🔻روزنامه تعادل
📍 نیویورک، مکانیسم ماشه و دورنمای آینده
✍️ مجیدرضا حریری
دیروز رییسجمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی خود را انجام داد. در ادامه هم مصاحبهها و دیدارهایی برنامهریزی شده که صورت گرفت. نمیتوان انکار کرد که ایران در شرایط حساسی قرار گرفته و نازمند یک صدای واحد در درون است. از یک طرف، تهدیدات امریکا و اسراییل علیه ایران ادامه دارد، از سوی دیگر کشورهای اروپایی هم با فعالسازی مکانیسم ماشه تلاش میکنند، فشار مضاعفی را متوجه ایران کنند. در این شرایط ایران چارهای ندارد، جز اینکه بر روی ظرفیتهای درونی و انسجام ملی خود و همکاری بیشتر با دوستان شرکای منطقهای و جهانیاش تاکید کند. هرچند سخنرانی رییسجمهور در صحن علنی و مجمع عمومی سازمان ملل را ارایه تصویری از ایران موثر است اما شخصا این سخنرانی و حضور و دیدارها را در حل مشکلات ایران موثر نمیدانم. فکر میکنم اثر عینی بر کاهش مشکلات اقتصادی و ارتباطی هم نداشته باشد.
چرا که در داخل نظم موجود جهانی که سازمان ملل هم بخشی از آن است اگر قرار بود کسی حرف کشورهایی مانند ایران را بشنود تا حالا شنیده بود. نه ما مطاعی اضافی بر منافعمان داریم تا به امریکا و غرب ارایه کنیم، نه آنها مدل شنیدن متفاوتی دارند که بخواهند شرایط را تغییر دهند. این همان وضعیتی است که طی سالیان سال تداوم دارد و احتمالا در آینده هم ادامه خواهد داشت. ما شعارها و ایدههای خودمان را مطرح میکنیم و آنها هم راه خود را میروند. این سازمان ملل با این ساز و کار نه قادر به محکوم کردن بمباران مناطق مسکونی در پایتخت ایران بوده و نه در خصوص سایر جنایات اسراییل مواضع شفافی اتخاذ کرده است. مکانیسم ماشه از منظر حقوقی یک بحث حیثیتی در حوزه سیاست خارجی ماست. ما باید تلاش کنیم، کمترین محدودیتها و درگیریها را حتی اگر اثر عملیاتی آن کم باشد داشته باشیم، چرا که این تنشها اثرات روانی بسیاری بر اقتصاد و شاخصهای بازارهای ایران دارند. گرانی ارز و سکه و... برآمده از انتظاراتی است که این رخدادهای بیرونی شکل میدهند. بنابراین ایران چارهای ندارد جز اینکه برای شرایطی که از ۵یا ۶مهرماه آغاز میشود آماده کند. در این تاریخ تحریمهای مرتبط با ۶قطعنامه قبلی که علیه ایران وضع شده بودند، باز میگردند. طبیعی است که این تحریمها پسندیده نیستند و نباید از آنها استقبال کرد. اما باید خودمان را برای تطبیق شرایط اداره کشور با اتفاقات جدید آماده کنیم. از منظر اقتصادی که موضوع بحث ماست، اتفاق جدیدی یا محدودیت جدیدی بر اقتصاد ما وضع نمیشود. با فعالسازی این مکانیسم قرار نیست ایران فشار اقتصادی و تجاری بیشتری را تحمل کند. هم بانکداری ما تحریم امریکاست، هم حمل و نقل ما، هم بیمه و هم حوزههای مرتبط با تجاری خارجی کشورمان. در این شرایط تحریمی ایران توانسته گلیم خود را از آب مشکلات بیرون بکشد. اما در خصوص اینکه برای مقابله با این ترحیمها چه باید کرد؟ در وهله نخست باید تلاش کنیم، اثر روانی این تحریمها را که بسیار شدیدتر از اثر واقعیاش است در جامعه از بین برود.
برای این منظور لازم است اعتماد بیشتری میان فعالان اقتصادی، صاحبان کسب و کار و مردم ایجاد شود. مرجعیت رسانه، خبر و تحلیل در شرایط فعلی به خارج از کشور منتقل شده، اما در شرایط فعلی باید نهایت تلاش صورت گیرد تا رسانهها در داخل ابتکار عمل را در دست بگیرند و به مردم بگویند که اتفاق جدیدی در اقتصاد ایران رخ نداده است. مردم نباید نگران باشند، وحشت کنند و در موضع ضعف قرار گیرند. همین نگرانیها و انتظارات تورمی گزارهای است که دشمنان تلاش میکنند در آتش آن بدمند. باید تلاش کنیم با حامیان و شرکای خود ارتباطات نزدیکتری ایجاد کنیم. روابط تجاری و اقتصادی ایران باید تقویت شود و از طریق توسعه روابط با این کشورها، اثرات تحریم را تا حد امکان کاهش دهیم. تنها در این صورت است که میتوان تبعات و اثرات تحریمها و انتظارات برآمده از آن را کاهش داد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 رشد اقتصادی چگونه متوقف شد؟
✍️ سجاد برخورداری
بر اساس آمار منتشرشده توسط مرکز آمار، رشد اقتصادی کشور در سهماه اول سال جاری به منفی ۰.۱درصد و رشد اقتصادی بدون نفت در همین مدت، به منفی ۰.۴درصد رسیده است. این در حالی است که متوسط نرخ رشد ۸درصدی در سالهای برنامه هفتم توسعه هدفگذاری شده است.
هرچند رشد اقتصادی بهعنوان خروجی کلان اقتصاد شناخته میشود، اما شناخت جزئیات این تجربه میتواند درک صحیحی از وضعیت اقتصاد کشور و آینده اقتصاد ارائه کند. در ادامه تلاش میشود جزئیات رشد اقتصادی سهماه اول سال جاری، تحلیل و در نهایت، پیشنهادهایی درخصوص بهبود وضعیت اقتصادی ارائه شود.
رشد اقتصادی و ابعاد آن
بهمنظور بررسی جزئیات رشد اقتصادی، میتوان از دو سمت عرضه و تقاضای کلان اقتصاد به آن پرداخت. از نگاه عرضه اقتصاد، رشد اقتصادی کشور تجربهشده در سهماه اول سال جاری بیشتر تحتتاثیر رشد منفی ۲.۷درصد بخش کشاورزی و رشد منفی گروه صنایع و معادن بوده است. هر چند رشد مثبت اندکی به میزان ۰.۵درصد در گروه خدمات تجربه شده است، اما رشد منفی سایر بخشهای اقتصادی غالب بودهاند. بررسی زیربخشهای اقتصادی کشور گویای آن است که رشد اقتصادی در زیر بخشهای «تامین آب و برق» با رشد منفی ۱۱.۸درصد رکورددار بوده است و «زیر بخش صنعت» رشد منفی ۱.۷درصد را تجربه کرده است. این در حالی است که «واسطهگریهای مالی» در گروه خدمات و «سایر خدمات عمومی، اجتماعی و شخصی» به ترتیب رشد مثبت ۱۰.۹ و ۳.۵درصد را تجربه کردهاند.
چنین تجربه رشدی نشان میدهد که رشد اقتصادی منفی نزدیک به صفر در سهماه اول سال جاری، بیشتر ناشی از تجربه رشدهای منفی در بخشهای مولد بوده است؛ هر چند با رشد مثبت بخشهای غیرمولد از جمله واسطهگریهای مالی از شدت انقباض اقتصاد کاسته شده است، اما این تجربه نشان میدهد بخش مولد اقتصاد در حالت کوچک شدن بوده و تداوم این وضعیت در فصول آتی سال، برای اقتصاد کشور نگرانکننده است.
بررسی وضعیت رشد اقتصادی در بخش کشاورزی نشان میدهد، با توجه به تجربه رشدهای مثبت در سه ماه اول سال۱۴۰۳ و حتی در کل سال۱۴۰۳، رشد این بخش در سهماه اول سال۱۴۰۴ منفی شده و چنین تجربهای تنها در بهار ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ حاصل شده است. رشد منفی بخش کشاورزی در بهار۱۴۰۴، نشان میدهد تخریبهای محیط زیستی دهههای اخیر از یکسو و تغییرات اقلیمی حاکم بر اقتصاد کشور، بهویژه در خصوص خشکسالی در سالهای اخیر، فشار مضاعفی بر بخش کشاورزی وارد کرده و آسیبپذیری این بخش مهم اقتصاد کشور را افزایش داده است. در صورت عدم بهکارگیری فناوری و نوآوری در تولید محصولات کشاورزی، در آینده نزدیک، مشکلات بخش کشاورزی به بحران تبدیل میشود و امنیت غذایی کشور تهدید خواهد شد.
بخش صنعت بهعنوان پیشرو در حرکت رشد اقتصادی کشور، برخلاف سهماه اول سال۱۴۰۳ با رشد منفی ۱.۷درصد مواجه شده است. هرچند بخش صنعت در سالهای گذشته نیز رشدهای بالایی تجربه نکرده است، اما حداقل رشد مثبت در این بخش تجربه شده است. رشد منفی بخش صنعت در کنار رشد منفی ۱۱.۸درصدی تامین آب و برق نشان میدهد صنعت کشور با محدودیت جدی مواجه شده و عدم حل محدودیت آب و برق برای صنایع غیرنفتی، میتواند منجر به کاهش سهم بخش صنعت از تولید ملی و کاهش هر چه بیشتر کیک اقتصادی شود.
اما سوالی که مطرح میشود این است که کدام بخش از تقاضای اقتصاد کشور از رشد منفی در سهماه اول سال تاثیر گرفته است؟ بهمنظور پاسخ به این سوال، به بررسی رشد اقتصادی بهار۱۴۰۴ از نگاه مولفههای تقاضای اقتصاد میپردازیم. بررسی اجزای تقاضای اقتصاد نشان میدهد، تقاضای بنگاهها برای سرمایهگذاری در سهماه اول با رشد منفی ۱.۹درصد مواجه شده و در این میان، سرمایهگذاری در ماشینآلات رشد منفی شدید برابر با ۳.۳درصد را تجربه کرده است. این در حالی است که مخارج مصرفی دولت در سهماه اول سال جاری، رشد مثبت ۲.۵درصد داشته است. رشد مخارج مصرفی بخش خصوصی بهعنوان یکی از مولفههای مهم سمت تقاضای اقتصاد، در سهماه اول سال۱۴۰۴ با رشد منفی ۱.۱درصد مواجه شده است. این در حالی است که در سه ماه اول سال پیش، رشد مخارج خصوصی مثبت ۲.۳درصد بوده است.
رشد منفی مخارج خصوصی نشان میدهد که خانوارها در تامین مخارج خود با مشکلات جدی مواجه شدهاند و نه تنها توان افزایش مخارج و تامین رفاه را ندارند، بلکه با کاهش مخارج مصرفی نیز مواجه شدهاند. تداوم این وضعیت، تهدیدی جدی برای رفاه خانوارها است و میتواند رکود اقتصادی در فصول آتی را دامن بزند. همچنین رشد منفی تجربهشده در سرمایهگذاری نشان میدهد فضای مساعد برای توسعه فعالیتهای موجود یا شکلگیری فعالیتهای جدید فراهم نیست و بنگاهها آینده مثبتی از وضعیت اقتصادی را پیشبینی نمیکنند. چنین وضعیتی میتواند منجر به افزایش استهلاک ماشینآلات و تجهیزات در بخش تولید شود و هزینههای تولید را افزایش دهد و در آینده نزدیک، نه تنها منجر به کاهش بیشتر تولید، بلکه منجر به افزایش هزینههای تولید و تورم نیز شود.
بررسی ارتباط با جهان خارج از طریق صادرات و واردات کالاها و خدمات در سهماه اول ۱۴۰۴ نشان میدهد رشد صادرات کالاها و خدمات رشد منفی ۴.۸درصد و واردات کالاها و خدمات رشد منفی ۱۱.۸درصد را تجربه کرده است. رشد منفی واردات در مقایسه با رشد منفی صادرات بیشتر بوده است. هرچند چنین تجربهای، منجر به بهبود وضعیت خالص صادرات کشور میشود، اما کاهش ارزش صادرات و واردات منجر به کمتر شدن ارتباط کشور با دنیای خارج میشود و عملا سهم اقتصاد کشور از اقتصاد جهانی را کوچکتر میکند. چنین تجربهای، تاثیر منفی بر نقشآفرینی کشور در عرصه منطقهای و جهانی داشته و منزوی شدن اقتصاد کشور را دامن میزند.
جمعبندی و پیشنهادها
بررسی ابعاد مختلف رشد اقتصادی تجربهشده در سهماه اول سال جاری نشان میدهد که عملکرد اقتصاد مطلوب نیست و نگرانکننده است. تداوم این وضعیت منجر به کوچک شدن هر چه بیشتر کیک اقتصادی و کاهش رفاه جامعه خواهد شد. با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد کشور و همچنین تداوم تحریمها و احتمال تشدید آنها، نیاز به اقدامات ویژه از سوی دولت در این شرایط است. از جمله اقدامات پیشنهادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. حمایت ویژه از بنگاههای تولیدی: با توجه به آسیبپذیری بنگاهها از شرایط اقتصادی کشور از یکسو و انتظارات ناامیدکننده سرمایهگذاری شکل گرفته از سوی دیگر، نیاز است برنامه ویژه حمایت از بنگاههای تولیدی بهویژه بنگاههای کوچک و متوسط توسط دولت تدوین و اجرایی شود. مولفههای اصلی این حمایت میتواند تامین پایدار برق، گاز، تضمین دسترسی به منابع مالی، تشویق سرمایهگذاری و غیره باشد.
۲. بهبود شرایط نااطمینانی حاکم بر اقتصاد: با توجه به شرایط نامعلوم تحریمها از یکسو و تلاش کشورهای غربی بر تشدید نااطمینانی حاکم بر اقتصاد کشور، ضروری است اقدامات سیاسی و بینالمللی در راستای کاهش نااطمینانی و ایجاد انتظارات مثبت نسبت به آینده اقتصاد کشور برای فعالان اقتصادی، از سوی دولت مدنظر قرار گیرد.
🔻روزنامه کیهان
📍 سربازی برای نتانیاهو در پوشش مذاکره
✍️ سعدالله زارعی
ایران اکنون در نقطه عطف تاریخی قرار گرفته است. این نقطه عطف در تنگنای دو سویه مخالف قرار دارد؛ یک سویه آن حفظ اصول و ارزشهایی است که از ایران ضعیف تحت سیطره، ایران قوی مستقل ساخته است و یک سویه آن رها کردن اصول و ارزشهایی است که ایران را به دورانی برمیگرداند که ملت برای رهایی آن، انقلاب اسلامی را به راه انداخت و از دل آن جمهوری اسلامی را پدید آورد. ملت ایران البته این نقطه عطف تاریخی را با استقامت خود به یک «فرصت تاریخی» تبدیل میکند کما اینکه تا این تاریخ نقاط عطف را به فرصتهای بزرگ تبدیل کرده است. فشارهایی که امروز از خارج و داخل به ایران وارد میشود تا از راه پرافتخاری که آمده است، بازگردد، بیش از فشارهایی که پیش از این و در دهههای گذشته با همین هدفگذاری به آن وارد شده، نیست.
فراموش نکردهایم که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، ملت ایران در یک نقطه عطف تاریخی قرار گرفت و در حالی که امکانات امروز را نداشت، از آن فرصت و موقعیت بزرگی ساخت به گونهای که دهها سال پس از آن از نتایج مقاومت هوشمندانه خود بهره برد. آن روز دشمن در یک هجوم برقآسا، بخشهای اساسی قدرت نظامی ایران را زیر ضربه گرفت و به خود وعده داد که ظرف چند روز همه اهداف ضدایرانی خود را به دست میآورد اما همان دشمن ده سال بعد در نامهای که برای رئیسجمهور وقت ایران ارسال کرد، نوشت «اینک همه آنچه شما ـ ایران ـ میخواستید محقق شده است» این در حالی بود که در دوره جنگ، نیروهایی در داخل ایران و بعضاً در درون نظام سیاسی، ادامه مقاومت ایران را غیرممکن ارزیابی کرده و به «تجدیدنظر در راهبرد دفاعی خود» دعوت میکردند! در آن زمان، نهضت آزادی در حالی که از ابتدا هیچ کمکی به آزادسازی شهرهای اشغالشده ایران نکرده بود، و به تعبیر شهید سلیمانی پای یک نفر از آنان هم به جبهه نرسیده بود، نسخه تسلیم میپیچید. بعدها زمانی که آمریکا در سال ۱۳۶۹ با حجم بزرگی از نیروهای نظامی به عراق حمله کرد، عدهای در داخل، هراسافکنی نموده و نظام را به درس گرفتن از حمله آمریکا به عراق دعوت میکردند. این دسته هم از ابتدا اعتقادی به مقاومت در برابر آمریکا نداشت اما ملت ایران نه ترسید و نه عقب نشست. بعد در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۲، در جریان جنگ آمریکا علیه افغانستان و عراق، عده دیگری از همان قماش و از داخل دولت و اطراف دولت نسخه تسلیم میپیچیدند در حالی که پیش از این وقایع هم اعتقادی به مقاومت نداشتند. این موارد تنها سه نقطه عطف تاریخی بودند که مردم ایران با استقامت خود، تهدیدات و ارعابها را به فرصتهای بزرگ تبدیل کردند و کشور را به مرتبهای رساندند که غربیها به زبان آمدند و گفتند هر تهدید و اغتشاش ناشی از تهدید یک فرصت بزرگ برای گسترش ایدهها و آرمانهای ایران است.
جریان وادادهای که هیچگاه به مقاومت در برابر نظام سلطه اعتقاد نداشته و در عین حال در جایگاههای مهمی از نظام اسلامی رخنه کرده بود، در سال ۱۳۸۲ وارد مذاکره با قدرتهای غربی شد و آنکادره شدن در نظامات یکطرفه استکباری را بهعنوان تنها راه خارج شدن ایران از «شرایط ویژه» پذیرفت. نتیجه این رویکرد، ۲۲ سال مذاکره و گفتوگو و امتیاز دادنهای پیدرپی بدون دستیابی به ادعای خارج کردن ایران از شرایط ویژه بود. در این فاصله تحریمهای ایران دائماً افزایش یافته و سختتر شد و دست آخر به تأسیسات هستهای ایران حمله نظامی شد. این جریان سازشکار آنقدر صداقت نداشت که به مردم ایران بگوید، مذاکره و توافق سرابی است که ورود به آن ایران را بیشتر در شرایط ویژه قرار میدهد. نظام جمهوری اسلامی بر مبنای پایبندی به ساختار و نتایج انتخاباتی به این جریان اجازه داد تا داعیه باطل خود را به محک تجربه بگذارد و راه عوام فریبی بسته شود و سبب اتحاد بیشتر مردم در برابر مطامع نظام سلطه گردد.
ملت اینک این تجربه تلخ و خسارتبار را در اختیار دارد و در این مقطع تاریخی میداند که مذاکره با غرب نه تنها محدودیتهای اقتصادی و تهدیدات نظامی ـ امنیتی آن را کم نمیکند بلکه بر آن میافزاید. اما این جریان که هیچگاه با متن مردم ایران همدل و همراه نبوده است، ادعاهای دروغ دشمنان را بزک کرده و طرف مقصر را ملت ایران و اصول و ارزشهای آن معرفی مینماید. جالب این است که این جریان با پررویی تمام میگوید پذیرفتن تحمیلهای هستهای غرب کافی نیست باید به «تحمیلهای جامع» آن تن داد. این جریان در شرایطی که باید در دادگاههای جمهوری اسلامی تن به محاکمه و تحمل مجازاتهای سنگین بدهد، از نظام جمهوری اسلامی میخواهد بهطور مطلق تسلیم همه خواستههای غرب شود. جریان یادشده که روزی اظهارات یک وزیر آمریکایی را تضمین میخواند، امروز میگوید اگرچه هیچ تضمینی وجود ندارد، باید مذاکره را ادامه داد و هرچه هزینه آن باشد پرداخت کرد و جالب این است که غربیها حالا دیگر به خیال آنکه این جریان واداده که به دریوزگی افتاده میتواند جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم کند، مذاکره را هم نمیپذیرند و از تسلیم مطلق ایران سخن میگویند.
