پنجشنبه 19 تير 1404 شمسی /7/10/2025 9:56:16 PM

🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 حکمرانی و‏‏‌ مهاجران
✍️ محمدعلی دستمالی
حالا که بحث بازگرداندن اتباع غیرمجاز افغان داغ شده، غالب نگاه‌‌‌ها، صرفا روی سرفصل حساسیت‌‌‌های امنیتی است و هنوز هم خبری از ارزیابی فراگیر و نظریات آینده‌نگرانه نیست. گویی حضور بی‌‌‌حساب‌و‌کتاب افاغنه در ایران، تا قبل از جنگ دوازده‌روزه ایراد و اشکال خاصی نداشت و می‌‌‌شد با آن مدارا کرد اما حالا که مشکل امنیتی به وجود آمده، باید به این مساله حساس شویم و سریعا به فکر چاره باشیم!
پیداست که علاوه بر فضای حکمرانی و نخبگان دانشگاهی، در عرصه‌‌ فضای مجازی و شبکه‌‌‌های اجتماعی هم روی این موضوع بحث می‌شود و به‌وضوح می‌توان دید که خوراک لازم برای سخت‌گیری‌های احتمالی نیز فراهم شده است. اگرچه در ظاهر، فقط ترکیبی از دغدغه‌‌‌های ملی‌گرایان و ایرانشهری‌‌‌ها قابل‌مشاهده است، اما چنین پرونده جذاب و تحریک کننده‌‌‌ای، می‌تواند طیف‌‌‌های کثیری از هواداران اندیشه‌‌‌ها و گفتمان‌‌‌های مختلف را تحت‌تاثیر قرار دهد. پیداست که در شرایط فعلی «اخراج» به‌عنوان مهم‌ترین گزینه مطرح شده و از نهادهای رسمی گرفته تا شهروندان عادی، کمتر کسی پیدا می‌شود که ضرورت استفاده از ابزار قهریه را رد کند. بیاییم امیدوار باشیم که برای گشودن این گره، فقط قهریه‌‌ رسمی و به تعبیر وبری، خشونت مشروع در میان باشد و فضایی پدید نیاید که شاهد نوعی از کنشگری بی‌‌‌سامان و بی‌‌‌منطق باشیم. فراموش نکنیم که این پرونده، چنان ویژگی‌‌‌ها و ظرفیت‌‌‌های خاصی دارد که می‌تواند به‌راحتی، دوقطبی نوینی بیافریند؛ به نحوی که گروهی در صف طرفداران دوآتشه‌‌ اخراج گسترده قرار گرفته و بر آتش مهاجرستیزی و بیگانه‌ستیزی بنزین بریزند و گروهی دیگر، با پیش کشیدن مسائلی همچون اشتراک فرهنگی و مذهبی، با تصمیم اخراج اتباع غیرقانونی، مخالفت کنند.

همسایه چگونه تدبیر کرد؟
ترکیه در پرونده‌‌ مهاجرت و در مقایسه با ایران، از بسیاری جهات، گرفتاری‌‌‌هایی بیشتر و عمیق‌‌‌تر دارد؛ چراکه مهم‌ترین دروازه‌‌ راه یافتن به اروپاست و در تمام حوزه‌‌‌های دریایی پیرامونی اعم از سیاه و مدیترانه، با مسیرهای متعدد ورودی و گروه‌‌‌های قاچاقچی بسیار زبده و باتجربه که با بزرگ‌ترین مافیاهای جهان ارتباط شبکه‌‌‌ای دارند، به مقصدی مهم تبدیل شده است. بنابراین بد نیست که نگاهی بیندازیم به تجربه‌‌ ترکیه به‌عنوان همسایه‌‌‌ای که به‌مراتب بیشتر از ایران با موضوع مهاجر، آواره و قاچاق انسان، درگیر است.

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های ایران و ترکیه در بحث مهاجرت، ثبت و نظارت است. معاونت مهاجران در وزارت کشور ترکیه، آمار و اطلاعات دقیقی از حضور نزدیک به ۵میلیون آواره و اتباع سوری، افغان، اویغور و آفریقایی دارد و فقط بخش کمی از اتباع، از چشم پلیس پنهان مانده‌اند. اما در مورد بقیه، اطلاعات روشن با قابلیت دسترسی عمومی وجود دارد و می‌توان با مرور نقشه ۸۱ استان ترکیه، اطلاعات مربوط به اقامت اتباع سوری، افغان و دیگران را به‌راحتی رصد کرد. اما در ایران، در مورد ثبت اطلاعات اتباع، انگشت‌نگاری از آنان و ثبت اطلاعات جغرافیایی آنها، کوتاهی بسیاری صورت گرفته است. در نتیجه پلیس ترکیه برای مدیریت اتباع، امکان دسترسی بالایی دارد و می‌تواند به‌‌راحتی هر دستور و تصمیم جدیدی را اجرا کند. اما در ایران، کار به این سادگی پیش نمی‌رود.
ترکیه علاوه بر ثبت دقیق اطلاعات و رصد مداوم مناطق شهری، روستایی و ساحلی و تدابیر اطلاعاتی و نرم‌افزاری، در حوزه سخت‌افزاری نیز گام‌‌‌های بلندی برداشته که یکی از آنها، احداث صدها کیلومتر دیوار بتنی در خطوط مرزی است. این دیوارها در کنار رصد هوایی، دوربین‌‌‌ها، نیروهای گشتی و دیگر تدابیر، باعث شده که ورود به مرز، روزبه‌روز دشوارتر شود. البته همین جا لازم است به این نکته نیز اشاره شود که ترکیه به‌عنوان نامزد عضویت در اتحادیه اروپا و کشوری که در پرونده مهاجران عملا به ایستگاهی برای کمک به کشورهای اروپایی تبدیل شده، بخش قابل‌توجهی از هزینه چند‌میلیارد‌دلاری احداث دیوار را از اتحادیه دریافت کرده است. اما در ایران، بنا به دلایل بسیار، احداث دیوار مرزی به‌ویژه در مرزهای شرقی کشور، سهل‌ نیست.

دو رویکرد متفاوت
چه شد که ایران و ترکیه که هر کدام از آنها تقریبا ۸۶میلیون نفر جمعیت دارند، با چند میلیون آواره و مهاجر، در صدر لیست کشورهایی قرار گرفتند که بیشترین حضور اتباع خارجی بلاتکلیف را رقم زده است؟ در پاسخ باید گفت، دلایل و زمینه‌‌‌ها در این دو کشور، بسیار متفاوتند.

ترکیه در دوران اوج‌گیری بحران سوریه، بنا به دلایل سیاسی و اهداف خاص دولت اردوغان و دستگاه امنیتی، دروازه‌های خود را به روی میلیون‌ها آواره سوری گشود و از مردم خواست با یادآوری مفاهیم مهاجرین و انصار مربوط به تاریخ صدر اسلام، به کمک آوارگان سوری بشتابند. چنین شد که بیش از یک‌سوم از جمعیت ۲۱میلیون‌نفری سوریه وارد ترکیه شد. شاید آنکارا در ابتدای راه تصور نمی‌‌‌کرد که اقامت سوری‌‌‌ها در این کشور، طولانی شود. حالا بیش از ۱۲سال است که این وضعیت ادامه دارد و تاکنون نزدیک به یک‌میلیون نوزاد سوری در شهرهای مختلف ترکیه به دنیا آمده‌‌‌اند!

به نظر می‌رسد مشی و رویه‌‌ ایران و ترکیه برای گشودن مرز به روی آوارگان و اتباع، تفاوت‌‌‌های جدی دارد؛ چراکه ترکیه از اول، یک هدف سیاسی - امنیتی خاص را دنبال کرده اما ایران، در حالتی شبیه به بی‌‌‌تصمیمی و بی‌‌‌اعتنایی، به این موضوع دچار شده است.

ایران، به درازای چند دهه به عنوان کشوری با منابع ارزان و نسبتا رایگان انرژی و سهولت کار و سکونت، حساسیت خاصی نسبت به ورود میلیون‌‌‌ها تبعه‌‌ افغان نداشته و آنها را همچون منبع تهدید تلقی نکرده است! پس ما با نوعی تنبلی روبه‌رو هستیم که با فردافکنی و انباشت معضلات، اجازه داده که آنها رفته‌رفته به بحران تبدیل شوند. این مساله چنان اهمیتی دارد که می‌تواند به‌روشنی، دلیل انفعال، بی‌‌‌اعتنایی و تسامح دردسرساز ما را روشن کند. باور کنیم اگر در ایران نیز مانند ترکیه، قیمت بنزین، برق، گاز و هزینه‌‌ حمل‌ونقل و دیگر اقلام در قله بود، تحت هیچ شرایطی ممکن نبود به درازای چند دهه، میلیون‌‌‌ها افغانستانی در این کشور زندگی کنند و آب از آب تکان نخورد.

