
صدایی که از مجلس بلند شد
دیروز در صحن علنی مجلس بحثی داغ بالا گرفت. نمایندگان، یکی پس از دیگری از پشت تریبون هشدار دادند که هر تغییر در نرخ بنزین میتواند فشار تازهای بر مردم بگذارد.
امیرحسین ثابتی، چهرهی نزدیک به سعید جلیلی، صریح گفت دولت حق افزایش قیمت ندارد و مجلس هم با «گرانسازی بنزین» مخالف است.
حمید رسایی با لحن تندتری به میدان آمد: «اگر همه چیز را دلاری کردهاید، حقوق مردم را هم دلاری کنید!»
رمضانعلی سنگدوینی هم خطاب به رئیسجمهور گفت: «ابتدا دهکهای پایین را تامین کنید و بعد بنزین را گران کنید.»
این صداها فقط یک اعتراض سیاسی نبود؛ بازتاب هراس مشترک از تاثیر تصمیمی است که مستقیماً به سفره مردم میرسد.
عددها روی کاغذ، هزینهها در زندگی
بر اساس شنیدهها، طرح جدید دولت سه پله قیمتی دارد:
۶۰ لیتر با نرخ ۱۵۰۰ تومان، تا ۱۰۰ لیتر با نرخ ۳۰۰۰ تومان و بنزین آزاد تا ۵۰۰۰ تومان.
در برخی روایتها حتی اعدادی تا ۷۵۰۰ تومان هم شنیده میشود.
اما مهمتر از این اعداد، تجربهای است که همه از آبان ۹۸ به یاد دارند: هر بار که قیمت سوخت بالا رفت، فاصلهای میان تصمیم و گرانی نبود. از پمپبنزین تا نانوایی، از کرایه تاکسی تا قیمت لبنیات، همه چیز بهسرعت تغییر کرد.
در بسیاری از خانوادههای شهری، حدود یکدهم درآمد ماهانه صرف رفتوآمد میشود. حتی افزایش ناچیز در نرخ سوخت، برای آنها یعنی حذف بخشی از هزینههای دیگر: کمتر رفتن به درمانگاه، صرفهجویی در خرید میوه، یا عقبانداختن تعمیر ماشین. سیاست سهنرخی اگر اجرا شود، بهظاهر قرار است منصفانه باشد، اما در عمل همین پلهها میتواند فشار مضاعفی بر طبقه متوسط و کارمند بگذارد؛ همانهایی که نه یارانه کامل میگیرند و نه درآمدشان با تورم بالا میرود.
دولت در تنگنای تصمیم
از نگاه دولت، ادامه وضع موجود ممکن نیست. مصرف بنزین از مرز ۱۲۰ میلیون لیتر در روز گذشته و فاصله قیمت داخلی با کشورهای همسایه، قاچاق را به صرفه کرده است. در این شرایط، اصلاح قیمت ظاهرا ناگزیر به نظر میرسد.
اما مساله این است که جامعه هنوز از شوکهای قبلی بیرون نیامده. مردم میگویند تا زمانی که دستمزد واقعی بالا نرفته و تورم مهار نشده، هر اصلاحی در قیمت بنزین یعنی انتقال بار مالی از بودجه دولت به دوش مردم.
به همین دلیل است که صدای مخالفت از مجلس، پیش از اعلام رسمی تصمیم، اینقدر بلند شده است.
سفره مردم در تقاطع سیاست و معیشت
افزایش قیمت بنزین، حتی اگر تدریجی باشد، در نهایت به زنجیره هزینهها سرایت میکند. کرایه حملونقل عمومی بالا میرود، قیمت کالاهای مصرفی افزایش پیدا میکند و تورم انتظاری زنده میشود.
برای خانوارهایی که در ماه چند صد هزار تومان برای بنزین کنار میگذارند، تفاوت میان لیتری ۱۵۰۰ و ۳۰۰۰ تومان، شاید عدد کوچکی روی کاغذ باشد، اما در مجموع ماهانه، همان هزینه خرید چند وعده مرغ یا گوشت است.
دولت اگر قصد اصلاح دارد، باید همزمان برنامه جبرانی دقیق و قابل اعتماد ارائه کند؛ نه یارانههای مقطعی، بلکه حمایت پایدار از دهکهای پایین و تثبیت قیمت کالاهای اساسی. وگرنه، هر تصمیم اقتصادی در حوزه سوخت، خیلی زود به سیاستی معیشتسوز تبدیل میشود.
آنچه این روزها درباره بنزین در بهارستان و دولت جریان دارد، فقط بحثی درباره سوخت نیست؛ گفتوگویی است درباره مرز تحمل جامعه.
افکار عمومی هنوز آماده تصمیمی نیست که دوباره بودجه خانوار را جابهجا کند.
هر اصلاح قیمتی بدون اقناع اجتماعی، بیآنکه مردم بدانند در برابر فشار جدید چه چیزی نصیبشان میشود، میتواند همان اتفاقی را تکرار کند که شش سال پیش از یک تصمیم اقتصادی آغاز شد و به یک بحران اجتماعی انجامید.
بنزین، دوباره در مرکز سیاست ایستاده؛ اما اینبار مردم امیدوارند تصمیمی که گرفته میشود، نه بوی گرانی که نشانهی عقلانیت داشته باشد.
مطالب مرتبط

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

