سه شنبه 18 شهريور 1404 شمسی /9/9/2025 2:34:18 AM

🔻روزنامه تعادل
📍 ارتباط متقابل مذاکرات با نوسانات ارزی
✍️ آلبرت بغزیان
در روزهایی که یک بار دیگر نرخ ارز افزایش یافته و از مرز ۱۰۰هزار تومانی عبور کرده، بررسی ریشه‌های این نوسانات ارزی از یک طرف و راهبرد مقابله با این نوسانات از سوی دیگر، معادله‌ای است که بسیاری از تحلیلگران و البته عموم مردم به دنبال رمزگشایی از آن هستند. اقتصاد ایران در روزهای پایانی سال ۱۴۰۳ و روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۴ نرخ ارز ۱۰۶هزار تومانی را نیز تجربه کرده بود که بلافاصله این نرخ تعدیل شد و به حدود ۷۰هزار تومان رسید. در آن برهه خاص، بازارسازی می‌خواست ارزیابی کند که اگر نرخ ارز به بالای ۱۰۰هزار تومان برسد چه تبعات و واکنش‌های ایجاد می‌کند که به نتیجه مورد نظر خود رسید. پس از این دوره در اغلب روزهای سال ۱۴۰۴، اقتصاد ایران با یک ثبات در نرخ ارز مواجه شد. این روند حتی در زمان جنگ ۱۲ روزه هم ادامه داشت تا اینکه انتظارات تورمی ناشی از اجرای دوباره مکانیسم ماشه از راه رسید. معتقدم یکی از اهدافی که غرب در احیای مکانیسم ماشه دنبال می‌کرد، اعمال فشار اقتصادی به ایران برای بازگشت به میز مذاکره بود. این انتظارات باعث افزایش نوسان در بازار ارز و رشد قیمت به بالای ۱۰۰هزار تومان شد. اما موضوع به همین جا ختم نمی‌شود. طرح بحث حذف ۴صفر یکی دیگر از دلایلی است که معتقدم می‌تواند نوسانات ارزی را ایجاد کند. مدتی قبل در یادداشتی در همین ستون، نوشتم که حذف ۴صفر بدون ایجاد بسترهای اصلاحی آن باعث بروز نوسانات تورمی و هیجانی شدن بازار‌ها می‌شود. عموم مردم و فعالان اقتصادی احساس می‌کنند، حذف ۴صفر باعث کاهش ارزش کالا و خدمات می‌شود و فرصتی برای افزایش قیمت ایجاد می‌کند. در ادامه وزارت اقتصاد هم بحث تک‌نرخی ارز را مطرح کرد، اما بانک مرکزی بر خلاف راهبرد وزارت اقتصاد نظر داد و اعلام کرد برنامه‌ای برای تک‌نرخی شدن ارز وجود ندارد. معتقدم عدم وجود صدای واحد در تیم اقتصادی دولت بر نوسانات بازارها افزوده است. مخاطبان وقتی می‌بینند، دو رکن اصلی تصمیم‌سازی‌های اقتصادی برخلاف هم نظر می‌دهند، نگران شده و این نگرانی در بازار نمود پیدا می‌کند. با بیان این موارد اما پرسش کلیدی راهبرد مقابله با نوسانات ارزی و سایر نوسانات در بازارهاست.
۱) نخستین راهبردی که دولت باید در مسیر تحقق آن حرکت کند، حل معادلات سیاسی از طریق مذاکره و دیپلماسی است. ایران از یک طرف باید تلاش کند با اروپاییان گفت‌وگو کند و از سوی دیگر مذاکره با امریکا را کلید بزند. حتی انتشار خبر مذاکره هم بازارها را دچار ثبات می‌سازد و از نوسان به دور می‌کند. در نقطه مقابل انتشار خبر بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، باعث نگرانی بازارها و سرمایه‌گذاران می‌شود. بنابراین دولت در نخستین گام باید تلاش کند این کانون‌های نگرانی و عدم ثبات را از میان بردارد.

۲) مساله بعدی افزایش انضباط مالی در دولت است. فرضیه‌ای وجود دارد که دولت به دلیل کسری بودجه‌اش ناچار به بازی با نرخ ارز برای تامین منابع مورد نیاز خود است. بنابراین ارز صادراتی را وارد بازار آزاد می‌کند و از این طریق نرخ ارز را صعودی می‌کند تا منابعش را افزایش دهد. این فرضیه به نظر من چندان مستحکم نیست. فراموش نکنید، نرخ ارز در بازار تافقی هنوز حول و حوش ۷۰هزار تومان است. بخش قابل توجهی از نقل و انتقال و مراودات ارزی دولت از طریق این بازار انجام می‌شود. بنابراین بعید است که دولت ارزهای خود را به روش‌هایی جز بازار ارز توافقی واگذار کند. اگر بانک مرکزی دست به چنین اقدامی بزند، به دست خود تیشه به ریشه اعتماد فعالان اقتصادی و کنشگران ارزی به بانک مرکزی می‌زند.

۳) به نظرم بانک مرکزی باید در این زمینه شفاف‌سازی کرده و به صورت روشن اعلام کند که آیا نقشی در نوسانات ارزی اخیر دارد یا نه؟ شخصا یک چنین اقدامی را بعید می‌دانم. افزایش نرخ ارز هرچند در ظاهر منابع دولت را افزایش می‌دهد اما در عین حال باعث افزایش هزینه‌های دولت نیز می‌شود. دامنه وسیعی از طرح‌های عمرانی و سایر خدمات دریافتی ارز ارتباط مستقیمی با نرخ ارز دارد و وقتی بازار ارز و بازار کالا و خدمات نوسانی می‌شود در واقع هزینه‌های دولت را نیز افزایش می‌دهد. در کل دولت از طریق حل معادلات بیرونی با مذاکره و دیپلماسی، افزایش انضباط مالی و شفاف‌سازی می‌تواند زمینه ایجاد ثبات در بازار ارز و سایر بازارها را فراهم کند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ناترازی منابع آبی
✍️ بهرام ثقفیان
در این نوشته بنا داریم در مورد ویژگی‌ها و مراحل «ناترازی» و گذار به «بازگشت‌ناپذیری» به‌عنوان مرحله آخرالزمانی آب صحبت کنیم. کلمه ناترازی (معادل Imbalance) در سال‌ها و ماه‌های اخیر در حوزه‌های مختلفی مانند انرژی، آب، بودجه، منابع طبیعی، منابع انسانی و حتی در حوزه سیاست (در مقام وضع سیاست و قانون) بسیار به گوش می‌رسد.
هر چند بروز انواع ناترازی‌ها در حوزه‌های متفاوت، در نگاه اول ممکن است پدیده‌هایی مستقل به نظر آیند، لیکن ارتباط تنگاتنگ و نظام‌مندی بین این حوزه‌ها وجود دارد. به‌عنوان مثال، بخشی از انرژی برق در زمستان و بهار از طریق نیروگاه‌های برق‌آبی تامین می‌شود و لذا در ایام کم‌آبی تابستان (به‌خصوص در دوره‌های خشکسالی) ممکن است دچار کمبود انرژی و تنش روی محیط زیست باشیم. همچنین، اقتصاد کشاورزی و امنیت تامین غذا به‌وضوح در گرو امنیت آبی است. بنابراین، منابع آب، انرژی، غذا، محیط زیست و اقتصاد در پارادایم همبست (یا نکسوس) پیوند مستحکمی دارند و لذا ناترازی‌ها باید در یک مجموعه به‌هم‌پیوسته تحلیل و مدیریت شوند. ناترازی را باید فرآیندی پویا تصور کرد که زمانی از یک یا چند بخش آغاز شده و تدریجا مانند ظروف مرتبط به دیگر بخش‌ها تسری می‌یابد. انتشار ناترازی پدیده‌ای خطی نیست و اثرات آن می‌تواند به‌طور تصاعدی هم‌افزا شود. کمبودها متاثر از محرک‌های مختلف، مانند رشد جمعیت، تغییر در شرایط اقلیمی و مصرف‌کنندگان جدید طی زمان تشدید شده و تدریجا دامنه زمانی و مکانی خود را دیگر حوزه‌ها منتشر می‌کنند.

فرآیند ناترازی آب را شاید بتوان در مراحل آغازین مدیریت کرد، اما اگر از آستانه‌ ظرفیت بُرد یک منطقه یا ظرفیت اکولوژیک عبور کند - آنچه که از آن تحت عنوان «تاب‌آوری» یاد می‌شود- به وضعیت جدیدی می‌رسد که حتی با رخداد بارش‌های بالاتر از نرمال نمی‌توان روند را معکوس کرد. مانند آنچه در سال آبی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ شاهد بودیم که سیلاب‌های شدید آن دوره نتوانستند تاثیر بلندمدتی بر احیای تالاب‌ها و جبران کسری مخازن آب زیرزمینی کشور داشته باشند. نمونه دیگر از استمرار کم‌آبی مزمن را در حوضه دریاچه ارومیه شاهد هستیم که رخداد ترسالی‌ها نیز قادر به احیای دریاچه نیستند.
اما دلایل رخداد ناترازی (در جهت کاهشی) در آب چیست؟ سه عامل عمده در این رابطه با یکدیگر در اندرکنش هستند. اول عامل اقلیم که نوسانات آن موجب کاهش موقتی (چند ماه تا چند سال) بارش و احیانا افزایش دما و تبخیر می‌شود. خشکسالی که حاصل نوسان طبیعی و موقت در اقلیم است، یک عامل مولد و تشدیدکننده شرایط کمبود ‌آب محسوب می‌شود. دوم عامل انسانی است که به واسطه آن مصرف و بارگذاری روی منابع آب به‌دلیل رشد جمعیت، توسعه صنعت، تغییر کاربری اراضی و به‌ویژه توسعه اراضی زیرکشت افزایش می‌یابد. عامل سوم که آن را می‌توان محرک یا کنترل‌کننده عامل دوم دانست، شیوه حکمرانی و سیاستگذاری (در مقام وضع و اجرای سیاست‌ها و قوانین) در بخش آب و حوزه‌های تاثیرگذار بر مصرف آب است. عامل سوم شاید موثرترین ابزار افزایش تاب‌آوری آبی قلمداد می‌شود و می‌تواند در تنظیم و تسکین اثرات عوامل اقلیمی و انسانی بسیار موثر باشد.
ناترازی آب یک ویژگی دو سویه است. هر چند به ندرت، در دهه‌های اخیر شاهد دوره‌های نسبتا کوتاهی هستیم که ترازوی عرضه و تقاضای آب به نفع کفه عرضه سنگینی می‌کند و ناترازی مثبت رخ می‌دهد (مانند ترسالی‌های شدید سال ۱۳۹۸). کثرت آب در این دوره چنان بود که برای جبران بخشی از خسارت کشاورزان ناشی از سیلاب، مجوز کشت برنج در برخی مناطق نیمه خشک صادر شد. اما این تصمیم به منزله یک اقدام موقت تلقی نشد و در سال‌های خشک بعد از ۱۴۰۰ نیز ادامه یافت. بنابراین، عبارت ناترازی یک حالت «خفیف» منفی را تداعی می‌کند و به هیچ عنوان شدت و گستره کمبود آب را که در این روزها شاهد آن هستیم به جامعه انتقال نمی‌دهد. گویا «ناترازی» یک انتساب مصنوعی به شرایط کنونی منابع آب است که تداوم و شدت بحران حاضر را نمایان نمی‌کند! از این منظر «ناترازی آب» توصیف جامعی از شرایط کنونی منابع آب در کشور نیست.

پس ما اکنون در چه شرایطی قرار داریم؟ برخی کارشناسان آب مراحل قهقرای منابع آب را به این ترتیب برمی‌شمارند. مرحله اول همان ناترازی (منفی) یا کمبود خفیف آب است که در بالا اشاره شد. این مرحله استمرار ندارد و به واسطه رخداد ترسالی‌های متوسط و شدید یا اقدامات مدیریتی برای کاهش مصرف تسکین می‌یابد. به‌طور کلی، وضعیت منابع آب در این مرحله می‌تواند به سمت شرایط نرمال بازگشت‌پذیر باشد. مرحله بعدی که شاید نزدیک‌ترین توصیف به شرایط کنونی باشد، «کم‌آبی شدید» یا Severe Water Scarcity می‌نامیم که مبین کسری فزاینده و قابل ملاحظه موجودی (مجاز برای مصرف) آب نسبت به تقاضای آب در دوره زمانی معین است. بنابراین در صورت استمرار و تشدید شرایط ناترازی به مرحله کم‌آبی شدید ورود می‌کنیم.

برای درجه‌بندی کم‌آبی معیارهای سنجش مانند سرانه آب (نسبت میانگین حجم سالانه آب تجدید‌پذیر به جمعیت) و نیز شاخص تنش آبی نسبی (نسبت حجم آب مصرفی به حجم آب تجدیدپذیر) نیز وجود دارد. بسته به مرجع، در کشور ما اولی در دامنه ۱۰۰۰ تا ۱۳۰۰ مترمکعب بر نفر و دومی در حدود ۹۰ تا ۱۰۰درصد نوسان دارد. آب تجدیدپذیر عبارت است از مجموع آب قابل مشاهده (آب‌های سطحی + تغذیه آب‌های زیرزمینی) به‌اضافه آب سبز (مقدار جزئی رطوبت خاک) که خود سال به سال بر اساس شرایط خشکسالی/ترسالی تغییر می‌کنند. تقریبی بودن اعداد به‌دلیل عدم توافق و تقریب در تعیین حجم آب تجدیدپذیر و نیز تغییرات (کاهشی) قابل ملاحظه آن طی دو یا سه دهه اخیر است.

بر اساس دو معیار گفته‌شده، ما مجموعا در شرایط تنش آبی شدید قرار داریم. اضافه کنیم که در ادبیات مدیریتی، با تشدید ناترازی و ورود و استمرار مرحله کم‌آبی شدید، به‌صورت خزنده یا با یک شوک رخداد خشکسالی بلندمدت، به مرحله «ناپایداری» Unsustainability آبی ورود می‌کنیم. چرا؟ زیرا حکمرانی حوزه منابع آب به شاخص‌های (توسعه) پایدار در بلندمدت توجه کافی ندارد و حقوق آیندگان نادیده ‌گرفته می‌شود. در صورت غفلت مداوم حکمرانی آب نسبت به اصول توسعه پایدار، مرحله ناترازی بلاشک به مرحله ناپایداری وارد می‌شود و چالش‌های عظیم و درهم‌ تنیده در حیطه آب، انرژی، غذا و محیط زیست بروز می‌کند. متاسفانه باید اقرار کرد که مرحله «ناپایداری آبی» در کشور در حال تثبیت خود است؛ هرچند هنوز امید اندکی برای بازگشت‌ در بخش‌هایی از منابع آب وجود دارد.

و مرحله پایانی همانا «بازگشت ناپذیری» یا Irreversibility است که در آن وضعیت کم‌آبی شدید و ناپایداری استمرار یافته و از «آستانه» بازگشت‌پذیری فیزیکی یا اقتصادی (یا هر دو) به مراحل پیشین عبور کرده‌ است. لذا امکان بازگشت حتی به مرحله ناپایدار (در برخی یا کلیه آثار) عملا دیگر وجود ندارد. شوربختانه، ما همچنان شاهد تشدید کم‌آبی و کسری انباشته در منابع آبی کشور هستیم. یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌ها، تراز منفی مخازن آب زیرزمینی به میزان ۱۵۰‌میلیارد مترمکعب (تا حتی بیش از ۲۰۰میلیاردمترمکعب هم گفته می‌شود) طی چند دهه اخیر است؛ به‌نحوی‌که امید برای بازگشت‌پذیری در این منبع مشترک و استراتژیک بسیار اندک است. برخی اثرات این کاهش کلان، مانند فرونشست دشت‌ها، اصولا بازگشت‌پذیر نیست. با تخلیه مداوم منابع در شرایط حاضر، معیارهای سنجش وضعیت منابع آب (مانند شاخص تنش آبی نسبی) از آستانه‌های بازگشت‌پذیری فاصله قابل‌توجهی گرفته‌اند.

یکی از علائم تثبیت بازگشت‌ناپذیری، مصرف بیش از ۹۰درصد منابع تجدیدپذیر است که طی چند دهه افزایش و استمرار یافته و شانسی برای بازگشت به شرایط پایدار باقی نگذاشته‌ است. از خود بپرسیم آیا امکان کاهش کل مصرف، از حدود ۱۰۰-۹۰ درصد (یکی از بالاترین در جهان) از حجم آب تجدیدپذیر، به میزان توصیه‌شده یعنی ۴۰درصد (شرایط پایدار) یا حتی به میزان قابل قبول ۶۰درصد وجود دارد؟ آیا می‌توانیم مصرف آب خانگی را دست‌کم ۳۰درصد کاهش دهیم؟ مهم‌تر، آیا می‌توان مصرف کشاورزی را حداقل یک‌سوم کاهش داد؟ آیا رویای احیای کامل یا حتی بخشی از تالاب‌های بزرگ کشور به وقوع می‌پیوندد؟ حتی در صورت پاسخ مثبت به برخی از این سوالات، چه میزان زمان، منابع مالی، فناوری، اشتغال جایگزین و از همه مهم‌تر اراده و انگیزه (در نظام حکمرانی آب و مشارکت مردم) نیاز است؟ پاسخ به این سوالات حتی پس از تغییر بنیادین در رویکرد مدیریت آب دشوار می‌کند.

هر توصیف علمی را که برای بیان وضعیت آب در کشور برگزینیم، نباید تسلیم شرایط و سناریوی «ادامه وضع کنونی» شویم. کشاورزان، صنایع، مردم و سیاستگذاران باید خود را ملزم به تغییر الگوی مصرف، بازیافت، توسعه کم آب‌بر، سازگاری با وضعیت ذاتی کم‌آبی در اقلیم غالب خشک و نیمه‌خشک و کنار گذاشتن توهم آب فراوان ببینند. چاره این مساله بغرنج و درهم‌تنیده (با دیگر منابع و حوزه‌ها)، ادامه برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های هزینه‌بر (از منظر اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) انتقال آب، شیرین‌سازی، آبیاری تحت فشار، آب ژرف، انواع سازه‌های آبی و مانند آنها نیست. کشور نمی‌تواند همچنان الگوی «تامین منابع آب به هر قیمتی» را بدون در نظر گرفتن ظرفیت زیستی سرزمین و سرنوشت نسل آینده دنبال کند. اینها نه فقط توصیه، بلکه بایدهایی است که برای حفظ تمدن و آینده این مرزوبوم است که همگان باید به آن متعهد شویم.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 انتظارات ایران از شانگهای
✍️ محمود جامساز
سازمان همکاری شانگهای با ابتکار چین و عضویت پنج کشور دیگر با اهدافی چون مقابله با گسترش نفوذ غرب در آسیای مرکزی و اوراسیا، ایجاد موازنه با نفوذ ناتو و آمریکا در منطقه و حذف تدریجی دلار از معاملات اعضا و کاهش قدرت و سیطره دلار در سطح جهان تشکیل شد. ایران متقاضی عضویت در این سازمان در ۲۰۰۵ به عنوان عضو ناظر پذیرفته شد و پس از توافق برجام و لغو تحریم‌های بین‌المللی زمینه عضویت دائمی ایران فراهم گردید که سرانجام این مهم در جولای۲۰۲۳ در اجلاس مجازی اعضا شانگهای در هند به تصویب رسید.

هدف ایران از پیوستن به پیمان شانگهای را می‌توان در گسترش روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی با کشورهای عضو برون‌رفت از انزوای سیاسی و اقتصادی جهانی، استفاده از توان دیپلماتیک و نفوذ بین‌المللی و فرامنطقه‌ای کشورهایی چون چین، روسیه و هند در مقابله با تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا و حمایت‌های سیاسی، تسلیحاتی در برابر رژیم صهیونیستی و آمریکا تعریف کرد.

اعتبار اقتصادی و سیاسی شانگهای

سازمان شانگهای از حیث وسعت حدود یک‌چهارم خشکی‌ها و به لحاظ جمعیت ۴۳‌درصد جمعیت جهان را شامل می‌شود اما با این وصف از منظر قدرت و ظرفیت اقتصادی با وجودی که بزرگ‌ترین منابع نفت‌وگاز را در اختیار دارد در تقابل با قدرت اقتصادی غرب راهی طولانی در دسترسی به اهداف تعیینی خود دارد زیرا باوجود آنکه پیمان همکاری‌های شانگهای با عضویت چهار قدرت اتمی و دو قدرت مهم اقتصادی جهان و دو قدرت برتر تولیدکننده انرژی بزرگ‌ترین سازمان اقتصادی و امنیتی در اوراسیاست اما با وجود وجوه افتراق بنیادین ایدئولوژیکی و ساختار حکومتی اعضا، در مسیر همسویی اقتصادی و تجاری و ظرفیت‌های اقتصادی و مالی، با موانع ساختاری و نهادی از منظر شاخص‌های اقتصادی و تجاری و حکمرانی روبه‌رو است که موفقیت سازمان را در دستیابی به اهداف تاسیسی خود با چالش جدی روبه‌رو می‌کند.

به طور مثال نگاه کشورهای چین و روسیه به‌خصوص به عنوان دو کشور کلیدی سازمان، در مورد جایگاه سازمان همکاری‌های شانگهای در برنامه‌های بلندمدت با یکدیگر متفاوت است ضمن آنکه زیرساخت‌های مورد نیاز برای تبادلات مالی و تجاری و همکاری‌های نهادی بین اعضا وجود ندارد. تجربیات همکاری‌های درون سازمانی نیز نشان می‌دهد اعضا بیشتر بر برنامه‌های همکاری‌ دوجانبه متمرکز هستند و بستر مناسب برای همکاری‌های چندجانبه فراهم نشده است. نکته قابل ذکر آنکه همه اعضا به‌جز روسیه و ایران که تحریم‌اند با کشور آمریکا مبادله تجاری دارند و حجم این معاملات بیش از حجم معاملات درون‌سازمانی آنهاست بنابراین از به خطر افتاده منافع خود بیمناک هستند. با این اوصاف هنوز این پیمان فاقد ظرفیت و بنیه مالی، اقتصادی و سیاسی لازم برای مقابله با قدرت اقتصادی غرب است و تنها وجه مشترک اعضا که دشمنی با لیبرال دموکراسی غرب است، برای انسجام بخشی به پیمان شانگهای کافی نیست. در چنین شرایطی آقای پزشکیان راهی اجلاس شد و امیدوار است که چین و روسیه که خود با تحریم‌های غرب مواجه هستند و انگیزه بسیار قوی در مقابله با تحریم‌های آمریکا دارند در تقابل با مکانیسم ماشه با حمایت همه‌جانبه در کنار جمهوری اسلامی بایستند. گرچه در بیانیه پایانی اجلاس، تحریم‌های اعمال شده علیه ایران ناعادلانه خوانده شد و تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به خاک ایران محکوم شد اما بیم آن می‌رود که این موضع‌گیری تنها به صورت نمادین اتخاذ شده باشد زیرا کشورها در درجه اول منافع خود را بر مصالح دیگر کشورها مرجح می‌دارند.

سه کشور مطرح در پیمان شانگهای چین، روسیه و هند متقابلا از استقرار روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی برخوردارند و سفارتخانه‌های متقابل آنان مفتوح است.

هند پس از عملیات طوفان‌الاقصی با محکوم کردن این عملیات از رژیم صهیونیستی حمایت کرد و حتی اجازه برگزاری اعتراضات در حمایت از این رژیم در سرتاسر هند را داد اما در مقابل، اعتراضات در حمایت از فلسطین را سرکوب کرد. در مقطع کنونی نیز بسیاری از نیروی کار هند در اراضی اشغالی به کار اشتغال دارند.

روسیه نیز از زمان حکومت آریل شارون روابط خود را با رژیم صهیونیستی ارتقا داد. بسیاری از شهروندان اسرائیل روس تبار هستند و بیشترین جمعیت برون‌مرزی این رژیم در روسیه زندگی می‌کنند. زبان روسی در جایگاه سومین زبان رایج در اسرائیل پس از عبری و عربی قرار دارد. گرچه ایران، روسیه را شریک استراتژیک خود می‌داند اما این کشور حتی حمله رژیم صهیونیستی به ایران را محکوم نکرد و با وجود بهره‌گیری از پهپاد‌های ایران در جنگ با اوکراین از جمهوری اسلامی حمایت نظامی نکرد. در این راستا اخبار تحویل هواپیماهای سوخو ۳۵ به ایران نیز در ‌هاله‌ای از ابهام قرار دارد زیرا این جنگنده‌ها در جنگ ۱۲روزه ایران و رژیم صهیونیستی غایب بودند.

روابط چین با رژیم صهیونیستی نیز شامل روابط دیپلماتیک اقتصادی و فرهنگی و نظامی است. این کشور از فروش هواپیما و جنگ‌افزار‌های سنگین خود به ایران سر باز زد تا روابطش با رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس خدشه‌دار نشود. این کشور با حجم تجارت خارجی حدود ۷۵۰‌میلیارد دلار با آمریکا در رتبه نخست جهان قرار دارد بنابراین در راستای منافع خود در حمایت از جمهوری اسلامی بسیار محتاطانه عمل می‌کند چراکه باید پذیرفت همه کشور‌های عضو پیمان شانگهای از اعضای سازمان ملل هستند و الزام قانونی آنان را مکلف به تبعیت از دستورالعمل‌های شورای امنیت می‌کند بنابراین برخورداری ایران از اقدامات حمایتی علنی این کشور‌ها در شرایط خطیر کنونی با اما‌واگرهای بسیاری روبه‌رو بوده بنابراین لازم است ضمن تلاش در راستای بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های دیپلماتیک کشورهای عضو در به تعویق انداختن اسنپ‌بک، حد انتظارات خود را از سازمان شانگهای، در حمایت از کشور در برابر تحریم‌ها و اسنپ‌بک، با درک درست واقعیات، محدود به ظرفیت‌های واقعی اقتصادی و سیاسی و نظامی این سازمان کنیم و با تصمیمات ناشی از تحلیل‌های غلط، در برخورداری از پشتوانه‌های مستحکم، شرایط را از اینکه هست بد‌تر نکنیم.


🔻روزنامه ایران
📍 ایستادگی در برابر فشارها و ضرورت تداوم پیشرفت ملی
✍️ محمد اسلامی
نخستین سالروز تشکیل دولت چهاردهم در شرایطی فرارسیده است که کشور ما با وضعیتی متفاوت نسبت به سال‌های پیشین روبه‌روست؛ وضعیتی که نه‌تنها ادامه فشارهای حداکثری اقتصادی و سیاسی را شامل می‌شود بلکه با تهاجم بی‌سابقه رسانه‌ای و حتی تجاوز مستقیم نظامی از سوی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده نیز همراه بوده است.
این نخستین ‌بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که دشمنان با جسارت و محاسبه‌ای خطا خاک ایران را مستقیماً هدف حمله نظامی قرار دادند. اهداف آنان فراتر از ضربه به تأسیسات هسته‌ای یا زیرساخت‌های دفاعی بود؛ آنان در واقع دولت و ملت ایران را نشانه گرفتند تا با تخریب همزمان توانمندی‌های دفاعی، هسته‌ای، امنیتی و انتظامی میان مردم و حاکمیت شکاف ایجاد کنند. اما همان‌گونه که تجربه تاریخی نشان داده است، ملت ایران نه ‌تنها مرعوب فشار و تهدید نمی‌شوند بلکه همواره در بزنگاه‌های حساس انسجام و همبستگی خود را تقویت می‌کنند. این بار نیز چنین شد؛ حملات دشمنان نه به تفرقه بلکه به وحدتی شکوهمند و بی‌ بدیل میان دولت و ملت انجامید که می‌توان آن را یکی از زیباترین صحنه‌های همبستگی ملی در تاریخ معاصر ایران دانست.
به‌ویژه در دنیای امروز که سرشار از ظلم، بی‌عدالتی و سلطه‌گری قدرت‌های بزرگ است، برخورداری از یک نیروی نظامی کارآمد با قابلیت بازدارندگی فعال، یکپارچگی ملت و دولت را با جلوه ویژه‌ای از عظمت ایران اسلامی به رخ جهانیان کشید.
در شرایط کنونی به برکت هدایت‌های داهیانه مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی)، ایران به یک قدرت‌ منطقه‌ای تبدیل شده است؛ قدرتی که در کنار وحدت و استقامت ملت منجر به شکست نقشه و برنامه دشمنان شد. این تجربه بار دیگر ثابت کرد که ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی‌های استکبار نه ‌تنها ممکن بلکه ضامن حفظ استقلال و کرامت ملی است که از طریق تقویت بنیان‌های علمی، فناوری و صنعتی، پیشرفت همه‌جانبه کشور را تسهیل می‌نماید.
صنعت هسته‌ای کشور نماد موفق پیشرفت علمی و فناوری است که در حوزه تولید انرژی پاک و پایدار و در حوزه غیر انرژی توانسته است با قرارگرفتن در مرز دانش در بخش بهداشت و درمان، کشاورزی، صنعتی، ایمنی و محیط‌زیست جایگاه جهانی برای کشور ایجاد کند که موجب ناخرسندی دشمنان شده و طی سال‌ها با انواع فضاسازی‌ها، سیاه‌نمایی‌ها و فشارهای بین‌المللی کوشیده‌اند صنعت هسته‌ای ایران را متوقف کنند که با الطاف الهی تاکنون به هیچ نتیجه‌ای نرسیده و در آینده هم نخواهند رسید.
اکنون همبستگی و اراده ملی، ایمان به عنایات الهی و اعتماد به آینده می‌تواند تحت رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) که در طوفان حوادث کشتی انقلاب را هدایت می‌کنند؛ تلاش صادقانه رئیس‌جمهوری محترم با شعار «وفاق ملی»؛ نشانه‌هایی روشن از امید به فردایی درخشان است.
به ‌عنوان یکی از خدمتگزاران این ملت بر این باورم که آینده ایران نه در سایه تسلیم در برابر زورگویان بلکه در پرتو اتکا به خداوند، تبعیت از مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) و اتحاد دولت و ملت رقم خواهد خورد. امروز بیش از هر زمان باید به این اصل باور داشت که علم و ایمان، مقاومت و عقلانیت، دو بال پرواز ملت ایران به سوی فردایی روشن هستند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 همراه با آسیب‌دیدگان جنگ
✍️ عباس عبدی
هفته گذشته به همت گروه مسوولیتِ اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران، انجمن روابط ‌عمومی ایران، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران و حامیان جامعه مدنی (حجم)، نشستی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با عنوان: «بازخوانی جنگ از زبان رسانه و آسیب‌دیدگان» برگزار شد که بنده نیز حضور داشتم. دو خانم از کسانی که به‌طور مستقیم تحت تاثیر بمباران اسراییل و از شهروندان عادی بودند، تجربیات و احساس خود را از اتفاقات لحظات بمباران و مسائل پس از آن گفتند. افراد دیگری از فعالان مدنی و رسانه‌ای نیز در این باره سخن گفتند. آشنایی با پیامدهای روانی و اجتماعی و سیاسی این جنگ برای مواجهه بعدی و احتمالی با پدیده جنگ بسیار آموزنده است. یکی از خانم‌ها تغییر و بهبود ذهنیت نسبت به جنگ و آسیب‌دیدگان را پس از طرح اخبار و روایت‌های جنگ در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی شرح داد که نشانگر اهمیت ارتباطی اینترنت برای اطلاع‌رسانی و شکل دادن روایت واقع‌گرا از جنگ بود؛ کاری که از صدا و سیما ساخته نیست. دیگری از ضعف عملکردی نیروهای امدادی غیر رسمی در اولویت‌بندی به مسائل و نیز مواجهه رفتاری با آسیب‌دیدگان سخن گفت. همچنین تجربه خود را از فقدان دستورالعمل‌های چگونگی برخورد بیمارستان‌ها، نیروهای امدادی و خدماتی در شرایط جنگی و بحرانی شرح داد. جالب‌تر اینکه آموزش‌های کافی برای چگونگی حفاظت شهروندان از خود و دیگران نیز در چنین وضعیت‌هایی به مردم داده نشده است. مثلا چگونگی مواجهه با استنشاق گاز شهری، یا گرد و غبار و دود، یا پرهیز از آتش و بسیاری از نکات ریز دیگری که باید بدانیم. این مساله برای چگونگی فعالیت نیروهای رسانه‌ای نیز خیلی مهم است. در همه موارد با دستوراتی مواجه می‌شوند که تابع سلیقه و مدیریت یک فرد معین است و از قواعد و مصوبات روشن تبعیت نمی‌کند. نظام تولید و توزیع و انتشار خبر نیز بی‌ضابطه و ناهماهنگ است. بسیاری از افراد در ابتدای مواجه شدن با این وضع نیازمند چیزهای ساده‌ای هستند که هر کس می‌تواند آن را تأمین کند. موردی که در نیمه شب و حتی روزهای بمباران با کمبود آن مواجه شده بودند، نداشتن لباس کافی و‌ مناسب برای حضور میان جمع و بیمارستان یکی از این موارد است.

پول هم نداشته‌اند، چون کارت همراهشان نبوده. مساله مکان جهت سکونت و دسترسی به مدارک ضروری و مهم و... همگی مهم است. ولی رسیدگی روانی و روحی به ویژه به زنان و کودکان و نوجوانان بسیار مهم است. استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی نباید فراموش شود. احساس تنهایی و فراموش شدن و بی‌پناهی از هر چیز دیگری بدتر است. نباید اجازه داد که این اتفاق رخ دهد. از همه بدتر وجود تبعیض است. مبادا میان مصدومان، خسارت‌دیدگان و شهدا و... هیچ تبعیض و تفاوتی قایل شد. توصیه می‌شود که راه را برای رسانه‌ها جهت تهیه گزارش باز بگذارید. البته ملاحظات امنیتی و نظامی هم به جای خود اهمیت دارد ولی همه‌چیز را نمی‌توان قربانی این ملاحظات کرد. برای این کار می‌توان تعداد معینی از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران رسانه‌ها را تعیین کرد و از اکنون به آنان کارت‌ها یا لباس‌های ویژه داد تا آزادی عمل کافی برای تهیه گزارش داشته باشند. برای آنان می‌توان کارگاه‌های آموزشی چگونگی انعکاس اخبار و گزارش‌های جنگی را هم گذاشت. تردید نکنید که مهار و سانسور شدید رسانه‌ای ممکن است از بروز برخی مشکلات نظامی جلوگیری کند، ولی در مقابل سبب مشکلات مهم‌تر به ویژه ارتباطی مردم با جنگ می‌شود که جبران زیان‌های آن غیر ممکن است. روایتی که نیروی متجاوز از این جنگ منتشر کرد به این دلیل غلبه یافت که در روزهای اول روایت واقع‌گرایانه رسانه‌های داخلی امکان تولید و انتشار نیافت.
در پایان پیشنهاد می‌شود که یکی از روزهای تعطیل تمامی اعضای هیات دولت و استانداران و معاونان آنان به منازل و محل‌های سکونت مجروحین و زیان‌دیدگان از این جنگ بروند و پای صحبت‌های آنان بنشینند. چنین کاری نه تنها مسوولان را با مسائل این گروه از مردم آشنا می‌کند، بلکه به ضعف‌های دولت در مواجهه با وضعیت بحرانی و شرایط اضطراری نیز آشنا می‌کند و از همه مهم‌تر به لحاظ روحی و روانی برای آنان اهمیت دارد. متأسفانه جنگ فقط عوارض کوتاه‌مدت ندارد، بلکه بخش مهمی از عوارض آن سال‌ها و دهه‌ها باقی می‌ماند و نباید مبتلایان به این عوارض دچار فراموشی دیگران شوند.


🔻روزنامه شرق
📍 به وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
✍️ حمزه نوذری
می‌دانیم که نسل جدیدی وارد دانشگاه‌ها می‌شوند؛ نسلی که اتفاقات زیادی از سر گذرانده یا شاهد آن بوده است. نسلی که اغلب از واژه‌تراپی استفاده می‌کند. آنها اغلب تراپیست دارند. اما چرا تراپی‌؟ فقط به این دلیل که تراپیست به سخنان آنها بدون هرگونه برچسب، نصیحت و پیش‌داوری گوش می‌دهد. این یعنی‌ نه در خانه، نه مدرسه و نه در دانشگاه دیده و شنیده نشده‌اند. دغدغه‌ها، نگرانی‌ها و ترس‌هایشان ناگفته مانده است. نسلی که اخیرا وارد دانشگاه شده یا در حال ورود به دانشگاه است، در نوجوانی با حوادث دردناکی مانند کرونا و ماندن در خانه در حساس‌ترین روزهای زندگی مواجه بوده‌ است. آنها ناآرامی‌های ۱۴۰۱ را دیده‌اند. جدال در عرصه عمومی و خیابان بر سر پوشش را دیده یا تجربه کرده‌اند. تهاجم ۱۲‌روزه به کشور را درک کرده‌اند. خیلی از آنها تا صبح از صدای بمب‌ها چشم روی هم نگذاشته‌اند و با نگرانی می‌پرسیدند چه می‌شود. با وجود شرایط سخت و دشوار بسیاری از آنها میهن‌دوستی را به نمایش گذاشتند.
امروز هم در روزهای جوانی نگران از ‌کافی‌نبودن آب و برق دچار فشارهای زیادی هستند. به آنها گفته‌اند اگر وارد دانشگاه شوید، حالتان بهتر می‌شود. بیایید نگذاریم با ورود به دانشگاه تجربه‌های تلخ بیشتری داشته باشند. آنها احترام و منزلت می‌خواهند؛ نگذاریم هر‌کسی هرگونه فکر می‌کند درست است، در محیط دانشگاه با فرزندان این سرزمین برخورد کند و هرکسی به خودش حق دهد هرگونه می‌خواهد با آنها رفتار کند. لبخند دانشجویان در این ‌زمانه خیلی مهم است؛ سعی کنیم به صورت این جوانان لبخند بیاوریم. دانشگاه همیشه در ایران پیشگام بوده، اما امروز احساس می‌شود از جامعه عقب افتاده است. احساس می‌شود رخدادهای نو و تحول‌آفرین در دانشگاه بسیار محدود شده‌اند.
تحول و نوآوری در کشور ما اغلب از دانشگاه شروع می‌شد و همه چشم به دانشگاه داشتند، اما گمان برده می‌شود امروز چنین نیست. به مدیران فرهنگی بگویید دانشگاه متعلق به همه دانشجویان است و باید برنامه‌های متنوع برای همه داشته باشند، نه چون گذشته بودجه فرهنگی برای برنامه‌های خاص و برای عده‌ای خاص صرف شود. انفعال دانشجویان به دلیل سیاست‌ها و برنامه‌ها را با فضایی آرام اشتباه نگیریم. گاهی اجرای یک برنامه کوچک علمی نیاز به طی‌کردن بوروکراسی عجیب و غریب دارد. در برخی دانشگاه‌ها حتی اجازه داده نمی‌شود استادان معروف دانشگاه‌های دیگر برای نشست دعوت شوند. هنوز اجرای موسیقی و تئاتر در برخی دانشگاه‌ها تابو است و گاهی حتی امکان تمرین هم برای این گروه‌ها وجود ندارد. در برخی دانشگاه‌ها در دوره قبل اجازه تأسیس و راه‌اندازی یک کافه‌کتاب هم نمی‌دادند و کافه‌های قبلی را گاهی به بهانه خنده‌های دانشجویان تعطیل کردند. نگذارید چنین اتفاقاتی تکرار شود. دانشجویان را صغیر ندانیم؛ آنها ذی‌شعورند، هرچند گاهی نیاز به تلنگر دارند. کنترل‌های بیش از حد که گاهی حریم خصوصی دانشجو را هم نقض می‌کند، منجر به آنومی می‌شود، احساس تنهایی و فردگرایی خودخواهانه را بیشتر می‌کند.

نمود و بیان خود یکی از ویژگی‌های اصلی عصر ما‌ست. انسان‌ها و بیشتر از همه نوجوانان و جوانان دوست دارند خود را بیان کنند. به دنبال فضایی هستند برای تجلی و بروز استعدادها و توانایی‌ها. آیا دانشگاه می‌تواند به تجلی و بیان خود دانشجویان کمک کند‌ یا با ساز‌و‌کارهای مختلف از بیان خود جلوگیری می‌کند؟ چیزها تا به نمایش درنیایند و بروز نیابند، گویی نیستند. این نسل بیش از همه دوست دارد خود را بیان کند. فضایی فراهم آوریم برای بیان خود بر‌اساس چارچوب‌های قانونی.

مدام از مهارت‌آموزی دانشجویان گفته می‌شود، اما به اشتباه فکر کردیم مهارت یعنی مهارت‌های فنی‌و‌حرفه‌ای و رفتیم سراع سازمان فنی‌و‌حرفه‌ای برای برگزاری دوره. اگر دانشجویان می‌خواستند مهارت‌های فنی یاد بگیرند و کارگر ماهر شوند، دانشگاه نمی‌آمدند. مهارت فقط آن نیست که در سازمان فنی‌و‌حرفه‌ای آموزش داده می‌شود؛ مهارت‌های آکادمیک و مهارت‌های نرم (اجتماعی و انسانی) مهم‌تر است. سازمان فنی‌و‌حرفه‌ای خود نیازمند مهارت‌آموزی است. باور کنید در برخی دانشکده‌ها تابلو مهارت‌آموزی یا مشاوره شغلی و کارآفرینی نصب شده، اما اصلا چنین چیزی وجود خارجی ندارد.

در برخی دانشگاه‌ها مراکز رشد به جای اینکه محلی باشد برای رشد دانشجو، تبدیل شده به ویترین و محل نمایش دانشگاه در زمان‌های خاص، آن‌هم با دعوت از شرکت‌های بیرونی. مراکز رشد هرچند در دانشگاه‌ها مستقر‌ند، اما از دانشگاه فک شده‌اند؛ لازم است در دانشگاه حک شوند. گاهی تصور می‌شود این مراکز فضایی هستند برای دفتر کار تقریبا رایگان شرکت‌های بیرونی، بدون ارائه خدمات به دانشجویان. اغلب دانشگاه‌ها تقریبا هیچ ارتباط منسجمی با فارغ‌التحصیلان خود ندارند و با آنها به‌مثابه غریبه رفتار می‌کنند؛ به نحوی که امکان ورود آنها به دانشگاه دشوار است. گاهی در حد برگزاری یک جشن در برخی دانشگاه‌ها این تعامل وجود دارد؛ در‌حالی‌که می‌توان از توان و پتانسیل فارغ‌التحصیلان برای دانشجویان جدید استفاده کرد و آنها را با هم لینک کرد.

کمتر از دو هفته دیگر به بازگشایی دانشگاه‌ها مانده است. چه سیاست و برنامه‌هایی برای ایجاد محیطی پر‌ شور و شوق توأم با احترام و منزلت در دانشگاه‌ها طراحی شده است؟ کاری کنیم نسل جدیدی که با انواع چالش‌ها در دوران نوجوانی روبه‌رو بوده،‌ در دانشگاه احترام و منزلت یابد و لبخند به لب به آینده امیدوار باشد.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 مشکلات اقتصادی تحت سیطره مسائل سیاسی
✍️ علی قنبری
اقتصاد ایران در شرایط دشواری قرار دارد. چند سال است که شاخص های کلان در وضعیت مناسبی قرار ندارند و روند توسعه و پیشرفت در کشور اگر نگوییم متوقف، لااقل بسیار کند شده است. این رکود در تولید البته همزمان با تورم گسترده و جهش های پی در پی و فزاینده قیمتها در بازار بوده است.
به این ترتیب ناترازی مشکل یک یا دو بخش اقتصاد ما نیست و در بخش های مختلف مانند پول، ارز و انرژی کشور دچار ناترازی های گسترده شده است.
ازجمله مهمترین ناترازی‌ها، ناترازی‌های مالی و بودجه‌ای هستند که هر ساله خود را در چارچوب کسری بودجه‌های چند صد هزار میلیارد تومانی نشان می‌دهد. از قضا انواع بررسی‌ها هم نشان می‌دهند که عامل اصلی تورم در کشور، کسری بودجه‌ای است که از طریق روش‌های پولی تامین می‌شود. متعاقب این اقدامات و پولی شدن کسری بودجه، تورم کشور هم به شکلی فزاینده رشد خواهد کرد.
ولت‌ها باید در وضعیتی مشابه اقتصاد ما که زندگی مردم دچار خسارت‌های زیادی شده در اقتصاد مداخله کنند. منظورم تنها مداخله‌های قیمتی، چه به شکل قیمت‌گذاری دستوری یا گران‌سازی نیست چون پاسخگو نیستند. وقتی دولت کالایی را برای کنترل تقاضا گران می‌کند، در عمل به معنای این است که فرودستان دیگر از آن کالا یا خدمت استفاده نکنند.
در حال حاضر بسیاری از مشکلات اقتصادی دولت، تحت سیطره مسائل سیاسی است. به همین دلیل هم تا روابط خارجی ما، مشکل برجام و FATF حل نشود، ما موفق نخواهیم شد وضعیت اقتصادی کشور را بهبود ببخشیم. یک نکته دیگر که به هیچ وجه نمی‌توانیم نادیده بگیریم این است که در سال ۱۴۰۲ وضعیت مهاجرت جوانان و به ویژه جوانان تحصیلکرده از کشور نیز مثل چند سال قبل، همچنان بحرانی بود.


🔻روزنامه ابتکار
📍 حمله‌ی آمریکا به ایران؛ تهدیدات و پیامدها
✍️ سعید پای‌بند
در شرایط کنونی، به نظر می‌رسد که تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده در حال افزایش است و نگرانی‌ها از وقوع درگیری نظامی بیشتر از پیش احساس می‌شود. در این راستا، بسیاری از تحلیلگران به این سوال می‌پردازند که اگر ایالات متحده به ایران حمله کند، پیامدهای آن برای منطقه و حتی فراتر از آن، برای اقتصاد جهانی، چه خواهد بود؟
حمله به ایران و اختلال در امنیت انرژی منطقه می‌تواند منجر به افزایش ناگهانی و چشمگیر قیمت نفت شود. ایران یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت در جهان است و کنترل تنگه هرمز، که یکی از مسیرهای اصلی انتقال نفت جهانی به شمار می‌رود، در دست این کشور است. در صورت وقوع درگیری نظامی، احتمال مسدود شدن این تنگه توسط ایران وجود دارد که می‌تواند جریان صادرات نفت از کشورهای تولیدکننده در خلیج فارس را مختل کند. به این ترتیب، قیمت نفت با یک جهش قیمتی قابل توجه مواجه خواهد شد و این افزایش قیمت نه تنها به نفع کشورهای صادرکننده نفت نخواهد بود بلکه کشورهای واردکننده، از جمله کشورهای صنعتی در اروپا و آمریکا، نیز متحمل فشار اقتصادی خواهند شد.
در صورت حمله‌ی آمریکا به ایران و ناآرامی‌های ناشی از آن، تامین انرژی برای کشورهای غربی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خود در خاورمیانه، نقشی حیاتی در انتقال انرژی به بازارهای جهانی ایفا می‌کند. کشورهای اروپایی که به انرژی وارداتی از خلیج فارس وابسته هستند، به شدت تحت تاثیر تحولات سیاسی در این منطقه قرار خواهند گرفت. ایالات متحده، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان انرژی در جهان، نیز از این اختلالات متضرر خواهد شد، چرا که تامین انرژی از منابع دیگر، به ویژه در شرایط بحران، برای آن دشوارتر خواهد بود.
یکی از دیگر تهدیدات جدی که پس از حمله نظامی آمریکا به ایران بروز خواهد کرد، آسیب دیدن پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در منطقه است. ایران، به دلیل دارا بودن توان موشکی پیشرفته و شبکه گسترده‌ای از نیروهای وابسته به خود در کشورهای مختلف منطقه، می‌تواند به سرعت پایگاه‌های نظامی آمریکا را هدف قرار دهد. پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در کشورهای مانند عراق، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی می‌توانند به راحتی در تیررس موشک‌های ایران قرار بگیرند. این امر تهدید بزرگی برای امنیت نیروهای آمریکایی در منطقه خواهد بود و ممکن است به یک جنگ تمام‌عیار در خاورمیانه منجر شود.
دولت ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری خود به شدت بر روی ایجاد روابط نزدیک‌تر با کشورهای عربی در منطقه، به ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، تمرکز کرده بود. این سیاست‌ها در تلاش برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه طراحی شدند. در صورتی که درگیری نظامی میان آمریکا و ایران رخ دهد، احتمال دارد این کشورها که در حال حاضر به عنوان متحدان استراتژیک ایالات متحده در منطقه شناخته می‌شوند، در معرض تهدیدات امنیتی شدید قرار گیرند. این وضعیت می‌تواند روابط بین این کشورها و آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد و چالش‌های جدیدی را در روابط دیپلماتیک این کشورها ایجاد کند.
درگیری نظامی بین ایالات متحده و ایران می‌تواند پیامدهای انسانی و انسانی بسیار ویرانگری داشته باشد. علاوه بر کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از افراد، این جنگ می‌تواند به آوارگی میلیون‌ها نفر در کشورهای اطراف ایران منجر شود و بحران‌های انسانی گسترده‌ای در منطقه به وجود آورد. همچنین، احتمال دارد که این جنگ به گسترش افراط‌گرایی و افزایش موج تروریسم در منطقه منجر شود.
در نهایت، حمله نظامی آمریکا به ایران نه تنها برای خود منطقه، بلکه برای کل جهان می‌تواند پیامدهای پیچیده و خطرناکی به دنبال داشته باشد. از آنجایی که ایران از نظر جغرافیایی در موقعیت حساسی قرار دارد و تهدیدات اقتصادی و نظامی ناشی از این حمله می‌تواند به شدت تاثیرگذار باشد، لازم است که جامعه جهانی به ویژه کشورهای بزرگ، به‌دقت به این تحولات نگاه کرده و از هرگونه اقدامی که به تشدید این بحران منجر شود، اجتناب کنند. دیپلماسی و مذاکرات صلح‌آمیز تنها راهی است که می‌تواند از بروز یک جنگ گسترده جلوگیری کند و امنیت جهانی را حفظ نماید.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین