معطل گفتوگوها یا تغییر وضعیت نباشند. شاید این سخن پیش از ۲۳ خرداد جایی برای شنیدن داشت، هر چند همان زمان هم بسیاری از افراد این را نمیپذیرفتند، حتی دستگاههای دولتی نیز نمیتوانند در چنین شرایطی بیش از امور روزمره برنامهریزی کنند. شاید تصمیماتی روشن گرفته شده باشد، نمیدانم. هر چند بعید میدانم که در شرایط کنونی چنین اتفاقی رخ داده باشد، ولی امیدوارم که تصمیمات جدید (اگر باشد) مطابق شرایط کنونی اتخاذ شده باشد، اگر چنین است، حتما نیازمند اعلام عمومی و بحث و گفتوگو درباره آن هستیم. این تصمیمات چه میتواند باشد؟ اول در حوزه سیاست داخلی. اگر واقعا قرار است سیاستهای گذشته و تقدم یک گروه تندرو و اقلیت بر مردم ادامه یابد، صریحا اعلام کنید. ادامه آن سیاستها چه در حوزه رسانه، چه در نیروی انسانی و مساله زنان امنیت کشور را تضعیف میکند، اتفاقا امید اصلی متجاوزان به همین زمینهها بود که جز در حوزه رسانه که موفقیتهای کامل داشتند، در دو موضوع دیگر شکست خوردند و اهداف اصلی تهاجم ناکام ماند. اگر شواهدی دال بر تغییرات ملموسی در سیاست داخلی و رسانهای دیده نشود، ریزشها جدی خواهد بود. دوم در حوزه بینالمللی است. من نمیخواهم بگویم که آیا سیاستهای موجود درست است یا نادرست. پاسخ به این مساله بستگی به ارزشها و عقاید افراد دارد. ولی به لحاظ اجرایی میتوان گفت که این سیاستها در عمل به همین نقطهای رسیده که الان هستیم و بالطبع در آینده نیز در همین مسیر است. اگر این مسیر مطلوب دانسته شود، همین راه را ادامه دهید در غیر این صورت باید تغییر داده شود. آینده از آن کسانی است که تصمیمات را به موقع و خوب و سازگار با اهداف و ادعاها میگیرند.
🔻روزنامه شرق
📍 سناریوی جنگ دوم
✍️ کیومرث اشتریان
به همه شهدای جنگ ۱۲ روزه درود میفرستیم و بهویژه به فرماندهانی که عمر خویش را در تدارک فناوری موشکی برای دفاع از میهن در طبق اخلاص گذاردند، تکریم و تعظیم میکنیم. جنگ روانی ترامپ و جابهجایی حجم عظیمی از تجهیزات نظامی به اسرائیل با پشتیبانی برخی از کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان، باید ما را بیش از پیش به وقوع جنگ دوم هشیارتر کند. تأکید میکنم که این یک سناریوی آمادگی دفاع ملی و مقاومت میهنی است:
۱- قطع ارتباطات نهادهای سیاسی شاید نخستین هدف باشد. ظرفیت نهادی حکومت برای جایگزینیها و بازبینیها ضروری است. «ظرفیت سیاسی-نهادی» دامنه وسیعی دارد که میتوان به آن اندیشید. وجود یک حکومت مرکزی قدرتمند در پهنه ایران همواره یک ضرورت تاریخی بوده است. از ظرفیت سیاسی همه گروهها برای مقاومت و دیپلماسی عمومی باید بهره برد، از تصلب ساختاری نیروی انسانی ملی باید اجتناب کرد و دست از محدودیت بر سرمایههای انسانی ملی برداشت: بهویژه رؤسای جمهور پیشین (خاتمی و روحانی) و وزرای امور خارجه پیشین و مخالفان سیاسی که با این جنگ میهنی اعلام همبستگی کردهاند «ظرفیت سیاسی» بزرگی برای کشور هستند. توسعه «ظرفیت سیاسی-نظامی» نیز از آن جمله است. فناوری موشکی توانست در جنگ ۱۲ روزه بدرخشد. هر ظرفیتی کارکرد جداگانهای دارد.
۲- با فرض اینکه دشمن، به تمامی و به اتفاق، تصمیم خود را برای جنگ گرفته باشد و با فرض اینکه هر سخن رئیسجمهور آمریکا نهتنها دروغ بلکه یک فریب بزرگ و برنامهریزیشده برای تخریب و تجزیه ایران است. باید حداکثر تلاش دیپلماتیک برای اجتناب از «جنگ دوم» صورت گیرد. وضع فعلی توقف جنگ است و باید آتشبس با نظارت سازمان ملل و شورای امنیت تثبیت شود؛ هرچند امیدی به تعهد اسرائیل به آن نیست. نظام سیاسی برای حفظ کیان کشور «اگر لازم شد» از «ابتکارات بزرگ» نهراسد؛ مردم پشتیبانی خواهند کرد. ابتکارات بزرگ باید با اتکا به قدرت نظامی-موشکی و همبستگی مردم صورت گیرد. هر ابتکاری اگر صادقانه با مردم در میان گذاشته شود و اتخاذ آن برای امنیت عمومی توجیه شود؛ مردم نیز آن را میپذیرند. فراموش نکنیم که حفظ ساختارهای اساسی در برابر یورش قدرتهای بزرگ جهانی خود یک پیروزی بزرگ است؛ درک ما از پیروزی باید توسعه یابد. در این میان نظام، تحت تأثیر فشار روانیِ فرقهای که اینک سامان نظری-عملی در تصمیمگیری دارد قرار نگیرد.
۳- بانک و ارتباطات مالی مردم یکی از اهداف اصلی است. دولت باید تدابیری برای گردش مالی معطوف به نیازهای اساسی اتخاذ کند و تا آنجا پیش برود که حتی مثلا در شرایط اضطراری همه خریدهای مردم از طریق فروشگاهها را بدون نیاز به تبادل پول و از طریق مکانیسمهای سنتی یا از طریق شماره ملی، پیامک، استفاده از پلتفرمهای داخلی و... تضمین کند. حقوق کارمندان را بهصورت اعتباری سهماهه یا ششماهه در حساب شخصی آنان ذخیره کنید.
۴- شبکههای پخشِ نیازهای اساسی از عناصر اصلی امنیت ملی به حساب میآید. «مسافرتهای شمال» به یک شبکه مویرگی دفاع اجتماعی تبدیل شده که مردم در فاصله زمانی یک هفتهای در پهنه کشور پخش میشوند و به صورت طبیعی پدافند غیرعامل اجتماعی را پدید آورده است. آن را به هر شکل ممکن توسعه دهید. در نقاط پرتراکم پیشبینیهای لازم انجام شود؛ جزئیات مربوط به تأمین آب و نان و جاده فراوان است و به گفت نمیآید.
۵- رسانه ملی باید ظرفیت پخش غیرمتمرکز و خودمختار را توسعه دهد. مهمتر از هر چیز به تسخیر ساختاری و تصلب سیاسی آن توسط یک فرقه که همبستگی ملی را با واژه «آغل» استخفاف میکند به سرعت پایان دهد. کسانی که درک آن را ندارند که در چنین هنگامهای نباید از چنان عباراتی استفاده کنند، لیاقت و کفایت لازم را برای چنین مسند خطیری ندارند.
ملت ایران در هنگامهای سترگ آماج شقیترین سیاستمداران تاریخ قرار گرفته و وظیفه همگانی است که مقاوم و هوشیار باشیم و از همه ابزارهای نظامی، سیاسی و دیپلماتیک استفاده کنیم.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 درسهایی از جنگ ۱۲ روزه
✍️ حسن هانیزاده
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ملت ایران درسها و عبرتهایی به همراه داشت که باید تحلیلگران حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی، اجتماعی، نظامی و بینالمللی در قالب گفتمانی به تجزیه و تحلیل آن بپردازند. اینکه ۴۰۰ هواپیمای فوق مدرن ساخت آمریکا همراه با هزاران پهپاد در یک برنامهریزی دقیق و از قبل طراحی شده به کشوری عضو رسمی جامعه جهانی حمله و مردم بیگناه را بمباران کنند نشانه ظهور پدیدهای به نام قانون جنگل در تعاملات بینالمللی است.
در این قانون طرف قلدر و قدرتمند میخواهد قدرت خود را اعمال و طرف مقابل را نابود کند و این خطرناکترین مرحله در مناسبات بینالمللی است زیرا امنیت و صلح جهانی را مورد تهدید قرار میدهد. سکوت نهادهای بینالمللی در برابر این حمله وحشیانه که به شهادت فرماندهان تراز اول نظامی، دانشمندان هستهای و مردم غیر نظامی منجر شد ثابت کرد که این نهادها تابعی از قدرتهای قانونشکن هستند. هر کشور دیگری در جهان غیر از ایران بزرگ بود در برابر این حمله وحشیانه فلج و تسلیم میشد اما پایداری وکیش ظلم ناپذیری ملت ایران، توانمندی نیروهای نظامی جان بر کف قواعد درگیری را تغییر و معادله جنگ را به سود ملت ایران تغییر داد. این جنگ از ماهها پیش از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی کشورهای غربی و منطقه با همراهی و کمک برخی مزدوران وطن فروش داخل و خارج کشور سازماندهی شده بود. جنگ تحمیلی ۱۲ روزه یک جنگ کلاسیک نیست بلکه یک جنگ شناختی، ترکیبی همراه با فناوریهای روز بود که هدف آن نابودی تمام زیرساختهای شهری، نظامی و هستهای و تبدیل ایران به کشوری بیتاثیر در عرصههای منطقهای و بینالمللی بود. در واقع یک طرف معادله جنگ ملت ایران و مجموعه حاکمیتی و طرف دیگر معادله رژیم صهیونیستی و ناتو و برخی کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی بود اما ملت ایران بار دیگر ثابت کرد که واژه شکست جایی در قاموس سیاسی و نظامی این ملت بزرگ ندارد. در حقیقت جنگ ۱۲ روزه را میتوان بزرگترین جنگ به لحاظ بهرهگیری متجاوزین از پیچیدهترین فناوریهای نرمافزاری و سختافزاری تلقی کرد زیرا برای نخستین بار در تاریخ جنگها این نوع تجهیزات به کار گرفته میشود. متجاوزین با برنامهریزی دقیق، حساب شده و با چینش مهرههای داخلی، منطقهای و جهانی و نفوذ خزنده در لایههای جامعه کمر به نابودی ملت ایران بسته بودند. برنامهریزی دشمن به قدری دقیق و مبتنی بر کلیه مولفههای یک پیروزی سریع نظامی بود که همه احتمالات در این حمله برقآسا در نظر گرفته شده بود. اما اراده خداوند که مقدر ساخته ملت شگفتیساز ایران همواره پویا و زنده باقی بماند بالاتر از همه محاسبات دقیق و شیطانی دشمن بود. ایران در پرتو رهبری خردمندانه رهبر معظم انقلاب، توان مدیریتی دولت و نهادهای حاکمیتی، هوشیاری ملت و انسجام داخلی توانست از یک پیچ تاریخی خطرناکی عبور کند اما این پایان راه نیست. اخیرا بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در یک سخنرانی ضمن شرح سیاستهای کلی این رژیم برای تغییر ساختار منطقه و ترورهایی که علیه شخصیتهای مهم محور مقاومت انجام داده تاکید کرد که در مورد ایران کارهای زیادی هنوز باقی مانده است. لذا خطر همچنان باقی است و نیروهای مسلح باید انگشت به ماشه باقی بمانند و انسجام داخلی نیز حفظ شود زیرا ممکن است دشمنان زخم خورده شیوههای دیگری را برای ضربه زده به ایران به کار گیرند. افزایش سطح هوشیاری ملی، تغییر تاکتیکهای جنگی، بهرهگیری دقیقتر از پدافند غیر عامل ملی، زیر نظر قرار دادن تحرکات برخی کشورهای پیرامونی و حفاظت فیزیکی هدفمند از شخصیتهای حاکمیتی میتواند توطئههای احتمالی دشمنان را در آینده خنثی کند.
🔻روزنامه ایران
📍 فرصتی برای اصلاح بوروکراسی سطح خیابان
✍️ علاءالدین رفیعزاده
می خواهم در این یادداشت در مورد یکی از ضرورتهای پساجنگ ۱۲ روزه در حوزه بوروکراسی اداری صحبت کنم. جنگی که با برخی توهمات رژیم جعلی اسرائیل با پشتیبانی تمام و کمال سیاستمداران آمریکا شروع شد، اما با غیرت مثالزدنی تمام اقشار مردم ایران، عزتمندانه متوقف شد. واقعیت این است که پیروز واقعی این جنگ، ملت بزرگ ایران است که به تعبیر مقام معظم رهبری، «یکپارچه، یکصدا، شانه به شانه، در کنار هم، بدون هیچگونه تفاوتی در خواستهها و در مقاصدی که ابراز میکنند، ایستادند، شعار دادند، حرف زدند و از رفتار نیروهای مسلح حمایت کردند» و نتیجه کار این شد که رژیم جعلی اسرائیل از توهمات بیرون آمده و واقعیت را با چشم خود دید.
بر اساس تئوریهای علمی در حوزه مدیریت دولتی نوین، نظیر تئوری اصیل-وکیل (Principal-Agent Theory)، مردم به عنوان اصیل و صاحبان اصلی، در این جنگ ۱۲ روزه سنگ تمام گذاشته و تمامقد پشت وکلا، کارگزاران و خدمتگزاران خود ایستادند. این حمایت و پشتیبانی تمامقد، مسئولیت کارگزاران را بیش از پیش سنگینتر کرده و انتظارات بحقی را ایجاد کرده است. دولت چهاردهم نیز این موضوع را کاملاً درک کرده است، به طوری که رئیسجمهوری پزشکیان در جلسه اخیر دولت تأکید کردند که «همدلی ایجاد شده در میان مردم و مسئولان در جریان جنگ ۱۲ روزه، یک فرصت برای تغییر در نگاه مدیریت و رفتار مسئولان است» لذا ضرورت دارد تمام دستگاههای اجرایی و کارگزاران نظام، به این مهم توجه خاصی داشته و اقدام اجرایی ویژهای را برنامهریزی و اجرا نمایند.
در همین ارتباط، اصلاح نظام اداری و بوروکراسی پیچیده حاکم در برخی حوزههای اداری یکی از خواستههای اصلی خدمتگیرندگان از دستگاههای اجرایی است که در حوزه مأموریتهای سازمان اداری و استخدامی کشور قرار دارد که اهمیت آن بیش از پیش درک شده و برنامه اجرایی مناسبی برای آن در نظر گرفته شده است. بوروکراسی سطح خیابان که در یادداشت قبلی (چاپ شده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت روزنامه ایران) مورد بحث قرار گرفت، از جمله اصلاحاتی است که در دستور کار قرار دارد و از این جهت دارای اهمیت ویژه است که مستقیماً ارتقای رضایتمندی و اعتماد مردم را هدفگذاری کرده است و به دنبال این است که از طریق ارائه خدمات باکیفیت و همراه با تکریم به مردم و مراجعه کنندگان به دستگاههای اجرایی موجبات رضایتمندی آنها در مراجعه به ادارات را فراهم نماید.
فوریتهای اداری که در یادداشت قبلی در مورد آن توضیح دادم، طی یک ماهونیم گذشته در استان قزوین به صورت آزمایشی به اجرا درآمده و موفقیتهای چشمگیری هم کسب کرده است و باور داریم تکریم مردم و توجه به خواستههای آنها (به عنوان صاحبان اصلی) به عنوان یکی از اقدامات امیدآفرین و ارتقادهنده سرمایه اجتماعی است که به عنوان خدمتگزاران مردم با قوت، اجرا کرده و سه گام اصلی دیگر به شرح زیر را در هفتههای آینده عملیاتی خواهیم کرد.
۱- استقرار سامانه فوریتهای اداری
(فواد ۱۲۸) در استانهای دیگر- اجرای آزمایشی فواد ۱۲۸ در استان قزوین تجارب خوبی را برای ما در اجرای این طرح مهم به ارمغان آورده است. لذا از هفتههای آتی سامانه پاسخگویی و پیگیری آنی مشکلات مردم در مراجعات به ادارات، یعنی سامانه تلفن سه رقمی ۱۲۸ را در دیگر استانها عملیاتی خواهیم کرد. هدف این است که مراجعهکنندگان به ادارات چنانچه مواجه با کجکارکردی در فرآیند ارائه خدمات شوند با شمارهگیری تلفن سهرقمی ۱۲۸ (بدون کد) موضوع را اطلاع میدهند و اپراتورهای کالسنتر مرکزی از طریق دفاتر بازرسی دستگاههای اجرایی با قید آنی وارد عمل شده و اقدام به پیگیری و رسیدگی آنی و ارائه بازخورد به ذینفع مینمایند.
۲- طراحی سازوکارهای اجرایی مناسب برای تشویق و تنبیه بوروکراتهای سطح خیابان- معتقد هستیم علیرغم اینکه ایجاد چنین سامانههایی شاید خیلی پیچیده و سخت نباشد، اما حفظ یا اجرای موفق اینگونه طرحها نیازمند طراحی و اجرای سیستم تشویق و تنبیه مناسب و مؤثر است. لذا در نظر داریم در هفتههای آتی این سازوکار را تدوین و به تمام دستگاههای اجرایی ابلاغ کنیم. این سازوکار با نگاه سیستمی و یکپارچه، اجرای موفق فواد ۱۲۸ را تضمین میکند.
۳- طراحی و استقرار نظارت و بازرسی مؤثر- معتقد هستیم اگر اینگونه سامانهها نظارت دقیقی را به همراه نداشته باشد، خود تبدیل به بوروکراسی مضاعف شده و موجبات نارضایتی مردم را به همراه خواهد داشت. لذا بناست که از بوروکراسی زاید دوری کرده و با استفاده از تکنیکهای مرتبط با رضایتمندی مشتری (ارباب رجوع) نظارت دقیق و مستمر مؤثری در این زمینه داشته باشیم تا با اجرای دقیق، زمینه تشویق و تنبیه صحیح هم فراهم شود.
🔻روزنامه رسالت
📍 پایان توهم فاصله دولت – ملت
✍️ محمدکاظم انبارلویی
۱- تهران هفتم تیر ۱۴۰۴ شاهد عظیمترین و حماسیترین و پروپیمانهترین حضور مردمی برای تکریم و تعظیم از شهدای نبرد ۱۲ روزه بود.
تصویر شهر تهران بهعنوان امالقرای جهان اسلام یک تصویر نورانی بود. گویی مردم بر روی پر ملائک الهی راه میرفتند.
این حضور تاریخی و حماسی که متضمن احیای سرمایه اجتماعی نظام بود چشمها را خیره میکرد و توهم فاصله حاکمیت و دولت و دولت و ملت را به باد داد و تصویری از اتحاد و وفاق ملی و انسجام اسلامی در مرعی و منظر جامعه جهانی را واتاب میداد. تشییع باشکوه شهدای نبرد اخیر، بیعت ملت ایران با شهدا برای ادامه مبارزه با جانیان و تبهکاران جهان بود. ایران پساجنگ ۱۲ روزه تماشایی است. آزادگان جهان به قامت ایستادهاند و آن را تماشا میکنند. پیام مردم در تشییع و تعظیم شهدای اخیر به جهان این بود. برای رسیدن به میدان آزادی باید از میدان امام حسین(ع) تا میدان انقلاب راه رفت. این صراط مستقیم ملت ایران است که در چهل سال اخیر هرگز از آن منحرف نشده است.
۲- جنگ ۱۲ روزه ، یک جنگ پردستاورد و کمهزینه بود. بزرگترین دستاورد آن را میتوان در سه تبریکی که امام خامنهای در پیام خود به آن اشاره کردند دانست.
الف- تبریک برای اتحاد و اتفاق فوقالعاده ملت ایران
ملت یکپارچه، یکصدا و بدون هیچگونه تفاوت
ب- تبریک پیروزی بر رژیم جعلی صهیونیسم باآنهمه هیاهو
ج- تبریک پیروزی ایران بر رژیم آمریکا، ایران پیروز شد و سیلی سختی به گونه آمریکا نواخت.
اجتماعات عظیم مردمی در خارج از کشور با پرچم جمهوری اسلامی ایران و اظهار خوشحالی و شعف از این پیروزی عظیم نشان درک جامعه جهانی از این هماورد حماسی است.
قاب دوربینها و صفحات رسانههای جهان مملو است از تصویر ایران قوی، نظام مقتدر و مستقر که توانست با دو قدرت اتمی منطقهای و جهانی پنجه در پنجه بیندازد و از میدان پیروز بیرون بیاید.
۳- رهبر معظم انقلاب، امام خامنهای در سومین پیام تلویزیونی خود خطاب به ملت ایران در مورد نتایج نبرد ۱۲ روزه فرمودند : «اسرائیل زیر پا له شد و آمریکا سیلی خورد.»
شاید برخی سؤال کنند سند این سخن چیست؟ صدها سند مشهود برای این واقعیت وجود دارد. اما داوری پروفسور جان مرشایمر آمریکایی، نظریهپرداز روابط بینالملل درباره شکست آمریکا و اسرائیل شنیدنی است. خلاصه حرف او این است ؛
- ایران قویتر شد نتانیاهو و ترامپ ترسیده بودند.
- اسرائیل در این نبرد شکست خورد، وضعیت ایران به مراتب بهتر از آغاز درگیری است.
- آمریکا و اسرائیل نشان دادند آماده جنگ فرسایشی نیستند.
- ترامپ از احتمال بسته شدن تنگه هرمز ترسیده بود.
محافل رسانهای عربی، عبری و جهانی از شکست سهمگین اسرائیل در جنگ اخیر با ایران خبر دادند که تیترها و مطالب آنها بهقدری است که در حوصله این مطلب نمیگنجد.
۴- رهبر انقلاب در پیام سوم خود هیچ اشاره به توافق آتشبس نفرمودند.
توقف جنگ، یک آتشبس خودخوانده از سوی آمریکاییها و اسرائیلیها است. نیروهای مسلح ما ، دولت ما و ملت ما محکم سرجای خود ایستادهاند. فقط یک پارچه سفید را از سنگرهای آمریکایی و صهیونیستی به علامت تسلیم بیرون آوردهاند.
اینپارچه سفید علامت روسیاهی ، شکست و بیچارگی آنهاست. آنها به هیچیک از اهداف خود نرسیدند. فعلا بر روی ویرانههای تلآویو و حیفا و دیگر نقاط سرزمینهای اشغالی نشستهاند و نمیدانند چه کار کنند.آنچه که میتوان از این پدیده یاد کرد، یک آتشبس نانوشته است که در تاریخ جنگهای جهان بیسابقه است. مفهوم این پدیده آن است که جنگ را آنها شروع کردند پایان موقت آن را ما تعیین کردیم. هر لحظه ممکن است اوضاع به پرده اول همین بیآبرویی دشمن برگردد.
وضعیت کنونی نوعی توقف درگیری در میدان و نوعی ترک مخاصمه موقت است.
وزیر امور خارجه جناب آقای عراقچی در آخرین مواضع خود تصریح کرد؛ «هیچ توافق و مذاکرهای صورت نگرفته است.»
۵- قانون تعلیق همکاریهای ایران با آژانس یک گام بلند برای پایان دادن جاسوسیهای این نهاد بینالمللی برای دشمن صهیونیستی بود.
مجلس یکبار هم در ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳ با تصویب «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» نشان داد در متن تحولات و مسائل کشور است. این دو قانون تکلیف ما را به خاتمه دادن به بازیهای آمریکا و سه کشور شرور اروپایی و نیز اسرائیل غاصب در آژانس روشن میکند. نمایندگان ملت بهویژه رئیس شجاع و جهادی مجلس در نبرد ۱۲ روزه در آمادهباش کامل بودند و زیر شرارت هوایی و پهپادی دشمن یک لحظه مجلس را تعطیل نکردند و پای کار خلق حماسه نیروهای مسلح و ملت ایران در این نبرد نابرابر بودند.
🔻روزنامه اقتصاد سرآمد
📍 مرهمی بر بی قراری وطن
✍️ مسعود خدیوی کاشانی
باز تداوم زندگی و آوای آرامشبخش جیرجیرکها گویی لای لایی است برای مام وطن تا توام با آرامش و اقتدار زمانه را گذر کند. نیمه شب خردادماه به یکباره صداهایی مهیب آرامش وطن را درهم میکوبد؛ ایران توسط رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گرفته است! و مراکز نظامی و پدافندی مورد هدف قرار میگیرند و از سوی دگر فرماندهان ارشد نظامی و نخبگان هسته ای یکی پس از دیگری به درجه شهادت نائل میشوند.
یاخدا...
دیری نمیپاید که نام ایران بر صدر خبرگزاریها جای میگیرد و فقط در طی چند ساعت جایگزین آنی لایق برای فرماندهی جنگ از سوی فرماندهی کل قوا انتخاب میگردد و فرمان تنبیه متجاوز از سوی حضرت ایشان صادر میگردد
مرهمی بر آشوب و بیقراری وطن
فرزندان شایسته این سرا با فرمان آتش توسط صدها موشک این تجاوز را قاطعانه پاسخ میگویند تا مردمانی از غزه و لبنان و فلسطین و عراق... با لبخند رضایت این موشکها را بدرقه کنند. گرچه ازآنسو ابرقدرتها همگی به خط میشوند که این موشکها قبل از رسیدن به هدف منهدم شوند اما آنگاه که ایرانی بخواهد حتما آن میشود. چون آرش کمانگیر که جان در ره پیکان کمان میسازد تا به مرگ خویش مرز ایران را از کران تا بیکران ترجمان کند.
مهم نیست متعلق به چه عصر و دورانی هستی وقتی خون غیرت ایرانی در رگ هایت جریان دارد به وثیقه جان برای دفاع از میهن ردای سربازی برتن میداری و به خط میزنی با آرمانی زیبنده که یا شهادت یا پیروزی و چه زیبا حکیم ابوالقاسم فردوسی سروده است که چو ایران نباشد تن من مباد.
گرچه زیرساختها مورد تهاجم قرار گرفته است و رسانه های غربی و استعمار جانبدارانه علیه ایران به میدان آمده اند! روزها به اخبار تلخ طی میگردد هر روز شهری از مام وطن هدف بمباران و فردایی نامعلوم.
نکند که ایرانمان ...
نخست وزیر رژیم صهیونیستی که اتفاقا متهم و تحت تعقیب مراکز بین المللی است بی توجه به خطوط قرمز هر فعلی را برای رسیدن به نتیجه پلید خویش انجام میدهد حتی حمله به خودروهای امدادی و خانه های مسکونی ... چون غزه و لبنان؛ و نهادهایی چون شورای امنیت و سازمان ملل و دیوان بین المللی که چشم بر این رفتار وقیحانه می بندند تا او چون شکارچی بی رحم عطش به خون سیراب سازد.
به راستی چگونه است در عصری که حتی حقوق حیوانات در مجامع و کنفرانس های غرب بارها و بارها تکرار میشود اما چنین جان انسان و انسانیت برایتان بی اهمیت است ، شرم بر شما... گویی چون سرپرستی که بر رفتار بی ادبانه کودک لوس و ننر خویش چشم میبندند!
و آن شب ...
صدایی مهیب و غریب آرامش آسمان وطنم را فرومیریزد و چند دقیقه بعد؛ مراکز هسته ای ایران هدف حمله هواپیماهای غولپیکر آمریکایی قرار میگیرند!
یاخدا، تشعشعات اتمی...
اما دانشمندان گمنام این سرای کهن قبل از این واقعه و زیر کمین بمباران تخلیه سایت را انجام دادهاند تا خطری ملت را تهدید نکند.
مرحبا به همت و تلاش تان و تنها چند ساعت میگذرد که باز خبری جهان را انگشت به دهان میگرداند.
ایران؛ مهمترین پایگاه نظامی آمریکا را در خاورمیانه مورد هدف موشک های خویش قرار میدهد چیزی که تصورش هم برای خیلیها غیر قابل باور است، کشوری که خالق فاجعه اتمی هیروشیما و ناگاساکی است و شرم بشریت را تا ابد از آن خود خواهد داشت چنین از سوی مهد دلیران مورد هدف انتقامجویانه قرار میگیرد و نابودی سناریوی فرضی برای آینده ایران!
نمایشی از اقتدار ایران زمین
و پس از آن رژیم صهیونیستی تن به آتش بس میدهد... و وطنی که شکوهمندتر از همیشه چون ققنوسی مقتدر از دل آتش و حادثه برمیخیزد و بر صدر اخبار خودنمایی میکند که ایران به پشتوانه ملتش در مقابل زیادهخواهی غرب جانانه ایستاده است. پس میبایست به فعل خواستن ایرانمان را بهتر از قبل سامان دهیم تا جهان دریابد که ایرانی از جنگ بیزار و گریزان است اما به وقت دفاع جان در پیشگاه نگاهشان ناچیز جلوه میدهد.برای آنانی که جنگ از سوی حزب بعث را دیده اند اتفاق جدیدی رقم نخورده است و حتی خاطراتشان نیز زنده میشود اما برای نسل امروز همه چیز جلوهایی از تازگی خواهد داشت و تصاویری را شاهد میشوند که جز در بازیهای کامپیوتری و در غزه و لبنان نشانی از آن را هرگز ندیدهاند. وفاقی میان نسلها برای این سرای قشنگ شکل میگیرد و مردانی مرد در عرصه میدان و دیپلماسی کاری میکنند کارستان تا دشمن زبون با وجود حمایتها و کلیه تجهیزات از سوی استعمار تن به پذیرش آتش بس بدهد.
و ملتی که جانانه پشت وطن خویش ایستادند هرچند گلایه هایی در دل داشتند اما به وقت جنگ لب بستند و ردای پشتیبانی پوشیدند. آفرین به این مردم که جانانه مدیریت بحران کردند. امید است زین پس هم به شکرانه چنین همتی مسئولین نیز بیشتر از قبل خدمتگزار چنین امتی شوند.
به امید ایرانی سربلند و هموطنی شادمان
مطالب مرتبط