اما واقعیت نظام جمهوری اسلامی این نیست. واقعیت میدانی و عملی جمهوری اسلامی ۴۷ سال مقاومت در برابر بازیابی تسلط غرب بر کشور است. واقعیت ایران ملتی است که در همین جنگ ۱۲ روزه اخیر تمام برنامهریزی غرب علیه خود را بههم زد. واقعیت ایران ملت متمدنی است که زیربار تحمیل نمیرود.
انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن امروز بسیار قویتر از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ است که ما آن را اولین نقطه عطف تاریخی میدانیم و بر کسب پیروزی در آن متفقالقول هستیم. امروز ایران از همه ادوار تاریخی خود قویتر است. کشوری که در یک روز ـ ۲ تیر ۱۴۰۴ ـ هم به مصاف نظامی برترین قدرت نظامی غرب و هم به مصاف رژیم شرور صهیونی رفته و آنها را وادار به اعلام توقف جنگ کرده است، قوی میباشد. ایرانی که امروز نفوذ آن از دریای عمان تا دریای مدیترانه امتداد دارد، در عرصه جهانی به یک طرف مهم تبدیل شده و در اعماق جان انسانها از اندونزی ـ در منتهیالیه شرق آسیا ـ تا مراکش ـ در منتهیالیه غرب آفریقا ـ و از آنجا تا قلب آمریکای لاتین قرار گرفته است، جایی برای ترسیدن و وادادن ندارد.
امروز ایستادگی ایران در برابر نظام سلطه به ایستادگی جهان در برابر نظام سلطه منجر شده و از اینرو جهان در این ایستادن کنار ایران است. ملت ایران در مقاطعی از تاریخ ـ که بخشی از آن را برشمردیم ـ بدون آنکه موقعیت فعلی را در میان ملتها و دولتها داشته باشد و بدون آنکه به این سطح از امکانات دفاعی دست یافته باشد با توکل و اعتماد به قدرت خداوند متعال و تکیه بر توان خود، به مصاف زورگویان رفته و بر آنها غالب آمده است، امروز چه جای آنکه بخواهد در مقابل زورگویانی که رسواتر و منزویتر از همیشه هستند، کوتاه بیاید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ چند سال قبل فرمودند یکی از اهداف فشار سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی و روانی دشمن، تأثیر گذاشتن بر ذهن و جمعبندی مسئولان کشور ایران میباشد. دشمن در این ۴۷ سال، مردم ایران را تجربه کرده و آنان را مقاومترین مردم جهان یافته است. همین چند روز پیش کانال ۱۳ رژیم صهیونیستی در ضمن پخش مستندی از جنگ ۱۲ روزه از قول یک مقام ارشد نظامی اسرائیل گفت «ما فکر میکردیم سه روزه و حداکثر پنج روزه کار ایران تمام میشود اما انسجام ایرانیان در برابر موجهای جنگ مانع آن شد». در این مستند، بنیامین نتانیاهو میگوید من قبل از جنگ با ترامپ دیدار کردم و پنج هدف از حمله به ایران از جمله صفرسازی غنیسازی و محدودسازی برد موشکهای ایران به ۳۰۰ کیلومتر را برای او توضیح دادم. ترامپ به من گفت من اینها را با مذاکره میگیرم. در آنجا توافق کردیم که اگر با مذاکره نشد من با روش خود ـ جنگ ـ آنها را بگیرم و ترامپ در نهایت گفت اینکه تو میگویی با جنگی بین سه تا پنج روز این پنج هدف را محقق میکنی من حامی اصلیام ولی اگر بیشتر شود، نه. چرا ترامپ گفته جنگ با ایران نباید بیش از پنج روز به طول انجامد؟ یک مقام سرویس اطلاعاتی آمریکا این سؤال را پاسخ داده است: «اگر ایران یک هفته دیگر به جنگ ادامه میداد، غزه هم تمام میشد» یعنی اسرائیل با شکستی بسیار بزرگ مواجه میگردید تا جایی که ناگزیر از غزه هم خارج میشد.
با توجه به این دو سند که توسط حامیان اسرائیل منتشر شدهاند میتوان گفت آمریکا و رژیم اسرائیل و غربیهایی که در جنگ ۱۲ روزه به مصاف ملت ایران آمدند، از ملت ایران شکست خوردند و به شکست خود اعتراف کردند اما قضایایی که در حد فاصل سوم تیر ـ پایان جنگ و تسلیم آمریکا و رژیم اسرائیل در برابر قدرت ایران ـ تا امروز در میان افراد جریان واداده در ایران رخ داده و مذاکرات و تسلیم به ترجیحبند آنان تبدیل گردیده، نشان میدهد تأثیرات دشمن بر ذهن آنان کار خود را کرده است. آیا این جریان سربازان ملت ایران هستند یا اسب تروای دشمنان در جبهه ایران؟ آیا اینها سربازان آن بخش از ماجرا نیستند که ترامپ به نتانیاهو گفت آنچه تو میخواهی برای تحقق آن با ایران وارد جنگ شوی، من با مذاکره به دست میآورم؟ سربازان ترامپ و نتانیاهو مگر چه میکنند؟ میجنگند تا اهداف آمریکا و اسرائیل را محقق نمایند. آیا سربازان ترامپ و نتانیاهو لزوماً باید مثلاً در ساختمان لشکر ۸ آمریکا و یا در ساختمان لشکر ۷ اسرائیل حضور داشته باشند تا سرباز آنان خوانده شوند؟ جریانی که امروز علیرغم آنکه غرب در پرونده هستهای خدعه کرده، به تأسیسات نظامی و اتمی ما حمله نموده، علیه ایران جنگ به راه انداخته، تحریمهای غیرقانونی شورای امنیت را برگردانده، به ادعاها و تهدیدات خودت علیه ایران عزیز ما ادامه میدهد، هنوز بر مذاکره و تسلیم در برابر آمریکا و اروپا تأکید دارند و میخواهند آنچه دشمنان با جنگ به دست نیاوردند را به نام مذاکره در اختیار آنان قرار دهند، سرباز نتانیاهو است. آیا افراد این جریان، کار خلبانهای متجاوز آمریکا به تأسیسات نظامی و اتمی ایران را نمیکنند؟ تعطیل کردن برنامه هستهای ایران با بمب یا مذاکره چه تفاوتی دارد؟
🔻روزنامه اعتماد
📍 تغییر محیط بینالملل و آینده ایران
✍️ حمید روشنایی
یکی از انیمیشنهای والت دیزینی (داستان ماشینها) قصه شهری را میگوید که به دلیل کشیده شدن اتوبان، از جاده اصلی دور افتاده و به مرور متروکه شده است. این داستان نمونه زیبایی از کشورها یا مناطقی است که از مسیر تمدن زمان خود جدا افتادهاند و فراموش شدهاند. در طول تاریخ تمدنها و قدرتهای بزرگی آمدهاند و رفتهاند که دلیل حضور و نابودیشان، بیربط به این تغییر مسیر اتوبان یعنی تغییر محیط بینالملل (International Context) نیست. پس از وقوع انقلاب صنعتی در ۱۷۶۰، انگلیس به ناگاه در مسیر تمدنی خاصی قرار گرفت و تبدیل به بریتانیای کبیر گردید. این کشور به منظور دریافت منابع و معادنی که برای پیشرفت صنعتی خود لازم داشت به اطراف جهان لشکر کشید و به استثمار ملل مختلف پرداخت، اما پس از ۲۰۰ سال و پس از جنگ جهانی اول و دوم، استعمارگر پیر انگلیس مجبور شد با تغییر محیط بینالملل جای خود را به استعمارگر جدیدی بدهد که قبلا مستعمره خود او بوده است؛ یعنی امریکا. تغییر محیط بینالملل به دو دلیل ساختاری و رفتاری به وجود میآید، یعنی در شرایطی ساختار نظام بینالملل تغییر میکند و در مورد دیگر، رفتار بازیگران موجب این وضعیت میشود. در زمان حال، این تغییرات به دلایل زیر در حال وقوع است:
۱- تحولات اقتصادی جهان: شاید بتوان گفت مهمترین عامل در تغییر محیط بینالملل در شرایط حاضر، دگرگونی اقتصاد جهانی است. رشد برخی کشورها مانند چین و مسائلی همچون نابرابری در توسعه اقتصادی کشور، فقر و تحریم برخی دیگر و تغییر در نیازهای صنعتی و تجاری و... از جمله این دلایل هستند.
۲- رقابت قدرتهای بزرگ: رقابت دو ابرقدرت در نظام دوقطبی گذشته در زمینه جنگافزارهای نظامی، کالاهای استراتژیک، جمعآوری اطلاعات ارزشمند و... که بعد از آن در دوران گذار به دیگر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای واگذار شد.
۳- فناوریهای نوین: یکی از دستاوردهای بزرگ سالهای اخیر، تکنولوژیهای جدید مانند هوش مصنوعی، گسترش اینترنت، جنگ سایبری و انرژیهای نو هست که سرعت چرخه تغییرات را افزایش داده و موازنه قدرت را برهم زده است.
۴- فضای مجازی و عمومی شدن اطلاعات: یکی از پیامدهای فناوری نوین، عمومی شدن اطلاعات و رشد آگاهی ملل به وسیله تکنولوژی رسانه است. برخلاف گذشته، امروزه نمیتوان اطلاعات را در انحصار نگه داشت، زیرا بسیاری از مردم با استفاده از تکنولوژی ارتباطات، آن را به دست میآورند. این آگاهی موجب هیجانات بسیار در داخل کشورها و روابط بینالملل شده است.
۵- دهکده جهانی: نتیجه فضای مجازی، نزدیک شدن مردم جهان به یکدیگر و افزایش چرخش اطلاعات و حساس شدن انسانها نسبت به شرایط یکدیگر است. این موضوع مسوولیت و زیر سوال رفتن مقامات کشورها را زیادتر نموده و موجب نوعی انتظارات فزاینده شده است.
همه این موارد موجب گردیده که محیط بینالملل تحولات جدیدی را شاهد باشد که بر تکتک کشورهای جهان تاثیر میگذارد و آنها را در چرخه پیشرفت یا سقوط قرار میدهد. یکی از ویژگیهای دوران گذار این است که اگر کشورها نتوانند خود را با آن تطبیق کنند یا با مدیریت درست از آن خارج شوند، نابود میگردند. نمونه آن را در تاریخ میتوان پیدا کرد. امپراتوریهایی همچون شوروی، عثمانی، شارلمانی و حتی کشورهای کوچکی همچون یوگسلاوی و... سرعت و عمق تغییرات در زمان حال بسیار بیشتر از گذشته است و نیاز به هوش و مدیریت قوی دارد تا کشوری مانند ایران که در طول قرنها پابرجا مانده و شکسته نشده، همچنان بتواند به حیات خود ادامه داده و پیروز از این میدان خارج شود. برای این منظور، نیاز به عوامل و لوازمی دارد که شامل موارد ذیل است:
- اولین و مهمترین عامل، آمادگی برای این تغییر است. آگاهی و اطلاعات دقیق داشتن از شرایط محیط پیرامون و نظام بینالملل و همچنین این مهم که تغییرات منتظر ما نمیماند. نباید نسبت به حوادث پیرامون بیتفاوت بود و باید دیدی فراتر از اتفاقات داشت و با یک تحلیل درست مسائل را مورد ارزیابی و دقت قرار داد.
- دومین عامل، ایجاد ثبات و تقویت نهادهای داخلی است. برای هوشمندانه برخورد کردن با فضای بیرونی، محیط داخلی باید قوی و مستحکم باشد. این مهم نیز پیش نمیآید مگر آنکه رضایت عمومی از سیستم داخلی به وجود آید.
- سومین عامل، دیپلماسی هوشمندانه است. در کنار سیاست داخلی درست و منسجم، نیاز به دیپلماتهای ورزیده و آگاه نسبت به محیط بینالملل وجود دارد که بتوانند ضمن رصد حوادث و تحلیل درست، بهموقع وارد عملیات دیپلماتیک و نجات کشور شوند.
- چهارمین عامل، تنوعبخشی در روابط با کشورها و پیمانهای منطقهای است. باتوجه به محیط سیال بینالمللی، تکیه کردن به یک یا چند کشور محدود که هر زمان ممکن است براساس منافع ملی خودشان، تغییر مسیر بدهند، اشتباه بوده و یک سیاست خارجی منطقی حکم میکند که تخممرغها را در یک سبد نگذاریم.
به هر صورت، اگر میخواهیم از چرخه تمدن جهانی و حتی تمامیت ارضی کشورمان، خارج نشویم باید به سرعت خودمان را با وضعیت موجود وفق داده و به راهکارهای مطمئن بیندیشیم.
🔻روزنامه شرق
📍 داریم! نداریم!
✍️ سیدمصطفی هاشمیطبا
سرانجام کاغذپارههای مصوب شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران از تعلیق خارج شد و بار دیگر به جریان افتاد. کاغذپارههایی که با تمسخر رئیسجمهور وقت ایران باعث انزوا و میلیاردها دلار خسارت به ملت ایران شد و اگر معاهده برجام به قول برخی معاهدهای نامناسب و بدفرجام بوده است، پایه اصلی آن همین قطعنامههای سازمان ملل بود که در وقت خود بهدلیل خودبزرگبینی ما و دستکمگرفتن دشمن و البته نیات پلید استکباری قدرتهای بزرگ و صهیونیسم علیه ایران تصویب شد. بعد از آن چه قبل از برجام، چه بعد از برجام و چه بعد از تجاوز ۱۲روزه اسرائیل، دولتهای ما- اصلا و ابدا- به فکر تطبیق شرایط اقتصادی و اجتماعی داخلی با شرایط تحریمی نیفتادند و جامعه را رهاشده به حال خود گذاردند. حالا رئیسجمهورمان میفرمایند: آب نداریم، برق نداریم، گاز نداریم و شکایت از وضع موجود میکند. بنده عرض میکنم با وجود همه شلختگیها و عدم تطبیق با شرایط تحریم و جنگ بالقوه و بالفعل آب داریم، برق داریم، گاز داریم، فاضلاب داریم، پساب داریم، پسماند داریم، معدن داریم، نفت داریم، جنگل داریم، کشتزار داریم، آفتاب داریم، اما ژاپن و کره گاز ندارند، نفت ندارند، معدن ندارند ولی ما تورم ۴۵ درصد داریم و پز میدهیم و حرفهای بزرگ میزنیم و آنها وقتی تورمشان حتی اگر یک درصد باشد، به فغان میآیند و نخستوزیرشان استعفا میدهد. اگر عقل اداره و مصرف بهینه نداریم، چرا ناشکری خداوند را که اینهمه نعمت به ما داده است میکنیم، مگر خداوند نفرموده «لئن شکرتم لازیدنکّم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید».
اگر دریاچه ارومیه را خشک کردهایم، اگر زایندهرود را تهی کردهایم، اگر آب کارون را شور کردهایم، اگر باعث نشست دشتها و شهرها شدهایم، به معنی نداشتن نیست، بلکه به معنی نداشتن عقل معاش است. چگونه در هشت سال دفاع مقدس که درآمد سالانه ارزی فقط پنج تا شش میلیارد بود، کشور اداره شد و حالا میگوییم هیچ نداریم! روزانه معادل هشت میلیون بشکه نفت و گاز مصرف میکنیم و باز میگوییم نداریم! «گفت چشم تنگ دنیادوست را/ یا قناعت پر کند یا خاک گور».
وقتی اشتهای مصرف سیریناپذیر باشد و هرچه باشد کم است، مردم و دیگران هم به آن تأسی میجویند. در هر شرایطی، عقل حکم میکند که تدبیر مناسب اندیشیده شود، گو اینکه اصولا اسراف و تبذیر بهمثابه عملی صواب در کشور ما رخ داده است. جالب آنجاست که در حرف افراطی و در عمل تفریطی یا برعکس هستیم. میگوییم بهبه! امام (ره) نصف لیوان آب را که میل میکردند، روی لیوان کاغذی میگذاشتند که نصف دیگر آلوده نشود تا آن را بعدا مصرف کنند، ولی در عمل با وجود همه داشتهها میگوییم نداریم! مثل اینکه طبق آمارهای رسمی در ۱۰ سال گذشته ۲۸۰ میلیارد دلار ارز به بازار ریختهایم و همه آنها از کشور خارج شده، ولی میگوییم ارز برای دارو و شیرخشک نداریم! مثل آنکه جلوی قاچاق گازوئیل و بنزین را دانسته نمیگیریم و برای جبران آن بنزین وارد میکنیم!
در محله ما درختی است که مزاحم عبور و مرور است (خیلی هم قطور نیست) آن را با چنگ و دندان حفظ میکنیم ولی جنگلهای هیرکانی شمال را کفبر میکنیم! آقای رئیسجمهور به جای آنکه بگوید آب نداریم، برق نداریم، گاز نداریم، بگوید تدبیر نداریم، رودربایستی داریم، قدرت جلوگیری از فساد را نداریم، وزیر متخصص نداریم، وقت برای کارشناسان نداریم، درک ارزشهای والا را نداریم، دوریگزینی از پوپولیسم را نداریم و خلاصه آنچه خوبان همه دارند را ما نداریم. آن وقت است که درد بیان شده و حکیمی میخواهد که درمان کند. شاید بتوان این حکیم را از سوئد، فنلاند، ژاپن و سنگاپور وارد کرد تا نداشتههای ما جبران شود و داشتههای ما مورد بهرهبرداری درست قرار گیرد، آن وقت است که میتوان گفت آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد.حتما خواهند گفت تحریم هستیم. اینکه اقرار بیشتر به ضعف و عذر بدتر از گناه است. تحریم هستیم و اینهمه شلخته و بیحساب و کتاب هستیم. اگر کشوری تحریم میشود، اگر کشوری در معرض جنگ قرار میگیرد، چاره آن شلختگی و اسراف و بیتدبیری نیست. چرا باید دردها را پنهان کنیم و بر آتش مصرف و بیبرنامگی و هرزروی بدمیم. چاره تحریم، در معرض جنگ بودن، تهدید فرامرزی، لبخند ژوکوند و داد از نداریها نیست.
اره آن تدبیر برای مقابله است اعتقاد به مقاومت در برابر استکبار و ظلمی که اینک در دنیا هرچه بیشتر پاگرفته، عادی نشاندادن شرایط نیست، بلکه همه مسئولان و همه مردم باید از حقیقت آگاه شوند و در حقیقت شرایط جنگی و مقابله با تحریم در کشور پیاده شود و نه عادیسازی و نشاندادن درِ باغ سبز به مردم. همه شواهد نشان میدهد که آمریکا شمشیر را از رو برای ایران بسته است، اظهارات اخیر وزیر خارجه صهیونیست آمریکا در روزهای اخیر مبنی بر اینکه ایران حق داشتن موشک- حتی کوتاهبرد- را ندارد و نیز بیمحلی نوعی کشورهای منطقه یا همدستی آنان با اسرائیل و اینکه نخستوزیر این رژیم میگوید کار ما با ایران هنوز تمام نشده نشانههای خوبی نیست و در مقابل ما در برابر این تحریمها و دشمنیها و تهدیدها، به واردات بنزین، مصرف بیحد آن، واردات سیگار قاچاق و غیرقاچاق، تندادن به قاچاق بنزین و گازوئیل از ایران، واردات اتومبیل سواری از کشورهای دشمن و اظهار نداریها تن میدهیم.
اگر قرار است شلختگی و وادادگی اقتصادی و اجتماعی چنین باشد و حکمرانی آن را تأیید میکند، طبیعتا و نهایتا سرنوشت کشورهای شلخته و شخمزن به منابع طبیعی معلوم است، چرا تسلیم خواستههای آمریکا نشویم و به قول ترامپ فقط به تجارت بپردازیم. حداقل هزینه کمتری برای کشور و مردم در بر دارد و آبادانی و توسعه ظاهری، اما بندگی نابندههای شرور خداوند. اما اگر بخواهیم واقعا مقاومت کنیم، این شیوه حکمرانی و تدبیرهای آن، نهتنها کارساز نیست که نظام داخلی را هرچه بیشتر تهی و پوک میسازد و سرانجام آن تندادن ارادی یا غیرارادی به خواست دشمن است. اگر هم حرف دیگری در میان است که ما نمیدانیم پس منتظر میمانیم.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 موضع محکم رئیسجمهور
✍️ محسن پاک آیین
دکتر مسعود پزشکیان بهخوبی از تریبون سازمان ملل متحد که یکی از مهمترین صحنههای بینالمللی است، استفاده کردند.
در حالی که بسیاری از شبکههای بینالمللی این سخنرانی را پخش میکردند و میلیونها نفر در سراسر جهان در حال شنیدن بودند، ایشان مواضع منطقی ملت ایران و حقوق بینالملل را تشریح کردند و نشان دادند که جمهوری اسلامی ایران همواره به اصول خود پایبند است. یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه، مسئله فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه بود. دکتر پزشکیان با صراحت به دفاع از حقوق مردم فلسطین پرداختند و از کشورهای جهان دعوت کردند تا برای مقابله با نسلکشی، کوچ اجباری و فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه فلسطینیان اقدام کنند. ایشان تأکید کردند که ایده ایجاد اسرائیل اقدامی خطرناک برای امنیت منطقه و جهان است و کشورهای مختلف باید برای مقابله با این تهدید اقدام کنند. رئیسجمهور ایران همچنین تأکید کردند که ایران هرگز به دنبال سلاح هستهای نبوده و سلاح هستهای در دکترین نظامی کشور جایگاهی ندارد. در عین حال، ایران همانند همه کشورهای جهان خواهان استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای است و این فناوری را برای توسعه همهجانبه کشور و همکاریهای بینالمللی مهم میداند. ایشان با این توضیح شفاف، نگرانیها درباره برنامه هستهای ایران را پاسخ دادند و تأکید کردند که هدف ایران توسعه و پیشرفت علمی است، نه تهدید دیگران. دکتر پزشکیان با اشاره به مذاکرات دیپلماتیک ایران و آمریکا و تأثیر اقدامات اسرائیل، گفتند که حملات و فشارهای طرف مقابل مانع رسیدن مذاکرات به نتیجه شده و ارتباط حداقلی با آمریکا نیز برقرار است. ایشان تأکید کردند که مکانیسم ماشه نباید اجرا شود، زیرا با پایان برجام در ششم مهر، پرونده ایران باید بهصورت عادی مورد رسیدگی قرار گیرد و همکاریهای ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سایر نهادهای بینالمللی ادامه پیدا کند. ایشان همچنین به خطرات تداوم فشارها و تهدیدها برای آینده مذاکرات هشدار دادند و بر ضرورت احترام متقابل تأکید کردند. در مجموع، سخنرانی رئیسجمهور ایران فرصتی ارزشمند برای بیان مواضع شفاف کشور بود. دکتر پزشکیان با بیان حقوق ملت ایران، دفاع از مردم فلسطین، تأکید بر صلحطلبی و استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و هشدار درباره پیامدهای فشارهای آمریکا و اسرائیل، پیامی روشن به جامعه جهانی ارسال کردند: ایران همواره در برابر تجاوزها مقاومت میکند، مذاکره تنها بر پایه احترام متقابل و عدالت امکانپذیر است، و هیچ تهدید و فشاری نمیتواند ملت ایران را از مسیر اصولی خود باز دارد. این سخنرانی نشان داد که ایران با دیپلماسی فعال و مقتدر، همزمان به دفاع از حقوق مردم منطقه و ارتقای امنیت جهانی میپردازد و پیام روشنی به جهان ارسال میکند. حضور دکتر پزشکیان در سازمان ملل، نمونهای بارز از موضع اصولی و شفاف ایران در مسائل بینالمللی بود و نشان داد که کشور ما در هر شرایطی آماده دفاع از حقوق خود و مردم منطقه است.
🔻روزنامه اقتصاد سرآمد
📍 به رسمیت شناختن فلسطین و اقتصاد دریاپایه
✍️ حمید الماسینیا
به رسمیت شناختن فلسطین از سوی اکثریت کشورهای جهان، تنها یک امضای سیاسی نیست؛ این رخداد اعلام پایان انزوای تحمیلی بر ملتی است که سالها در خاک و دریا محاصره شد و فلسطین نهفقط حق حیات، بلکه حق دریا دارد؛ دریایی که میتواند موتور توسعه، اشتغال و عزت ملی این ملت باشد.
کشورهای غربی سالها با سکوت و همدستی در محاصره دریایی غزه، مانع از آن شدند که فلسطین از ظرفیت عظیم مدیترانه برای شیلات، تجارت و گردشگری بهرهمند شود، اما امروز به رسمیت شناختن فلسطین یعنی شکستن زنجیر تحریم و محاصره، یعنی بازگشت حق به ساکنان کشور فلسطین به دریاست.
کشورهای غربی همواره خود را مدعی آزادی و حقوقبشر میدانند، اما در فلسطین، چهره واقعیاش آشکار شده است که اشغالگری آشکار، محاصره دریایی و جلوگیری از توسعه اقتصادی یک ملت بود و نهتنها زمینش اشغال شده، بلکه دریاهایش نیز زندانی شده است؛ همان دریایی که میتوانست ستون اقتصاد دریاپایه و استقلال واقعی این ملت باشد.فلسطین آزاد، میتواند با توسعه بنادر، کشتیرانی و صنایع دریایی، به قطب اقتصاد دریاپایه شرقمدیترانه تبدیل شود. همانگونه که ایران با نگاه به سواحل و جزایر خود، مسیر اقتصاد دریاپایه را آغاز کرده، فلسطین نیز میتواند با تکیه بر دریا، استقلال اقتصادیاش را تثبیت کند.
اقتصاد دریاپایه میتوانست و میتواند ستون استقلال فلسطین باشد؛ تجارت دریایی، گردشگری ساحلی، شیلات و بهرهبرداری از منابع انرژی دریایی، همگی فرصتهایی هستند که اشغالگران با محاصره، آنها را محدود کردهاند و این روزنه روشنی است که آزادی دریا، کلید آزادی اقتصادی و سیاسی فلسطین بوده و همین امر موجب حساسیت رژیم صهیونیستی نسبت به سواحل این کشور شده است.ماهیگیران غزه امروز با محدودیتهای بیرحمانه مواجهاند؛ حتی رفتن به دریا برای تأمین معیشتشان با خطر مواجه است و در حالیکه در دنیا، اقتصاد دریاپایه به موتور اشتغال، تجارت و توسعه پایدار تبدیل شده، در فلسطین دریا به صحنهای برای فشار و کنترل اشغالگران بدل شده است.
فلسطین تنها یک نام روی نقشه نیست، بلکه فلسطین ملتی است که حق دارد هم خاک و هم دریا را در اختیار داشته باشد و امروز جهان در برابر آزمونی بزرگ قرار گرفته است که همراه با ملت فلسطین برای شکوفایی اقتصاد دریاپایه خواهد ایستاد یا همچنان در کنار رژیمی اشغالگر باقی خواهد ماند و در برابر تاریخ رسوا خواهد شد.
🔻روزنامه ابتکار
📍 سال تحصیلی نو و مسئولیتهای مشترک برای ارتقای کیفیت آموزش
✍️ آرین احمدی
با آغاز سال تحصیلی جدید، بار دیگر فضای مدارس و کلاسها پر از شور و هیجان دیدار دوباره دوستان، معلمان و تجربههای تازه میشود. اما در کنار این هیجان، پرسشی جدی پیش روی خانوادهها، مسئولان آموزشی و جامعه قرار دارد: چگونه میتوان کاری کرد که امسال، بر خلاف برخی سالهای گذشته، سطح علمی دانشآموزان و معدل نهایی آنان پایین نباشد و رضایت واقعی از دستاوردهای آموزشی حاصل شود؟ به نظر می رسد به مساله پایین بودن میانگین معدل دانش آموزان باید بیشتر پرداخت، اگر نسل امروز به اندازه کافی آموزش نبیند، فردا در مسیر پیشرفت و توسعه با چالشهای بزرگی مواجه خواهیم شد. بنابراین لازم است امسال از همان روزهای نخست، به جای تکرار مسیرهای گذشته، با برنامهریزی و اقدامات جدی، راهی تازه برای بهبود کیفیت یادگیری گشوده شود. اولین گام در این مسیر، توجه ویژه به انگیزه دانشآموزان است. تجربه نشان داده است که بسیاری از افتهای تحصیلی نه به دلیل کمبود استعداد، بلکه به دلیل بیانگیزگی و نداشتن هدف رخ میدهد. ایجاد شور و شوق یادگیری، چه از سوی معلمان و چه از سوی خانوادهها، نقش تعیینکنندهای دارد. دانشآموزی که بداند درس خواندن او با آیندهاش ارتباط مستقیم دارد، با علاقه بیشتری به کتاب و کلاس درس روی میآورد. در اینجا نقش والدین پررنگ میشود؛ خانوادهها باید به جای مقایسههای نادرست یا فشارهای سنگین، مسیر تشویق، گفتوگو و همراهی را انتخاب کنند. در کنار خانواده، مدرسه نیز باید کانونی برای پرورش انگیزه باشد. روشهای تدریس خلاقانه، استفاده از فناوریهای نوین آموزشی و همچنین توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان میتواند فضای یادگیری را از حالت خشک و یکنواخت خارج کند. در سالهای اخیر، تجربه آموزش آنلاین و ترکیبی نشان داد که میتوان از ابزارهای دیجیتال برای ارتقای کیفیت آموزش بهره گرفت. معلمانی که از فیلمهای آموزشی کوتاه، آزمونهای آنلاین و نرمافزارهای تعاملی استفاده میکنند، شانس بیشتری برای جذب توجه دانشآموزان دارند. با این حال، تنها تکیه بر ابزار کافی نیست. توجه به مهارتهای پایهای همچون درست خواندن، درست نوشتن و توانایی حل مسئله باید در اولویت قرار گیرد. ضعف در این مهارتها، ریشه بسیاری از مشکلات تحصیلی در مقاطع بالاتر است. اگر دانشآموزی نتواند مفاهیم ابتدایی را در همان سالهای نخست به درستی بیاموزد، طبیعی است که در آینده با افت تحصیلی روبهرو شود. بنابراین تمرکز بر پایهها و آموزشهای اساسی، ضرورتی انکارناپذیر است. نکته دیگر توجه به سلامت روانی و جسمی دانشآموزان است. سال تحصیلی موفق بدون در نظر گرفتن این بخش تحقق نخواهد یافت. فشار بیش از حد تکالیف، اضطراب امتحان و نبود فعالیتهای ورزشی و هنری متناسب، به افت انگیزه و کاهش کیفیت یادگیری میانجامد. اگر مدارس محیطی مناسب و همراه با فعالیتهای متنوع فرهنگی و هنری باشند، دانشآموزان نه تنها بهتر درس میخوانند، بلکه با انرژی بیشتری به کلاس میآیند. از سوی دیگر، نقش معلمان را نباید نادیده گرفت. هیچ سیستم آموزشی بدون معلم باانگیزه و توانمند به موفقیت نمیرسد. توجه به آموزش ضمن خدمت معلمان، بهروزرسانی دانش و مهارت آنان و فراهم کردن شرایط شغلی مناسب برایشان، سرمایهگذاری واقعی در آینده آموزش کشور است. معلمانی که خودشان با عشق و علاقه در کلاس حاضر شوند، بهتر میتوانند این عشق به یادگیری را به دانشآموزان منتقل کنند. امسال باید بیش از هر زمان دیگر به همافزایی بین خانواده، مدرسه و نهادهای آموزشی اندیشید. موفقیت تحصیلی دانشآموزان تنها وظیفه یک بخش خاص نیست. خانواده باید همراه باشد، مدرسه باید خلاق و پویا عمل کند، و نظام آموزشی باید پشتیبانی لازم را فراهم آورد. اگر این سه ضلع در کنار هم قرار گیرند، میتوان امیدوار بود که سطح علمی دانشآموزان افزایش یابد و معدلهای امسال، نشانی از پیشرفت و تلاش مشترک باشد، نه تکرار مشکلات گذشته. سال تحصیلی جدید فرصتی دوباره برای آغاز است؛ آغازی که میتواند با برنامهریزی درست، به نقطه عطفی در ارتقای کیفیت آموزش بدل شود. اگر همه ما ـ خانوادهها، معلمان و مسئولان آموزشی ـ سهم خود را درست ایفا کنیم، این بار نهتنها معدل دانشآموزان بالاتر خواهد بود، بلکه اعتمادبهنفس و انگیزه آنان نیز تقویت میشود.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست