جمعه 3 مرداد 1404 شمسی /7/25/2025 5:02:37 PM

🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 اولویت‌بندی مسائل
✍️ روح‌اله اسلامی
یکی از اساسی‌ترین چالش‌های حکمرانی در ایران، عدم تمایز روشن میان مسائل دائمی حاکمیتی و مسائل متغیر سیاست عمومی است. هرچند امنیت، دادرسی، قانون‌گذاری، سیاست خارجی و دیپلماسی، از جمله وظایف ذاتی و همیشگی دولت‌های مدرن محسوب می‌شوند و باید در هر دوره‌ای با جدیت دنبال شوند، اما آنچه در یک نظام سیاستگذاری کارآمد اهمیت دارد، تفکیک حوزه‌های حاکمیتی از حوزه‌های خدمات عمومی و سپس، تعیین اولویت‌های واقعی جامعه در سیاست عمومی است.
تجربه کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه نشان می‌دهد که آنچه مسیر موفقیت را از ناکامی جدا می‌کند، علاوه بر ساختار و محتوای علمی و قابل ارزیابی در امور حاکمیتی که ذات حکمرانی است، چگونگی تخصیص منابع محدود انسانی، مالی و زمانی به مهم‌ترین مسائل ملی است. در ایران امروز، سیاستگذاری باید به مساله «تخصیص اولویت‌دار» (prioritized allocation) بازگردد. به ‌بیان‌ دیگر، پس از تامین امنیت، باید توان اجرایی کشور را صرف حل آن دسته از مسائل کرد که مستقیما با کیفیت زندگی شهروندان، پایداری اقتصادی و ارتقای منزلت ایران در نظم جهانی مرتبط هستند.

در این میان، ۶حوزه اصلی به‌عنوان اولویت‌های بنیادین سیاست عمومی ایران قابل شناسایی هستند:

نخست، بحران آب و مدیریت منابع آبی، چه از طریق شیرین‌سازی آب دریا، چه بهره‌برداری پایدار از منابع زیرزمینی و چه دیپلماسی آب، یکی از حیاتی‌ترین چالش‌های آینده است. ایران در آستانه ورود به وضعیت «کم‌آبی ساختاری» قرار دارد که بدون سیاستگذاری واقع‌گرایانه، موجب بروز مهاجرت‌های داخلی، بحران‌های اجتماعی و تنش‌های منطقه‌ای خواهد شد.
دوم، مساله انرژی، به‌ویژه در زمینه استخراج به‌موقع از میادین مشترک نفت و گاز و حرکت به سوی انرژی‌های تجدیدپذیر، نیازمند بازنگری جدی در سیاست‌های اقتصادی و محیط‌زیستی است. عقب‌ماندگی در بهره‌برداری از ذخایر مشترک با کشورهای همسایه می‌تواند فرصت‌های استراتژیک را برای همیشه از میان ببرد.

سوم، ایجاد اشتغال مولد، نه از طریق توسعه بی‌هدف دستگاه‌های دولتی بلکه با تقویت کارآفرینی، رفع موانع کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری در آموزش‌های فنی‌ـ‌حرفه‌ای، یکی از مطالبات اصلی جامعه به‌ویژه جوانان است. شغل نه‌تنها یک ابزار معیشتی، بلکه عاملی کلیدی در بازتولید نظم اجتماعی و کاهش نابرابری است.

چهارم، جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی، نه از طریق نسخه‌های تقلیدی، بلکه با درک واقعی از ظرفیت‌های بومی، امنیت حقوق مالکیت و اعتمادسازی در سطح بین‌المللی، زمینه‌ساز جهش اقتصادی خواهد بود. سیاستگذار ایرانی باید میان استقلال اقتصادی و انزوای اقتصادی تفاوت قائل شود.

پنجم، بهبود زیرساخت‌های ارتباطی شامل حمل‌ونقل ریلی، جاده‌ای و هوایی، از ضرورت‌های بنیادین اتصال ایران به شبکه‌های منطقه‌ای و جهانی است. فقدان یک سیستم حمل‌ونقل کارآمد، مانعی جدی برای توسعه تجارت، گردشگری و حتی توزیع عادلانه منابع در کشور است.

ششم، سیاستگذاری هوشمند در حوزه تکنولوژی و هوش مصنوعی است. آینده قدرت ملی به توانمندی کشور در خلق، بومی‌سازی و بهره‌برداری از تکنولوژی‌های نو وابسته است. کشورهایی که در موج چهارم انقلاب صنعتی جایگاه خود را نیابند، صرف‌نظر از منابع طبیعی‌شان، به حاشیه نظم جهانی رانده خواهند شد.

در کنار این اولویت‌ها، سیاست خارجی باید به ابزاری در خدمت این اهداف بدل شود، نه اینکه خود هدف اصلی حکمرانی شود. تنش‌زدایی هدفمند و بازتعریف جایگاه ایران در تقسیم کار جهانی، می‌تواند نقش سیاست خارجی را از یک عامل مصرف‌کننده انرژی، به یک تسهیل‌گر توسعه تبدیل کند. نکته کلیدی آن است که اولویت‌گذاری در سیاست عمومی نیازمند شجاعت در تصمیم‌گیری، عقلانیت در تخصیص منابع و دوری از کلی‌گویی‌ است. دولت‌ها باید بپذیرند که همه مسائل را نمی‌توان همزمان حل کرد. همان‌گونه که در پزشکی، تعیین اولویت در درمان حیاتی است، در حکمرانی نیز باید ابتدا به مسائل حیاتی‌تر و فوری‌تر پرداخت. ایران امروز بیش از هر چیز به یک نظام سیاستگذاری اولویت‌محور نیاز دارد؛ نظامی که به جای اسارت در پیچ‌و‌خم‌های بوروکراتیک یا تعهدات شعاری، بتواند با رویکردی علمی، آینده‌نگر و مشارکتی، منابع محدود کشور را در جهت حل مسائل اصلی به‌کار گیرد.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 ایران و چین؛ دغدغه‌های متفاوت فرصت‌ها و چالش‌های همکاری
✍️ محمد مهدی مظاهری
روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در سالهای اخیر و با اوجگیری تحریم‌های غرب علیه ایران، ابعاد گوناگونی یافته است. این روابط که بر مبنای منافع استراتژیک و اقتصادی مشترک بنا شده، همواره تحت تأثیر پویایی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بوده و در دوره پس از حمله ۱۲روزه اسرائیل به ایران در خرداد ۱۴۰۴، وارد فاز جدیدی شده است.
از منظر ایران، مهمترین دغدغه در روابط با چین، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تنوع‌بخشی به صادرات غیرنفتی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی در زیرساخت‌ها و صنایع حیاتی و دور زدن تحریم‌های یکجانبه غرب است. ایران به دنبال شریکی قدرتمند است که بتواند در حوزه فناوری، زیرساخت و توسعه اقتصادی، پشتوانه محکمی باشد. همچنین، حمایت سیاسی چین در مجامع بین‌المللی به ویژه در برابر فشارهای غرب، برای ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. گسترش همکاری‌های دفاعی و امنیتی نیز از دیگر دغدغه‌های ایران در این رابطه است.
در سوی مقابل، دغدغه اصلی چین در قبال ایران، تضمین ثبات و امنیت در منطقه غرب آسیا به منظور تأمین مستمر انرژی و حفظ مسیرهای تجارت بین‌المللی است. چین به عنوان بزرگترین مصرف‌کننده انرژی در جهان، به واردات نفت و گاز از ایران به عنوان یک منبع پایدار نیاز دارد. همچنین، طرح «یک کمربند-یک جاده» که ایران در مسیر آن قرار دارد، برای پکن اهمیت ژئواستراتژیک فراوانی دارد. چین خواهان روابط باثبات با تمامی بازیگران منطقه است تا منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک خود را تضمین کند و از هرگونه تنش نظامی که می‌تواند مسیرهای تجاری و سرمایه‌گذاری‌هایش را به خطر اندازد، اجتناب می‌کند.حفظ تعادل در روابط با سایر کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی و حتی رژیم اسرائیل نیز برای چین حائز اهمیت است تا بتواند نقش یک میانجیگر بی‌طرف و تأثیرگذار را ایفا کند.
با وجود دغدغه های نسبتا متفاوت فوق،روابط ایران و چین از ظرفیت‌های بالایی برای توسعه برخوردار است.سند ۲۵ساله همکاری‌های جامع میان دو کشور، افق‌های جدیدی را در حوزه‌های مختلف گشوده است. این فرصت‌ها عبارتند از:
اقتصادی و تجاری:ایران به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز در جهان و چین به عنوان بزرگترین مصرف‌کننده، از مکمل‌های اقتصادی طبیعی برخوردارند. علاوه بر نفت و گاز، پتانسیل زیادی برای صادرات محصولات غیرنفتی ایران به چین و واردات فناوری و کالاهای صنعتی از چین وجود دارد . فولاد و محصولات آهنی، محصولات دانش بنیان همچون نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی که از توانمندی‌های علمی ایران محسوب می‌شوند و صنایع دستی و فرش دستباف محبوب ایران می‌توانند بازارهای خاصی در چین پیدا کنند.
زیرساخت و توسعه: سرمایه‌گذاری چین در پروژه‌های زیربنایی ایران از جمله حمل‌ونقل (راه‌آهن، جاده، بندر)، انرژی (نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها) و ارتباطات (توسعه نسل پنجم) می‌تواند به توسعه اقتصادی ایران کمک شایانی کند. تکمیل راه‌آهن شرق-غرب و شمال-جنوب، توسعه سواحل مکران و بندر جاسک، بیابان زدایی و کمک به توسعه کشاورزی پایدار از جمله این فرصت‌هاست.
فناوری و دانش‌بنیان: انتقال فناوری و همکاری در حوزه‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی و خودروهای خودران می‌تواند به ارتقای توان علمی و صنعتی ایران منجر شود.
ژئوپلیتیک و منطقه‌ای: ایران و چین هر دو در تلاش برای ایجاد نظم چندقطبی جهانی و کاهش یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی هستند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و بریکس، فرصت‌های جدیدی را برای همگرایی سیاسی و امنیتی فراهم آورده است.
البته وجود فرصت‌های فراوان و شرایط مهیا، الزاما به معنای
شکل گیری و تحقق همکاری‌های ایران و چین در حوزه های مختلف نیست؛ چرا که در مسیر این همکاری، چالش‌های متعددی نیز وجود دارد؛
تحریم‌های غرب:مهمترین مانع بر سر راه توسعه روابط، تداوم و تشدید تحریم‌های آمریکا و غرب علیه ایران است که شرکت‌های بزرگ چینی را در همکاری با ایران با تردید مواجه می‌کند و عموماً منجر به محدود شدن همکاری‌ها به شرکت‌های کوچکتر و غیردولتی یا مکانیسم‌های پیچیده‌تر می‌شود.در این زمینه، سهم ایران از کل تجارت خارجی چین در سال ۲۰۲۴، فقط۰.۰۲(دو دهم درصد) بوده (کاهش ۹درصدی نسبت به سال پیش از آن) و این در حالی است که چین در این سال،۱/۶ هزار میلیارد دلار با دنیارابطه تجاری داشته و تجارت جهانی آن با سایر نقاط جهان، ۷درصد افزایش داشته است.
عدم توازن تجاری:بخش عمده‌ای از صادرات ایران به چین، مواد خام است(نفت خام و فرآورده‌های نفتی، پلیمرهای اتیلن و سایر محصولات پتروشیمی، سنگ آهن وسایر مواد معدنی، محصولات کشاورزی و خشکبار). بر عکس صادرات چین به ایران هم از نظر کمیت و هم کیفیت کالاهای صادراتی(ماشین‌آلات و تجهیزات صنعتی،وسایل نقلیه و قطعات یدکی خودرو،لوازم الکترونیکی و تجهیزات مخابراتی،محصولات پلاستیکی، آهن و فولاد و مصنوعات آن، لوازم خانگی، منسوجات و پوشاک)، دست برتر را به این کشور می دهد. بر اساس آمارهای گمرک چین که البته واردات نفت ایران را به دلیل مشکلات تحریم لحاظ نمی‌کند، حجم تجارت ایران و چین طی سال ۲۰۲۴ حدود ۱۳.۴ میلیارد دلار بوده که ۸.۹ میلیارد دلار از آن، صادرات چین به ایران و ۴/۴ میلیارد دلار نیز واردات چین از کشورمان است. این ارقام نشان می‌دهد که تراز تجاری دو کشور به شدت به نفع چین است. هر چند لحاظ کردن صادرات نفت ایران این ناترازی را تا حدی کاهش می دهد، اما خام فروشی در بلند مدت خود یک مشکل جدی دیگر است و این عدم توازن کمی و کیفی می‌تواند در بلند مدت به وابستگی اقتصادی ایران به چین، کاهش قدرت چانه زنی کشور در مذاکرات سیاسی و حتی نفوذ و سیطره استراتژیک چین بر ایران منجر شود .
مسائل منطقه‌ای و ژئوپلیتیک: چین به دلیل منافع گسترده خود در منطقه غرب آسیا، همواره به دنبال حفظ روابط متوازن با تمامی کشورهای منطقه است و تمایلی به جانبداری آشکار از هیچ یک از طرفین در منازعات منطقه‌ای ندارد. این رویکرد می‌تواند در بزنگاه‌های حساس، انتظارات ایران را برآورده نکند .
موانع داخلی ایران:بوروکراسی عرض و طویل، قوانین و شرایط ناکارامد برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و گاه فقدان شفافیت در اجرای پروژه‌ها، می‌تواند روند همکاری‌ها را کند سازد. همچنین، تغییر رویکردهای سیاست خارجی بعد از هر بار تغییر دولت و عدم ثبات در مدیریت می‌تواند به عنوان مانعی جدی بر سر راه عملیاتی شدن توافقات و بهره‌برداری کامل از پتانسیل همکاری‌ها عمل کند و در بلندمدت، آینده این روابط را دچار چالش‌های اساسی سازد. بی طرفی عامدانه و منفعت طلب چین ؛ حمله ۱۲روزه اسرائیل به ایران در خرداد ۱۴۰۴روی دیگری از متحدان شرقی و سازمانهای امنیتی همچون شانگهای را به ایران نشان داد و از چالش دیگر در توسعه روابط با شرق پرده برداشت؛ موضع چین در قبال این رویداد با تأکید بر خویشتنداری و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز منازعات همراه بود. پکن(همانگونه که انتظار
می رفت) فقط با ابراز «نگرانی عمیق» از پیامدهای جدی حمله اسرائیل، این اقدام را مغایر با منشور سازمان ملل دانست و تأکید کرد که «هیچ طرفی از این تنش ناگهانی سود نمی‌برد»!. موضعی که برخی اندیشکده‌های چینی از آن با عنوان «نشستن بر بلندای کوه و نظاره نبرد ببرها» یاد کردند که در ادبیات چینی به معنای بی‌طرفی عامدانه در بحران‌هایی است که هزینه‌اش برای چین بالاست و منافع فوری‌ای در آن دیده نمی‌شود. این رویکرد محتاطانه نشان می‌دهد که هر چند سیاست کلی این کشور مقاومت در برابر «یکجانبه گرایی افسار گسیخته غربی» و «سیاست های تجاوزکارانه» است، اما در عمل اولویت آن ثبات منطقه‌ای و حفظ منافع اقتصادی گسترده‌اش است و تمایلی به درگیر شدن مستقیم در منازعات نظامی منطقه‌ای ندارد.
پکن در زمان حمله رژیم اسرائیل و پس از آن آمریکا به کشورمان به خوبی نشان داد که خواهان کنشگری فعال و ایفای نقش عملیاتی برای مدیریت مسائل جهانی و منطقه ای نیست و به ویژه زمانی که پای آمریکا وسط باشد، محتاطانه می کوشد منافعش را از طریق توسعه تجارت یا نهایتا رایزنی های پشت پرده پیش ببرد.
در دوره پس از آتش بس و پایان جنگ نیز ایران به دنبال تأمین تجهیزات نظامی پیشرفته از چین بوده است تا توان دفاعی خود را بازسازی کند. با این حال، بیانیه نمایندگی دیپلماتیک چین در رژیم اسرائیل مبنی بر اینکه «چین هرگز به کشورهایی که درگیر جنگ هستند، سلاح صادر نمی‌کند و کنترل‌های دقیقی بر صادرات اقلام دو منظوره دارد»، نشان می دهد انتظار ایران از چین باید بیشتر در حوزه دیپلماسی و میانجیگری باشد. هر چند منافع اقتصادی می تواند چین را به سمت مراودات چراغ خاموش نظامی- امنیتی با ایران نیز سوق دهد و این امر بیشتر به نوعی دیپلماسی نظامی نیاز دارد.
در مجموع باید گفت؛در مقطع فعلی، ایران بیش از پیش به دنبال مستحکمتر کردن روابط خود با چین است، در حالی که چین با احتیاط، ضمن حفظ همکاری‌های دوستانه با ایران، بر لزوم حل و فصل سیاسی و احیای صلح و ثبات در منطقه تاکید دارد و همزمان در تلاش است تا روابط متعادل خود را با سایر بازیگران حفظ کند.روابط ایران و چین، با وجود فرصت‌های بی‌نظیر اقتصادی، زیرساختی و ژئوپلیتیکی، در فضایی پیچیده از تحریم‌ها، دغدغه‌های امنیتی منطقه‌ای و ملاحظات دیپلماتیک چین حرکت می‌کند. چین در پازل پیچیده خاورمیانه، رویکردی واقعگرایانه و محتاطانه را در پیش گرفته است که منافع اقتصادی و ثبات منطقه‌ای را بر جانبداری کامل از یک طرف خاص اولویت می‌دهد.
بر این اساس، در شرایطی که کشورهای قدرتمند و اثر گذار جهان یا در جبهه غرب قرار دارند، یا ضمن اعلام برخی مواضع استقلال طلبانه و چندجانبه گرایانه، از رویارویی با غرب به ویژه آمریکا اجتناب می کنند، جمهوری اسلامی ایران باید رویکرد تنوع‌بخشی در سیاست خارجی و عدم اتکا صرف به یک یا دو قدرت جهانی را بیش از پیش مد نظر داشته باشد.
به طور ویژه در ارتباط با چین، دیپلماسی فعال ایران باید بر عملیاتی کردن سند همکاری ۲۵ساله، جذب سرمایه‌های واقعی و افزایش توان صادرات غیرنفتی تمرکز کند و از پتانسیل شرکتهای فناوری چین، برای همسو سازی خود با تحولات جهانی نهایت بهره را ببرد. یکی از مؤثرترین روشها برای توسعه همکاریها با چین این است که ایران با ایجاد و توسعه پیوندهای عمیق اقتصادی، همچون دیگر کشورهای اثرگذار خلیج فارس، خود را به بخشی از زنجیره ارزش و تأمین چین تبدیل کند تا منافع اقتصادی این کشور را به حمایت همه جانبه از ایران گره بزند. در این راستا، آینده روابط ایران با چین در گرو درک درست از رویکردها و منافع این کشور در عرصه جهانی و بهره‌برداری هوشمندانه از فرصت‌ها، در بستر تحولات پرشتاب منطقه‌ای و جهانی خواهد بود.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 هجمه به عراقچی مناسب نیست
✍️ محسن غرویان
من سالیان سال است که آقای دکتر سید عباس عراقچی را می‌شناسم. از همان زمانی که ایشان معاون دکتر ظریف در وزارت امور خارجه بودند، گه‌گاه به شهر قم می‌آمدند و با اساتید، فضلا و صاحب‌نظران حوزه دیدار می‌کردند. در این نشست‌ها، دیدگاه‌های خود را مطرح می‌کردند و به نقد می‌گذاشتند. من از آن زمان تا به امروز، ایشان را فردی مؤمن، متعهد، متفکر، عاقل، سیاستمدار و اهل تعامل می‌دانم.
آقای عراقچی هیچ‌گاه از مواضع نظام، مخصوصاً رهنمودهای مقام معظم رهبری، عدول نکرده است. او در مسیر نظام حرکت کرده و همواره تلاش کرده است که مواضع خود را با نظرات و جهت‌گیری‌های رهبری هماهنگ کند. به همین دلیل شخصیت ایشان برای اهل فکر، نخبگان و کسانی که مسائل را عمیق و دقیق دنبال می‌کنند، کاملاً شناخته‌شده و قابل احترام است. در گفت‌وگوی اخیر آقای عراقچی با رسانه‌ها، برخی سخنان او درباره مسئله فلسطین مورد تحریف یا سوءبرداشت قرار گرفته است. لازم است تأکید کنم که ایشان در آن گفت‌وگو دقیقاً همان مواضعی را مطرح کردند که بارها از زبان رهبر معظم انقلاب شنیده‌ایم. موضع اصولی جمهوری اسلامی درباره مسئله فلسطین این است که سرنوشت این سرزمین باید به دست خود مردم فلسطین تعیین شود؛ یعنی همه فلسطینیان، اعم از مسلمان، مسیحی و... در یک همه‌پرسی آزاد شرکت کنند و نظام سیاسی آینده را مشخص سازند. اگر نتیجه این روند، تشکیل یک نظام دموکراتیک بود، این نظام تصمیم خواهد گرفت که با ساکنان کنونی سرزمین فلسطین چگونه رفتار شود. رهبری انقلاب بارها تصریح کرده‌اند که برخلاف ادعاهای رسانه‌های صهیونیستی و غربی، جمهوری اسلامی نه به دنبال جنگ است، نه به دنبال حذف فیزیکی از طریق خشونت. بلکه ما قائل به یک راه‌حل عادلانه و دموکراتیک هستیم که باید با رأی مستقیم مردم فلسطین حاصل شود. سخنان آقای عراقچی در همین چارچوب بیان شده و بازتاب مواضع رسمی نظام است. اینکه برخی تلاش دارند از این سخنان برداشت‌های نادرست کنند یا آن را دستاویز حمله و تخریب قرار دهند، منصفانه نیست و خلاف مصلحت نظام است. متأسفانه در فضای رسانه‌ای کشور، هجمه‌هایی علیه آقای عراقچی صورت گرفته که نه‌تنها نادرست، بلکه برخلاف توصیه‌ها و رهنمودهای رهبری است. اکنون که دولت به ریاست آقای دکتر پزشکیان مسئولیت را برعهده گرفته و مذاکرات جدیدی با کشورهای اروپایی در دستور کار قرار دارد، هجمه به چهره‌های دیپلماتیک کشور، آن هم افرادی چون آقای عراقچی که سابقه‌ای درخشان در میدان مذاکره دارند، بی‌معناست. ایشان هم‌اکنون نقش فعالی در تدوین سیاست‌های خارجی، ارتباط با کشورهای منطقه و تبیین مواضع ایران در مجامع بین‌المللی دارند و شایسته تقدیر هستند، نه تخریب. ما باید قدر زحمات و تلاش‌های نیروهایی چون عراقچی را بدانیم. سفرهای ایشان، بیانیه‌ها و مصاحبه‌هایی که انجام می‌دهند، همگی در راستای حفظ اقتدار ملی، جلوگیری از جنگ و تأمین امنیت و آرامش مردم ایران است. در چنین شرایطی، تخریب چنین چهره‌هایی نه‌تنها نفعی برای کشور ندارد، بلکه ممکن است به وحدت ملی ضربه بزند و سیاست خارجی جمهوری اسلامی را با چالش مواجه کند. کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه در این مسیر گام برمی‌دارند، باید بدانند که برخلاف جهت‌گیری‌های رهبری عمل می‌کنند؛ چراکه ایشان بارها تأکید کرده‌اند که باید از دولت و دستگاه سیاست خارجی حمایت شود. در پایان، بار دیگر تأکید می‌کنم که ما در دوران حساسی بسر می‌بریم و امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند عقلانیت، گفت‌وگو، اتحاد و پرهیز از حاشیه‌سازی هستیم. حفظ چهره‌های ملی، حمایت از دیپلمات‌های دلسوز و حرکت در مسیر منافع ملی، وظیفه‌ای است که همه ما در قبال کشور، نظام و رهبری بر عهده داریم.


🔻روزنامه شرق
📍 عقل سلیم و اولویت
✍️ سید مصطفی هاشمی‌طبا
نامه ۲۴ نفر از صاحب‌نظران مسائل راه‌آهن به رئیس‌جمهور در‌خصوص راه‌آهن سریع‌السیر تهران- قم- اصفهان هر‌چند به نظر‌ محتوای فنی دارد، اما اگر بیشتر دقت کنیم، نشانه حضور آفتی در تصمیم‌گیری‌های کشور یعنی عدم کاربرد عقل سلیم را در خود دارد. عقل سلیم که شاید بتوان گفت عقل عمومی (نه عقل برگزیدگان و اوتاد) آن چیزی است که انسان را قادر به ترجیح بد از بدتر و خوب از خوب‌تر می‌کند و در نزد عموم یافت می‌شود. هر انسان معمولی هرچند بی‌سواد باشد، می‌داند که درآمد خود را چگونه و با چه اولویتی خرج کند، اما متأسفانه در تصمیم‌گیری‌های کشور این عقل سلیم به کار نمی‌رود. حاصل آن می‌شود نامه‌ای با امضای ۲۴ کارشناس به رئیس‌جمهور در‌خصوص به‌کار‌بردن عقل سلیم.
می‌دانیم قطار تهران- قم- اصفهان موجود است، اما تصمیم‌گیران به بهانه جذب توریست، طرح قطار سریع‌السیر تهران- قم- اصفهان را با هزینه ۲/۷ میلیارد دلار ارائه کرده‌اند و استدلال‌شان هم کمک به گردشگران خارجی (کدام گردشگران؟) و تسریع در جابه‌جایی آنهاست؛ در‌حالی‌که اصفهان از نظر ترافیک بسیار کند و از نظر امکانات اقامتی بسیار ضعیف است. نظر کارشناسان برقی‌کردن خط موجود با هزینه بسیار کمتر و امکان اضافه‌کردن سرعت تا ۲۰۰ کیلومتر در ساعت است.
در کنار این طرح می‌دانیم که قطار تهران- مشهد دو‌خطه است و امکان اعزام قطار مسافری هر ۲۰ دقیقه یک بار ممکن است. برای تهران- مشهد هم طرح قطار سریع‌السیر دادند که هزینه آن به روایتی ۲۰ میلیارد دلار و به روایتی ۱۳ میلیارد دلار بوده است که بتواند زائرین را سریع‌تر به مقصد برساند. حال برای زائری که به زیارت می‌رود، تفاوت چهار ساعت با هشت ساعت چقدر تأثیر دارد، معلوم نیست.

این شلخته‌بازی در تصمیمات بدیهی، درحالی‌که کشور به‌شدت از لحاظ ارزی در مضیقه است، به آنجا می‌رسد که مبلغ ۲/۳ میلیارد دلار برای چای دبش ارز می‌دهند و وزیر اقتصاد مربوطه می‌گوید مردم نگران نباشند، ریال معادل آن پرداخت شده است و مقام مسئول امنیت ملی که حجاب ‌و نه عدالت و توحید را عمق استراتژیک جمهوری اسلامی می‌داند، دستور عدم اجرای قرارداد کرسنت را می‌دهد که علاوه بر عدم‌النفع فروش گاز، حدود ۲۰ میلیارد دلار زیان نصیب ایران می‌کند. در همین رابطه عقل سلیمی که مانع ایجاد پالایشگاه تصفیه مازوت شد و گاز را تنها منبع انرژی حرارتی در سراسر کشور کرد و قطع آن مترادف با ایجاد مسائل مختلف در کشور است نیز می‌توان ذکر کرد.

حال کدام عقل سلیم حکم می‌کند ‌مشکلات ارزی دارو و قطعات و مواد اولیه کارخانه‌ها و نیروگاه‌ها و کالای اساسی وجود داشته باشد و طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری پول نداشته باشند، اما قطار سریع‌السیر لوکس مثلا برای زائران و توریست‌های خارجی فراهم شود؛ در‌حالی‌که با همین امکانات موجود و حداکثر برقی‌کردن آن‌ مراد بیش از حد و ظرفیت حاصل می‌شود.

البته عقل سلیم جایش فقط در اولویت‌های ارزی و مسائل اقتصادی و پروژه‌ها نیست، عقل سلیم در زیر زبان هم نهفته است. زبان در دهان ای خردمند چیست؟ کلید در گنج صاحب هنر، چو در بسته باشد چه داند کسی‌، که گوهر‌فروش است یا پیله‌ور.

از آن نماینده مجلسی که بمب‌افکن B۲ را قارقارک می‌نامد و حتما F۳۵ را روروئک که می‌تواند از آریزونا به ایران بیاید و بمباران کند و برگردد، می‌گذریم؛ چراکه معلوم نیست از چه قماشی است و با رأی چه کسانی به مجلس آمده است. از گروه فرهیختگانی که خود را صاحب فلسفه، کمال، دانش و واژه‌شناسی می‌دانند، بعید است که به ناف یا بند تنبان متوسل شوند و اسرائیل را که بیش از هر ایالت، برای آمریکا مهم است، به صورت انفرادی قضاوت کند و عِده و عُدّه پشتیبان آن را نفهمد و نداند، هر‌چند بعید است مکنونات قلبی گوینده با اظهاراتش هماهنگ باشد. اگر بخواهیم تصمیم‌گیری‌های خلاف عقل سلیم را بشماریم، بسیار بیشتر است و توهم و خود‌بزرگ‌بینی نقش اصلی را دارد؛ مثل آنکه شعار دادند آمریکا و اسرائیل جرئت نمی‌کنند حمله کنند و از قِبل این حرف‌ها و مسجد‌کردن کاخ سفید و حسینیه‌کردن الیزه کار را برای ما به تنگنا کشانده‌اند.

مقام معظم رهبری در سال‌های مختلف تأکید بسیار بر دشمن‌شناسی و تدبیر برای مقابله کرده‌اند و البته این نمونه بارز یک عقل سلیم است، اما آنان که نوعا متظاهرا سنگ ولایت بر سینه می‌زنند، آمریکا را موجود زبون و ترسو و در حال اضمحلال می‌خواندند و اسرائیل توسعه‌طلب، جنایت‌کار و کودک‌کش را موجودی ضعیف تصور کردند که فقط در حال حفظ و دفاع از خود است و عن‌قریب به دریا ریخته خواهد شد، این نشانه عدم شناخت دشمن توسط عقل سلیم و خودبزرگ‌بینی و توهم است.

اگر در شرایط عادی، هر کشوری نتواند اولویت‌ها را تشخیص دهد و امکانات خود را حسب اولویت به کار نگیرد، طبیعی است که نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد. در کشور ما مانند آنچه در برنامه‌های پنجم، ششم و هفتم توسعه، به همه امور یکسان نگریستند و صد ‌البته به اجرای هیچ‌کدام توفیق نیافتند، بسیار است. در‌حالی‌که امروز در مرکز توطئه استکبار و صهیونیسم قرار داریم و باید اولویت‌ها تشخیص و به آن عمل شود، می‌بینیم پس از آتش‌بس تجاوز ۱۲‌روزه صهیونیسم، کارها همچنان به روال گذشته یعنی‌ «ببینیم چه می‌شود»، در جریان است و هیچ‌گونه برنامه مشخصی برای شرایط فعلی که همچنان در معرض خطر صهیونیسم اشغالگر و توسعه‌طلب و آمریکای سروری‌طلب است، دیده نمی‌شود. عقل سلیم را به کار گیریم.

🔻روزنامه آرمان امروز
📍 چرا با مردم گفت‌وگو نمی‌شود؟!
✍️ هوشمند سفیدی

این روز ها متاسفانه شاهد تشدید مسائلی هستیم که ریشه در مدیریت ضعیف گذشته دارد و گویای آن است که در سیاست کذاری ها ، سلیقه بر علم غالب بوده و مدیران نالایق و سفارشی ،توان حل مسئله را نه تنها نداشته اند، بلکه با تصمیمات اشتباه، بر عمق و دامنه آن افزوده اند. آب،برق،گاز، بنزین و … ، تنها مسائل عمده نیستند، بلکه در هر نقطه ای از نظام تصمیم گیری -که زیر ذره بین قرار می گیرد- انبوهی از مسائل، نگران کننده هستند.
بر کنار از این واقعیات، اگر مدعی شویم که در حال حاضر بنا داریم وارد فاز جمع بندی و حل مسائل شده و اصلاحات لازم را برای بهبود امور انجام دهیم ، بی تردید این کار، بدون همراهی مردم و صبوری آن ها رخ نخواهد داد.
این واقعیت ، در جنگ ۱۲ روزه هم به خوبی نمایان شد و همراهی مردم ، سهمی مهم را در ابطال خیالات باطل دشمنان به خود اختصاص داد.
برای همراه ساختن مردم در حل مسائل ، نقطه آغاز ، حرف زدن و گفت و گو کردن با مردم است؛ این مهم ،صرفا نباید به صحبت های رئیس جمهور محترم و برخی از مسئولان در مراسم های مختلف موکول شود. باید نظام اطلاع رسانی کشور ، برنامه هدفمند ،جامع،یکپارچه و روشنی را برای این منظور طراحی کند و وارد فرآیند گفت و گوی کافی و مستمر با مردم و ذی نفعان شود.ا
مروز شاهدیم که از برگزاری نخستین کنفرانس خبری دکتر پزشکیان با رسانه ها ، ماه ها می گذرد و از تکرار آن خبری نیست؛ همچنین از گفت و گوی مستقیم رئیس جمهور با مردم ماه ها گذشته است؛ در حالی که شاهد اوج تشدید مسئله آب هستیم ، جای یک کارزار ارتباطی جامع خالی است؛ و اگر در این زمینه و نیز در مورد برق ، بعضا فعالیت هایی برای همراه سازی مردم رخ می دهد، فاقد ویژگی های یک کارزار ۳۶۰ درجه هستند ، بالاخره ،اگر بنا داریم با مردم گفت و گو کنیم ،الان زمان آن است و در این باره هرگونه تعلل و درنگ، می تواند به نفع کمپین دشمنان ما باشد که سعی می کنند با بزرگنمایی مسائل، دل مردم را خالی کنند، ظاهرا از یاد برده ایم که در مقطع “صلح مسلح” هستیم و باید برای مقابله با تبلیغات روانی دشمن، برنامه جامع و روشنی داشته باشیم .
تردیدی نیست که اگر در حیطه رسانه دچار انفعال شویم، همبستگی ملی ایجاد شده آسیب خواهد دید. پس، دریابیم که امروز، روز گفت و گو با مردم است ؛ گفت و گویی هدفمند، حساب شده ، قابل ارزیابی و سنجش ، کافی و وافی، پاسخگو به سوالات افکار عمومی ، تاثیرگذار بر تبلیغات روانی دشمن و شکننده خطوط و اهداف آن، امیدبخش ،همراه کننده و بیانگر فهرست و ریز اهتمام دولت و حاکمیت برای رفع مشکلات . این مهم را باید با بهره گیری از دانش روابط عمومی و به کمک رسانه ها پیش برد و از آن ها، در طی این مسیر ،حمایت جدی کرد .گفت و گوی پراکنده مسئولان نه تنها در این مسیر خیلی موثر نیست ، بلکه در بعضی از مواقع ، حتی می تواند آثار منفی نیز به دنبال داشته باشد.
مبادا ، ما نیز به مریضی دولت های قبلی در زمینه لکنت زبان دچار شویم ، این بیماری در دولتی که در راس آن دکتر مسعود پزشکیان قرار دارد و اهل گفت و گوی صریح ، صادقانه و صمیمی با مردم است.اصلا پسندیده نیست.

🔻روزنامه ایران
📍 سقف و کف خواسته‌های ایران و اروپا
✍️ علی‌اکبر فرازی
در بزنگاه فعلی، که تنها چند هفته تا پایان ضرب‌الاجل تعیین‌شده مکانیسم ماشه برای ایران باقی مانده، تعلل در آغاز گفت‌وگوهای سیاسی از هر سمت و به هر دلیلی، به زیان هر دو طرف ماجراست؛ مذاکراتی که باید بسیار پیش‌تر از این آغاز می‌شد. از این رو انتظار می‌رود موضوع زمان با حساسیت کامل مد نظر قرار گیرد. این بار، شاید بتوان گفت زمان، مهم‌ترین متغیر در معادله است.
دلیل این اهمیت در سیر تحولات روابط ایران و اروپاست. ایران و اروپا، اگرچه سابقه‌ای پرفراز و فرود در روابط دارند، اما این رابطه هرگز به نقطه قطع یا تیرگی کامل نرسیده است. با این حال در شرایط کنونی تحت‌تأثیر مسائل مختلف، نیاز فوری به شفاف‌سازی متقابل احساس می‌شود. در رأس این مسائل، تلاش اروپا برای فعال‌سازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریم‌ها یا همان «اسنپ‌بک» قرار دارد. هرچند کشورهای اروپایی از منظر خود موضوعات دیگری را مطرح می‌کنند که عمدتاً مرتبط با همکاری‌های ایران و روسیه در بحران اوکراین است اما در نهایت، اینها همه قابل تبیین‌اند، به‌شرط آنکه طرفین به یک جلسه چندساعته بسنده نکنند و روند گفت‌وگوها را بدون وقفه ادامه دهند. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، برداشت نادرستی است که سال‌ها در برخی محافل تحلیل سیاسی ایران رایج بوده و هنوز هم بعضاً دیده می‌شود: این تصور که ایران می‌تواند از شکاف میان اروپا و آمریکا بهره ببرد. این نگاه، از اساس اشتباه و غیرواقع‌بینانه است. تجربه نشان داده که اگرچه ممکن است در موضوعاتی خاص اختلاف دیدگاه‌هایی بین این دو بازیگر غربی وجود داشته باشد، اما در مواجهه با پرونده‌هایی چون ایران، آنها نه تنها در یک جبهه می‌مانند، بلکه هیچ‌گاه مناسبات استراتژیک‌شان را به بهای حمایت از ایران به خطر نمی‌اندازند. لذا نباید با این ذهنیت وارد گفت‌وگو شد. همان‌گونه که دیدیم، وقتی فشار سیاسی آمریکا افزایش یافت، کشورهای اروپایی نیز بلافاصله از ابزار مکانیسم ماشه سخن گفتند. هرچند ایران بارها تأکید کرده که از منظر حقوق بین‌الملل این اقدام فاقد وجاهت و اعتبار قانونی است، اما واقعیت‌های سیاسی چیزی فراتر از مباحث حقوقی صرف‌اند.
با درک این واقعیت باید توجه داشت که سقف و کف خواسته‌های ایران و اروپا در این دور از مذاکرات دریافت نوعی تضمین امنیتی از یکدیگر است. ایران بارها به درستی تأکید کرده که نمی‌توان هم‌زمان به میز مذاکره آمد و شاهد حملات نظامی بود. مذاکره، در چنین فضایی، بی‌معنا خواهد بود. انتقادی که به درستی به عملکرد اروپا در زمان تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران وارد است. در طرف مقابل اروپایی‌ها نیز خواستار تضامین امنیتی هستند که بویژه در عرصه بحران اوکراین و برخی موضوعات منطقه‌ای برای آنها به دغدغه تبدیل شده است. با این حال هر دو طرف باید در وهله اول این اصل را مدنظر قرار دهند که تعلیق یا به تعویق انداختن مذاکرات به نفع هیچ‌کدام از طرفین نیست.


🔻روزنامه همشهری
📍 احمدآقا
✍️ محسن مهدیان
بیایید چند خاطره را با هم مرور کنیم؛ نه برای نوشتن، بلکه برای مرامی که دیدنی است و به خاک سپرده نمی‌شود. و شاید دست آخر بشود آن «یک کلمه آخر» را گفت.
یکم: گفت: «چند دقیقه صبر کن، بروم میوه بگیرم.» بازار میوه و تره‌بار شهرک‌غرب بود. همراهی رفت با او، اما زود برگشت؛ فقط دو کیسه کوچک، شاید یکی دو کیلویی؛ سیب و نارنگی. بعدها همان همراه گفت احمدآقا می‌گشت تا کوچک‌ترین‌ها را بردارد. می‌گفت: «در خرید، جوری جمع نکنیم که به دیگران نرسد.» انگار عدالت برایش از همان سبد میوه آغاز می‌شد.
دوم: روزی بسیار خسته بود. درهم‌ریخته و خاموش. پرسیدم: «اتفاقی افتاده؟»
آرام گفت: «درگیر کار یکی از بچه‌ها هستم، در ماجرای اعتراضات ۹۶ گرفتندش. سنش کم است. مگر چقدر از ماجرا سر در می‌آورده؟ اشتباه کرده، بگذریم. زندان برود، کی تضمین می‌دهد بهتر شود؟»
بعد آه کشید و گفت: «کاش آن قاضی که زندان بریده، یک روز خودش طعم زندان را بچشد، بفهمد چه می‌گذرد آنجا...»
اولین بار بود احمدآقا را این‌گونه دلخور و گرفته می‌دیدم.
سوم: دادگاه «الف» برگزار شده بود. من سردبیر بودم. با هم رفتیم. دادستان اعتراض کرده بود به کامنت‌های کاربران؛ تند بودند، گاهی هم دشنام. وقتی نوبت احمدآقا رسید، پشت تریبون رفت و گفت: «وقتی در صف نان ایستاده‌اید، گرسنه و خسته، ممکن است داد بزنید: سه ساعته ایستاده‌ام، در حالی که نیم‌ساعت بیشتر نبوده. نه خودت قصد دروغ داشتی، نه نانوا تو را درو‌غگو می‌داند. فشار است که زبان را تند می‌کند. کامنت هم گاهی فریاد یک دل در تنگناست. بگذارید بگوید. خالی شود. مدارا کنیم...»
چهارم: جلسه شورای سیاست‌گذاری الف بود. جمع بزرگی از اهل فکر و سیاست حاضر بودند. موضوعی مورد اختلاف بود. احمدآقا دید که همه مخالف‌اند، توضیح داد، اما اقناع نشدند. آخر گفت: «نقدهایتان را منتشر کنید. همین‌جا. در سایت خودمان. نقد شما خیرخواهی من است.» و منتشر هم شد. در همان الف. با همان صراحت.
پنجم: یکی از رفقایش که تازه نماینده مجلس شده بود، آمد و گفت: «توصیه‌ای کنید.»
احمدآقا گفت: «فکر کن این آخرین دوره مجلسی‌است که در آن حضور داری. با این نگاه قیام و قعود کن. همه‌چیز درست می‌شود.»
ششم: با هم در ماشین بودیم. لحظه‌ای بی‌دقتی، چرخ‌ها رفت روی خط عابر پیاده. گفت: «محسن، مراقب باش. قیامت، باید حتی برای همین هم جواب بدهیم. این خط، حق‌الناس است.»
هفتم: نقدی نوشته بود. تند، محکم. بعد فهمید اطلاعاتش ناقص بوده. ۶ماه وقت گذاشت، اسناد را خط به خط خواند. بعد نوشت: «اشتباه کردم.»
صریح، بدون توجیه. گفت: «وقتی دانستم ناحق نوشته‌ام، فقط یک راه مانده بود: عذرخواهی.»
هشتم: در دولت احمدی‌نژاد، تصمیمی سخت اما درست در پیش بود. همه می‌دانستند لازم است، اما هزینه اجتماعی‌اش بالا بود. هیچ‌کس جلو نمی‌آمد. احمدآقا گفت: «من دفاع می‌کنم. فحشش مال من. اما این کار به نفع انقلاب است.» دفاع کرد. فحش‌ها را هم خورد. اما تصمیم، گرفت و اجرا شد.
نهم: شنیده بود خانه‌هایی در مسیر سولقان تا امامزاده داوود آسیب دیده‌اند. بی‌هیچ مسئولیتی، تنها رفت. لباسش خاکی شد. ساعاتی ایستاد، پای درد دل مردم. گفت: «همه دارایی‌شان همین خانه است. صدایشان به جایی نمی‌رسد. دردشان تبعیض است. همین که بایستم و گوش بدهم، رواست.»
برگشت و نامه‌ای هم به مسئول مربوطه نوشت.
دهم: نام امیرالمؤمنین که می‌آمد، اشکش بی‌اختیار می‌ریخت؛ چه در مدح، چه در مرثیه.
اما آن روز، در دادگاه، رو به هیأت منصفه ایستاد و گفت: «چطور ممکن است کسی در این کشور، در چنین زمانی، ناگهان و چند شبه میلیاردر شود و کسی سراغش نرود؟» و صدایش لرزید. بغضش شکست.
یازدهم: روز وداع با محمد، فرزند عزیزش. وقتی پیکر محمد را در قبر گذاشتند، احمدآقا مثل کوه ایستاده بود. همان‌جا میکروفن را گرفت و از مرگ گفت. از معاد. از یقین. گفت: «به من گفتند محمد را اینجا دفن کنید. گفتم ما هزینه نداریم. یکی آمد. پدر شهیدی بود. گفت نذر کرده‌ام یک قبر را به محمد بدهم.» اصرار داشت حتی در این لحظات، تصور تجمل نیاید.
محمد، دوستی داشت؛ محمد ساجدی. او و خانواده‌اش در مسیر کربلا تصادف کردند و پر کشیدند.
احمدآقا رفت سر قبرش. همان کسی که کنار مزار پسرش آرام و استوار بود، آنجا بی‌قرار شد. بر سینه می‌کوبید.
در یک‌جا استواری‌اش تسلّای دوستان بود، در جای دیگر بی‌قراری‌اش پناه خانواده مرحوم.
احمدآقا، حریت را ننوشت، زیست. عدالت را تئوریزه نکرد، زندگی کرد. مبارزه، سلوک فردی و اجتماعی‌اش بود. اشک بر سیدالشهدا را به سیاست امتداد داده بود. حرف درباره‌اش بسیار است.

اما اگر بخواهی همه را در یک کلمه خلاصه کنی، آن کلمه این است:
احمدآقا جوانمرد بود.
جوانمرد.
روحش شاد. تا قیامت گردن خیلی از جوان های این انقلاب حق خواهد داشت.


🔻روزنامه سیاست روز
📍 اقتدار مشترک
✍️ قاسم غفوری
رزمایش مرکب امداد و نجات ۲۰۲۵ دریای خزر با حضور ایران و روسیه با شعار «با هم برای دریای خزری ایمن و امن» برگزار شد. ایران و روسیه به عنوان دو همسایه با آگاهی از شرایط منطقه و نظام بین‌الملل به درکی واحد در هم افزایی و مقابله با تهدیدات رسیده‌اند که حاصل آن را در معاهده ۲۰ ساله میان دو کشور با ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنینی، فرهنگی، نظامی و... می توان مشاهده کرد. شرایط حساس منطقه از جنگ غرب علیه روسیه در لوای نام اوکراین گرفته، تا تحولات پر شتاب غرب آسیا و تجاوزگری‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه کشورهای منطقه برای تغییر ژئوپلیتیک و جغرافیای کل منطقه، خطر تروریسم و احیای دوباره آن توسط غرب، تحریم‌ها و جنگ اقتصادی که علیه کشورهای مستقل مانند ایران و روسیه اعمال می‌شود، تقلای نظام سرمایه داری علیه نهادهای مستقل و آزاد همچون بریکس و شانگهای و.... ضرورت همگرایی میان کشورهای بزرگ منطقه همچون ایران و روسیه را بیش از پیش آشکار می سازد. برگزاری رزمایش مشترک دریایی با هدف ارتقای ایمنی دریایی و دریا نوردی در کنار سفر علی لاریجانی مشاور ارشد رهبر نقلاب به مسکو و دیدارش با پوتین و نیز سفر وزیر دفاع ایران به مسکو و البته مواضع روسیه مبنی بر غیر قانونی بودن اعمال مکانیسم ماشه علیه ایران، نمودی از این همگرایی است.
نکته دیگر آنکه نقش محوری ایران در مبارزه با تروریسم در حالی اعتماد جهانی به رویکرد امنیت ساز ایران را شکل داده بود که اقتدار ایران در وحدت ملی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های بومی نظامی از جمله موشکی و پهپادی و پدافندی در برابر تجاوزگری آمریکا و رژیم صهیونیستی این جایگاه امنیت ساز ایران را در جهان تقویت کرد. امروز ایران برخلاف ادعای غرب نه کشوری منزوی و نیازمند تن دادن به خواسته‌های بی منطق غرب برای نقش آفرینی جهانی، بلکه کشوری است که توانسته اراده و توان خویش را به رخ جهانیان بکشد و به الگویی مناسب برای کشورهای مستقل و آزادی خواه مبدل گردد. این توان و اقتدار است که کشورهای منطقه از جمله کشور پر قدرت روسیه را بر آن داشته تا تعاملی سازنده با این ظرفیت مستقل و کارآمد جهت تحقق امنیت بیشتر منطقه از جمله در دریای خزر در پیش گیرد. نکته مهم آنکه هر تحول اقتصادی در بستر امنیت قابل تحقق است و برگزاری رزمایش‌های مشترک منطقه‌ای می‌تواند مولفه‌ای برای تقویت امنیت پایدار در چارچوب اهداف اقتصادی باشد.
نکته دیگر آنکه برآوردها از تحولات قفقاز و دریای خزر نشان می‌دهد که دشمنان امنیت منطقه از غرب گرفته تا رژیم صهیونیستی به بهانه‌ها و ابزارهای مختلف به دنبال برهم زدن انسجام و ثبات و حتی روابط میان همسایگان هستند تا از یک سو اهداف جاه طلبانه اقتصادی و ژئوپلیتیک خود در منطقه را دنبال نمایند و از سوی دیگر خزر را از بستری امنیت ساز و تعاملاتی میان همسایگانش به محل مناقشه و سودجویی‌های خویش مبدل سازند. تحرکات مشکوک رژیم صهیونیستی در برخی کشورهای حوزه قفقاز و تحریک آنها علیه ایران و روسیه، رویکرد ناگهانی و سوال برانگیز غرب به ارمنستان، تحرکات غیر اصولی و زیاده خواهانه علیه ژئوپلیتیک منطقه با طرح‌هایی همچون زنگزور، فعال شدن غرب برای برهم زدن ثبات و امنیت دریای خزر با فعال سازی شرکت‌های نفتی و اکتشافی و... خطراتی است که امروز کشورهای همجوار خزر را تهدید می‌کند. برگزاری رزمایش مشترک ایران و روسیه در کنار آنکه هشداری برای برهم زنندگان امنیت و ژئوپلیتیک منطقه است پیام دوستی و برادری برای همسایگان نیز می‌باشد.
نکته دیگر آنکه از یک سو نظام سرمایه‌داری همچنان به دنبال یک جانبه گرایی و سلطه بر تمامی جهان است که وضعیت فاجعه بار انسانی غزه پس از ۲۱ ماه نسل کشی نمودی از آن است و از سوی دیگر نهادهای بین‌المللی همچون سازمان ملل و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نهادهای حقوق بشری و.. کارکردهای خود را از دست داده و به ابزاری بی خاصیت مبدل شده‌اند.
در این شرایط ایجاد نهادهای نوین جهانی با محوریت تعامل میان کشورهای مستقل یک ضرورت است. نهادهایی همچون بریکس، شانگهای با تقویت همگرایی ها و تعاملات میان اعضا و گسترش دامنه آن به کشورهای مستقل و آزاد می‌توانند نقشی موثر در تغییر این وضعیت بحران زده جهان داشته باشند. ایران و روسیه در کنار کشورهایی همچون چین، هند، برزیل، آفریقای جنونی و... با توسعه مناسبات در زمینه‌های مختلف توان نقش آفرینی در این معادلات را دارند. برگزاری رزمایش مشترک ایران و روسیه و پیوستن سایر کشورها به این عرصه را می‌توان گامی در جهت این مهم دانست.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین