اقتصادنامه: ۸.۳ درصد — سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی ایران.
پشت عدد ۸.۳٪؛ مالیاتی که کم است، اما فشارش زیاد

عدد کوچک است؛ نصف میانگین کشورهای درحال‌توسعه و یک‌سوم کشورهای توسعه‌یافته.
اما تناقض اینجاست:
بیشتر مردم حس می‌کنند بار مالیات سنگین است. چطور ممکن است مالیات کم باشد، اما فشارش زیاد؟
روایت اول: دولت هنوز نفتی است
در ایران بخش مهمی از درآمد دولت از مالیات نمی‌آید؛
از نفت، فروش دارایی، استقراض و خلق پول می‌آید.
وقتی دولت مالیات‌نگیر باشد،
ساختار مالیاتی هم کارکرد «عدالت» پیدا نمی‌کند؛
درآمدها موقتی است، نه پایدار.
روایت دوم: مالیات هست، اما بد توزیع شده
حقوق‌بگیرها، مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارهای شفاف مالیات می‌دهند.
اما بخش‌های ثروتمند از مستغلات تا برخی فعالیت‌های خدماتی و غیررسمی به‌دلایل نهادی، معافیت یا فرار مالیاتی، سهم بسیار کمی می‌پردازند. یعنی اکثرا مالیات می‌پردازند، اما اقلیتی از پرداخت واقعی فرار می‌کنند.
روایت سوم: رشد درآمد مالیاتی «خوب» نبوده
در ظاهر، درآمد مالیاتی افزایش یافته؛ اما بخش قابل‌توجهی از این افزایش ناشی از تورم، مالیات غیرمستقیم و ارزش افزوده است، نه اصلاح پایه‌ها یا مبارزه با فرار مالیاتی. یعنی دولت پول بیشتری جمع کرده، نه اینکه نظام مالیاتی عادلانه‌تر شده باشد.
روایت چهارم: اصلاحات واقعی سخت است
اصلاح مالیات یعنی: پایگاه‌های اطلاعاتی شفاف، ردیابی درآمد واقعی، حذف معافیت‌ها و قطع رانت‌ها. این کار از لحاظ سیاسی پرهزینه است برای همین معمولا سراغ ساده‌ترین مسیر می‌روند:
افزایش فشار بر پایه‌های موجود.
روایت پنجم: پیامد این عدد چیست؟
۸.۳ درصد نه موفقیت است و نه شکست.
هشدار است. اگر دولت بخواهد کسری بودجه را با افزایش مالیات جبران کند، بدون توزیع عدالت و بدون رشد اقتصادی، این عدد بالا می‌رود اما اعتماد پایین‌تر می‌آید.
پشت این عدد یک پیام ساده است: مردم مالیات را وقتی قبول می‌کنند که نتیجه‌اش را ببینند؛
در زیرساخت، در شفافیت، در عدالت و در فرصت‌هایی که به آنها برمی‌گردد.
اگر مالیات «ابزار توسعه» نشود، ۸.۳ درصد می‌تواند هر سال بزرگ‌تر شود  اما اعتماد، کوچک‌تر.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0