برخلاف بسیاری از تصورات غلط، کنترل مهاجران و سدسازی بر سر راه جرائم و تخلفات آنان، کار دشواری نیست و با مجموعه‌‌‌ای از تدابیر حقوقی و نهادی، می‌توان راه بر افزایش جرم بست. ولی از آنجا که در ایران، بهای انرژی، نان و اقلام دیگر به طرز تلخ و مضحکی از ارزش واقعی دور بوده و حاکمیت هیچ‌گاه اراده و برنامه‌‌‌ای برای حل این معضل نداشته، ایران به حضور میلیون‌‌‌ها اتباع خارجی و عمدتا افغان، عادت داده شد. این در حالی است که در ترکیه، از انرژی و نان گرفته تا حمل‌ونقل عمومی، دارو و موضوعات دیگر، هزینه‌‌‌های بسیار بالایی دارند و دست دولت برای پرداخت یارانه بسته است.

در نتیجه، اتباع سوری و افغان در ترکیه باید تن به کار بدهند و از هیچ نوع یارانه‌‌‌ای بهره‌‌‌مند نشوند. این موضوع را هم فراموش نکنیم که رشد فرهنگی، اجتماعی، توانمندی‌‌‌های فنی و کاری و نیز تعامل بسیاری از اتباع سوری، در سطح بالایی است و به‌ندرت دردسرساز می‌‌‌شوند. شواهد نشان داده که اغلب اتباع سوری مقیم ترکیه، از منظر جامعه‌پذیری، کرامت، تلاش برای یافتن کار، سازگار شدن با جامعه و محیط میزبان، نه‌تنها دردسرساز نبوده‌‌‌اند، بلکه رونقی نیز به اقتصاد ترکیه داده‌‌‌اند و بسیاری از نخبگان سوری، با کسب سریع تابعیت ترکیه، تعیین‌تکلیف شده‌‌‌اند. در چنین شرایطی، شایسته است که ایران نیز از این تجارب بهره بگیرد و اجازه ندهد که خدایی نخواسته، دستگاه‌‌‌ها و نهادها، به دنبال حل موضوع از راه مهندسی و تحریک افکار عمومی باشند. تحت هیچ شرایطی نباید مواجهه با حضور اتباع غیرقانونی افغان در ایران، به خوراک جریان‌‌‌های مشکوک اینترنت و فضای مجازی تبدیل شود.


🔻روزنامه کیهان
📍 حضور رهبری تجلی اقتدار و استقامت!
✍️ دکتر محمدحسین محترم
۱- بازتاب گسترده حضور رهبر انقلاب با قامتی استوار در مراسم عزاداری شب عاشورا در رسانه‌های جهانی و قطع ناگهانی برنامه‌های عادی برخی شبکه‌های خبری منطقه و پخش مستقیم حضور ایشان‌، بی‌سابقه بود و رهبران جهان را به حیرت واداشت و صهیونیست‌ها و سران آمریکا و اروپا را در شوک دیگری برد. این نشان از پیامدهای مهمی در تحولات منطقه و جهان در میانه جنگ تمام نشده علیه ایران دارد. تحلیلگران و رسانه‌های دنیا اکنون روی چند گزاره مهم متمرکز شده‌اند که حضور رهبری نشان داد: اولا همچنان تهدید جمهوری ‌اسلامی برای اسرائیل تا محو کامل آن پابرجاست. ثانیا ترامپ، قمار را باخت و با گرفتار شدن در گرداب «ایران گیت»
دیگری، وضعیت برای او بسیار پیچیده‌تر شده است. ثالثا برنامه موشکی و هسته‌ای و غنی‌سازی ایران سر جایش باقی مانده است و راه برای فعالیت‌های هسته‌ای‌اش هموارتر شد. رابعا ایرانی‌ها شکست نخوردند و طرح
۲۴ ساعته و حداکثر یک هفته‌ای سقوط جمهوری اسلامی و نابودی ایران و جبهه مقاومت شکست خورد. خامسا تهدید سایه جنگ بر سر ملت ایران خنثی شد و بازدارندگی خود را از دست داد و آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها دیگر نمی‌توانند از این حربه برای ترساندن ملت ایران و به هم ریختن اقتصاد ایران استفاده کنند. سادسا ایران کنتور را برای آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها صفر کرد و دیگر مذاکره با آنها از نظر ملت ایران بی‌معنا شد و یقین کردند این موشک است که تضمین‌کننده به رسمیت شناختن آسایش و حقوق و امنیت است. سابعا رهبر ایران نه در پناهگاه که در کمینگاه مشغول طراحی محو اسرائیل در صورت هر حماقت دیگری بعد از با خاک یکسان شدن تل‌آویو و حیفا بود، و اکنون پس از این طراحی، حضورش فریاد «هل من مبارز» بود!
۲- رهبر انقلاب فروردین ۱۴۰۲ فرمودند: «[می‌گویند ]به حرف‌های رهبری گوش نکنید، حرف‌هایش تکراری است. تکراری است؟ سال‌هاست که دشمن با صدای بلند اعلام می‌کند که می‌خواهیم جمهوری اسلامی را به زانو در بیاوریم. رهبری در مقابل می‌گوید «غلط می‌کنید»؛ این تکرار نیست؛ این استقامت است.» حال پس از این استقامت عاشورائی و شجاعت حیدری رهبر ایران در جنگ اخیر که جهان را به تحسین و حیرت و دنیای استکبار را به وحشت واداشته است، رهبران مردمی و سیاسی جهان از سر غرور و غیرت و حتی آمریکا و چند کشور خبیث اروپایی از سر ترس و نگرانی به دنبال این هستند که «باید تحقیق کرد تا راز شجاعت و استقامت ایرانیان و رهبر آن را بفهمیم» و اکثرا آشکارا و برخی در خفا تاکید می‌کنند «آیه الله خامنه‌ای استقامت و شجاعت باورنکردنی از خود نشان داد چون ایران اولین کشوری است که پاسخ حمله دو کشور هسته‌ای را با حمله داد»!
۳- عدم حضور رهبر انقلاب در دو شب اول و حضورشان در شب عاشورا؛ هر دو بدترین خبر برای آمریکا و اسرائیل بود. اولین پیام ذکاوت و هوشیاری و داشتن تحلیل دقیق از اهداف دشمن و شرایط منطقه و تحولات پیش‌رو از سوی رهبر معظم انقلاب بود و دریافتند که با رهبری به غایت هوشمند روبه‌رو هستند. دومین پیامی که برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع ) در بیت رهبری با حضور سران قوا و تمام مسئولین نظامی و کشوری و مردم ارسال شد این بود که موضع ایران همان موضع امام حسین (ع) یعنی مقاومت و استقامت در مقابل مستکبران بدون هیچ‌گونه سستی و عقب‌نشینی است . قبلا رهبر معظم انقلاب
به طور صریح بیان داشتند که «حادثه کربلا حادثه‌ای نیست که بشود جلویش را گرفت، اجتناب‌ناپذیر می‌شود، امروز به برکت ملت هوشیاری مثل ملت ایران و انقلاب بزرگ اسلامی آمریکا قادر نیست بر دنیای اسلام حادثه‌ای مثل حادثه صلح امام حسن را تحمیل کند. من به شما عرض می‌کنم که اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد». حضور رهبری در شب عاشورا تجسم عینی از جا کندنِ درِ قلعه خیبر و ضربه‌ جبران‌ناپذیری به حیثیت سیاسی - رسانه‌ای دشمن از جنس ضربه امیرالمؤمنین در خندق، و معادله‌ساز بود؛ و همان‌گونه که رسول خدا (ص) فرمود «ضربهًْ علیٍّ یوم الخندق افضل من عبادهًْ الثقلین»، محاسبات دو سوی میدان را با امید‌آفرینی در یک طرف و ایجاد ترس عظیم در طرف دیگر دگرگون کرد. اما این استقامت رهبری در کنار ایستادگی ملت ایران در راه امام حسین‌(ع) تفاوت‌های اساسی عاشورای ۱۴۰۴شمسی با عاشورای سال ۶۱ قمری را آشکار کرد که اولا به فرمایش امام راحل ملت ایران و توده میلیونی آن و بلکه امت اسلامی در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمؤمنین و سیدالشهدا هستند. ثانیا نشان داد اکنون ارض کربلا از فلسطین تا تل‌آویو و از تهران تا واشنگتن را دربر می‌گیرد و محدود به مکان جغرافیایی محدودی همچون کربلا نیست. ثالثا نشان داد گرچه در آن عاشورا سر حسین بر نیزه شد، اما در این عاشورا حماسی نتانیاهو شمر زمان و ترامپ ابن زیاد زمان بر سر نیزه شدند که در کاریکاتور پرمعنای کمال شرف هنرمند یمنی به‌خوبی نشان داده شد. رابعا نشان داد گرچه در شب عاشورای سال ۶۱ با خاموش شدن چراغ، برخی حسین ولی زمان خود را تنها گذاشتند، اما در شب عاشورای ۱۴۰۴ یک میلیارد مسلمان از سراسر جهان فریاد لبیک یا خامنه‌ای سر دادند و میلیون‌ها غیرمسلمان هشتگ خامنه‌ای قهرمان! «Khamenei Hero» زدند و ۸۰ میلیون ایرانی از نسل Z تا مخالفین مردد، و از پیر و جوان تا هر زن و مرد ایرانی در هر کجای جغرافیای جهان با فریاد «حیدر، حیدر» و «ای ایران عاشورائی در روح و جان من می‌مانی»!، با ولی زمان خود تجدید بیعت کردند و شدند ابوالفضل و علی‌اکبر و زهیر و حبیبِ ولی زمان خود! خامسا دنیا فهمید و دریافت که ملت ایران با خواندن سرود «ای ایران» زیر پرچم عزای سیدالشهدا منسجم و متحدند و محور این همدلی و اتحاد و عمود خیمه ایران، حسین است و فرزند حسین! حب‌الحسین یجمعنا! سومین پیام این بود ایران به هیچ‌گونه آتش‌بس و صلح تحمیلی تن نداده و جنگ و شرایط جنگی را صددرصد جدی گرفته و با سیاستگذاری مقتدرانه، جنگ را به‌روز‌رسانی و مدیریت کرده و بدون هیچ‌گونه مذاکره‌ای برای هر شرایطی آماده است و اراده جدی‌اش بر این است که به اذن الهی در صورت گستاخی دشمن با قدرت پاسخ دهد و در مقابل آنها بایستد. چنان‌که بعد از هدف قرار گرفتن پایگاه آمریکایی الحدید، استقرار اولین سامانه پدافند هوائی تاد و موشک‌های بالستیک در عربستان و ایجاد پایگاه جدید ارتش آمریکا به نام منطقه پشتیبانی لجستیکی (LSA) جنکینز در نزدیکی بندر ینبع عربستان در دریای سرخ و سفر نتانیاهو به آمریکا و ده‌ها قرائن دیگر نشان از پیش‌بینی ادامه شرایط جنگی در منطقه و خلیج‌فارس دارد و نشان می‌دهد کشورهای عربی مطمئن شده‌اند در صورت هرگونه تجاوزی از سوی آمریکا و اسرائیل با واکنش قاطع ایران در هدف قرار دادن پایگاه‌های آمریکا در خاک خودشان و همچنین هدف قرار دادن هر کشوری که به اسرائیل و آمریکا چه با در اختیار قرار دادن حریم هوائی و چه غیره کمک کند، روبه‌رو خواهند شد.
۴- در چنین شرایطی همچنان به انسجام و وحدت آحاد مردم و تمام مسئولین و سیاسیون و مؤثرین در فضای سیاسی-رسانه‌ای و هوشیاری تصمیم‌گیران و آمادگی صد در صد نیروهای مسلح کشور نیازمندیم و همگان باید مراقبت کنند که این انسجام و وحدت خدشه‌دار نشود. یکی از مواردی که می‌تواند خدای ناکرده به این انسجام و وحدت کشور و آمادگی نیروهای مسلح خدشه وارد کند، زمزمه روزانه مذاکره و توافق علی‌رغم تهدیدات وجودی دشمن است. لذا همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب تاکنون در‌باره ادعاهای متکبرانه آمریکا و اروپایی‌ها در خصوص مذاکره سکوت کرده‌اند، مسئولان امر نیز سکوت را سیاست دیپلماتیک خود قرار دهند؛ چراکه در چنین شرایطی هرگونه سخنی در خصوص مذاکره از سوی ترامپ و اروپایی‌ها و واسطه‌ها یاوه‌گویی‌هایی است که «ارزش پاسخ دادن ندارد»!
۵- گروسی قبل از تجاوز به ایران ادعائی می‌کند و گزارشی می‌دهد تا زمینه‌ساز حمله به ایران شود و بعد از حمله اذعان می‌کند «ما هیچ برنامه‌ای که نشان‌دهنده حرکت به سمت تولید سلاح هسته‌ای در ایران باشد، ندیده‌ایم»! کمااینکه قبل از این نیز بیش از ده بار خود آژانس اتمی بر عدم انحراف فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران تاکید و نهادهای اطلاعاتی آمریکا به آن اذعان کرده بودند. تامر هیمن افسر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی هم اذعان می‌کند «ایران در آستانه هسته‌ای شدن نیست»! روزنامۀ انگلیسی گاردین هم با بیان اینکه «نه ادارۀ اطلاعات آمریکا و نه سازمان ملل، هیچ‌کدام ادعای نتانیاهو مبنی بر تسلیحاتی شدن برنامۀ هسته‌ای ایران را تأیید نکردند»، تیتر می‌زند «آمریکا و اسرائیل بر اساس یک دروغ به ایران حمله کردند»! رسانه‌های خود آمریکا نیز خطاب به ترامپ می‌گویند «خودت که بیش از
۴۰ هزار دروغ در دوران ریاست جمهوری‌ات گفته‌ای، چگونه آیت‌الله را به عدم صداقت در مورد جنگ متهم می‌کنید؟ این لحظه‌ای باورنکردنی است»! با وجود این، دولت‌های اروپایی نه‌تنها حاضر به محکوم کردن تجاوز به ایران نشدند بلکه به‌طور مشمئزکننده‌ای دفاع مشروع ایران را محکوم و اعلام کردند ما کنار اسرائیل ایستاده‌ایم و با مکانیسم ماشه علیه ایران اقدام می‌کنیم! این واقعیت قانون جنگل است که فریدریش مرتس صدراعظم آلمان به‌خوبی و بی‌پرده و خلاصه در یک جمله بیان کرد که «اسرائیل کار کثیف را از طرف همه ما و برای همه ما انجام می‌دهد»! و ترامپ هم با خباثت تمام مدعی سردمداری این دنیای کثیف و قانون جنگل شده است! لذا با جنگ اخیر‌، ملت ایران به‌خوبی درک کردند که در این دنیا‌، قانون جنگل حاکم است و اگر قدرتمند نباشد نمی‌تواند به حیات خودش ادامه دهد و اراده کرده است با رهبری مقتدر به اذن الهی ایران قوی بماند و تا آخر بماند.

 

🔻روزنامه ایران
📍 نقش سیاست‌گذاری پایدار در بهبود شرایط بازار سرمایه
✍️ مونا حاج‌علی‌اصغر
بازار سرمایه نسبت به سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، مالی و حتی مقرراتی واکنشی بسیار سریع و مستقیم دارد. این واکنش زمانی سازنده خواهد بود که سیاست‌گذاری با ویژگی‌های پایداری، پیش‌بینی‌پذیری و هماهنگی میان نهادها همراه باشد. اما تجربه سال‌های اخیر در بورس، نشان‌دهنده روندی معکوس بوده است. در چنین شرایطی، بازطراحی رویکرد سیاست‌گذاری به عنوان یکی از الزامات اساسی در بازسازی اعتماد و عملکرد بازار سرمایه مطرح می‌شود.
۱. سیاست‌گذاری ناپایدار؛ ریشه بی‌اعتمادی در بازار
یکی از دلایل اصلی خروج مداوم سرمایه از بازار سرمایه، تصمیماتی بوده که بدون در نظر گرفتن تأثیرات میان‌مدت و بلندمدت اتخاذ شده‌اند. نمونه‌هایی مانند تغییرات ناگهانی در دامنه نوسان، اعمال قیمت‌گذاری دستوری بر محصولات شرکت‌های بورسی، نوسانات در سیاست ارزی و گمرکی، یا ابلاغ بخشنامه‌های مالیاتی، بارها باعث سردرگمی فعالان بازار شده‌اند. زمانی که فعالان بازار قادر به پیش‌بینی جهت‌گیری آینده نباشند، ترجیح می‌دهند سرمایه خود را به سمت بازارهای مطمئن‌تر یا حتی راکد ببرند.
۲. ویژگی‌های یک سیاست‌گذاری مؤثر در بازار سرمایه
برای بهبود عملکرد بازار سرمایه، سیاست‌گذاری باید مبتنی بر سه اصل کلیدی باشد:
پیش‌بینی‌پذیری: اعلام برنامه‌های بلندمدت به‌طور شفاف، به فعالان بازار کمک می‌کند تصمیم‌گیری‌های خود را بر مبنای تحلیل منطقی انجام دهند.
ثبات در اجرا: پرهیز از تغییر مداوم مقررات و اجرای سیاست‌ها تا زمان رسیدن به نتیجه ملموس، اعتمادآفرین خواهد بود.
هم‌راستایی با منافع سهامداران: تصمیمات باید به نحوی طراحی شوند که منافع عمومی سهامداران بویژه حقیقی‌ها مورد توجه قرار گیرد و عدالت در فرصت‌ها حفظ شود.
۳. راهکارهای عملی برای تقویت سیاست‌گذاری بلندمدت
برای تحقق سیاست‌گذاری پایدار، پیشنهاد می‌شود:
تدوین و انتشار «نقشه راه توسعه بازار سرمایه» توسط سازمان بورس با افق ۵ ساله و با مشارکت دولت، مجلس و بخش خصوصی؛
ایجاد شورای هماهنگی سیاست‌گذاری‌های اقتصادی مؤثر بر بورس با حضور نمایندگان بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، وزارت صمت و بورس؛
پیاده‌سازی نظام ارزیابی آثار سیاست‌ها بر بازار سرمایه پیش از اجرا، مشابه رویه‌های ارزیابی زیست‌محیطی یا اجتماعی در پروژه‌های عمرانی.
جمع‌بندی: بازار نیازمند آرامش سیاست‌گذار است
اگر هدف سیاست‌گذار حمایت از تولید، تأمین مالی سالم و افزایش مشارکت عمومی در اقتصاد باشد، بازار سرمایه قوی و با اعتماد، بهترین مسیر تحقق این اهداف است. اما این بازار تنها در سایه سیاست‌گذاری پایدار، قابل اتکا خواهد بود.
تغییر این روند نیاز به شجاعت در تصمیم‌سازی و تداوم در اجرا دارد. ثبات سیاستی، نقطه آغاز بازسازی رابطه بازار با سرمایه‌گذاران و یکی از عوامل حیاتی برای رونق اقتصادی است.

 

🔻روزنامه رسالت
📍 ایران قوی
✍️ محمدکاظم انبارلویی
۱- ایران اسلامی در طلایی‌ترین دوران حیات خود، ۱۲ روز خبر اول رسانه‌های جهان بود. اشرار عالم اعلام کرده‌اند به ایران حمله کردیم تا سرمشقی باشد برای دولت‌ها و ملت‌هایی که در سر هوای آزادی، استقلال و عزت ملی را دارند. خبر اول آن‌چنان قوی و پرپیمان بود که نشان می‌داد در همان دقیقه اول تجاوز به خاک مقدس ایران، همه‌چیز نابود شده و رمقی از دفاع دیده نمی‌شود.
باآنکه سازه‌های نظامی و سامانه‌های آفندی قادر بودند در همان دقایق اولیه، پاسخ این تجاوز داده شود، اما حکیمانه این پاسخ چند ساعت به تأخیر افتاد تا مردم جهان بدانند ملت ما مورد تجاوز قرارگرفته است لذا حق دفاع مشروع دارد.
۲- پاسخ به تجاوز به‌گونه‌ای بود که ۱۲ روزه متجاوزین تسلیم شدند و به التماس آتش‌بس افتادند. حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی؛ فروپاشی نظام، تجزیه ایران و نابودی داشته‌های علمی و بنیان‌های پیشرفت کشور را هدف قرار داده بود.
آن‌ها در ۴ روز اولیه تجاوز فهمیدند جنگ را باخته‌اند.
جنگ سه دایره فکری در ایران، منطقه و جهان ایجاد کرد. در دایره اول ظهور ایران قوی، در دایره دوم افزایش نفوذ منطقه‌ای جبهه مقاومت و در دایره سوم جهانی‌شدن ایران به‌عنوان پرچم‌دار پویش‌های ضد سلطه در دنیا!
حاصل تجاوز استکبار جهانی به ایران یک نوزایی در تولید قدرت ملی، منطقه‌ای و جهانی شد. کسانی که به تنور ایران هراسی در جهان می‌دمیدند دیدند که ایران‌دوستی در جهان یک پدیده جدید سیاسی شده است.
۳- امروز همه ایرانیان در داخل و خارج به فکر ادای سهم خود در تولید قدرت ملی هستند. قدرت ملی یک کلیدواژه است که دال مرکزی گفتمان‌های گوناگون لایه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... را در برگرفته است.
متجاوزین فکر می‌کردند سرمایه اجتماعی در ایران فروپاشیده و به پایین‌ترین حد آن رسیده و با یک ضربه می‌توانند تیر خلاص به آن بزنند!
اما در برابر بهت و حیرت جهانیان ایران اسلامی با مردمان فرهیخته خود ایستادند و ایران قوی را به نمایش گذاشتند.
تغایرهای موهوم رنگ باخت، ایران عاشورایی ، ایران کربلایی، ایران ذوالفقاری و میهن خدایی در صحن و سرای ایران امام رضایی متولد شد . ایران حرم شد و همه موظف به پاسداشت حریم این حرم شدند.
سرود «ای ایران» با خوانش جدید محمود کریمی نوحه شد و نوحه «به پا» خیزید مهدی رسولی غوغا کرد!
ظرف ۱۲ روز نبرد به‌اندازه ۱۲ سال ادبیات دفاع مقدس تولید شد.
۴- آمریکا و رژیم صهیونیستی و یک‌مشت آدم ناتو که در سنتکام و پنتاگون مشغول توطئه علیه ملت ایران بودند ، هم در جنگ سخت و هم در جنگ نرم شکست خوردند آثار این شکست در ویرانه‌های حیفا و تل‌آویو و پایگاه العدید در قطر ظاهر شد.
اثرات این شکست در نظرسنجی‌های داخل و خارج کشور و اظهارنظرهای صاحب‌نظران جهانی خود را نشان داد.
۵- پاسداشت «قدرت ملی» و سرمایه اجتماعی و نظام و انقلاب امروز در دستور کار همه ایرانیان است. این نیاز به یک نظریه‌پردازی و تئوری‌پردازی علمی با استفاده از مطالعات علمی و میدانی دارد.
این‌که ۴۶۰ نفر از عناصر اپوزیسیون نظام که سال‌هاست بنای بی‌مهری به نظام و انقلاب دارند بیانیه‌ای صادر کنند و صف خود را از متجاوزین به حقوق ملت جدا کنند رویداد کمی در جنگ نرم نیست. این‌که اعلام کنند ایران وطن ماست و ما با وطن‌فروشان مرزبندی داریم، رسانه صهیونیستی ایران اینترنشنال را تحریم کنند، یک شکست فاحش دشمن در عرصه جنگ رسانه‌ای است. این رویکرد یعنی نوعی ادای وظیفه در تولید قدرت ملی است.
این حادثه، کف دستاورد نبرد ۱۲ روزه است سقف آن را می‌توان تا کهکشان ایران قوی دنبال کرد.
۶- امروز در اتاق جنگ دشمن اصلی‌ترین بحث این است که چگونه تولید انبوه قدرت ملی متوقف یا در رشد فزاینده آن اخلال کنند هر فعل یا سخنی که در اثر غفلت و یا خیانت برخی، دشمن را در انهدام سرمایه اجتماعی نظام یاری رساند رصد می‌شود می‌خواهند شکست فاحش خود را جبران کنند.
۷- این‌که ایران قوی کی متولد شد؟ سرمایه اجتماعی نظام چگونه افزایش یافت؟ ایران امروز در چه قله‌ای از پیشرفت ،
رشد و توسعه قرار دارد؟ پرسش‌های بی‌پاسخ اتاق جنگ آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها است.
پس از جنگ تحمیلی ۸ ساله عده‌ای در ایران با عبرت‌آموزی از جنگ برق‌آسا و حمله غافلگیرانه دشمن، تنگه احد را که امامین انقلاب به آن‌ها سپرده بود رها نکردند و برای تقسیم غنائم رغبتی از خود نشان ندادند. «قدرت» و «ثروت» را در حوزه سیاسی و اقتصادی به اهلش واگذار کردند. آن‌ها چراغ خاموش، صبورانه و غریبانه رفتند برای طلوع ایران قوی در سپهر منطقه و جهان . گوشه‌ای از آثار وجودی آن‌ها پس از ۳ دهه در نبرد ۱۲ روزه در ویرانه‌های کاخ‌های ستم در حیفا و تل‌آویو خود را نشان داد.
آن‌ها چه کسانی بودند؟ نظامیان و سپاهیان همین‌هایی که چهره زیبای آن‌ها به‌عنوان شهدای نبرد ۱۲ روزه بر درودیوار شهرهای ایران خودنمایی می‌کند!
آن‌ها چه کسانی بودند؟ دانشمندان پرافتخار ایران که با تلاش شبانه‌روزی قدرت نظامی مستقل از قدرت‌های جهان را پایه‌ریزی کردند و بازوان نیروهای مسلح را مجهز به سلاح‌هایی کردند که لرزه به تن متجاوزان انداخته است.
ایران قوی امروز مستظهر به پشتیبانی همین دو جماعت است که به‌صورت دو سیبل ثابت دشمن در حملات علیه ایرانیان درآمده است.


🔻روزنامه اعتماد
📍 معنای یک طرح
✍️ عباس عبدی
مصوبه مجلس با عنوان «طرح تشدید مجازات جاسوسی و همکاری با رژیم صهیونیستی و دولت‌های متخاصم علیه امنیت و منافع ملی» مثل همه طرح‌های دیگر این مجلس و مجلس قبل عنوانی دارد که لزوما همسو با محتوایش نیست.‌ گرچه شورای نگهبان و کمیته‌ نظارت مجمع تشخیص فعلا آن را رد و حقوقدانان هم انتقادات مهمی کرده‌اند، از جمله آقای دکتر برهانی به روشنی در چهار سرفصل اعدام‌انگاری افراطی، نقض اصل شفافیت قانون، تعیین مجازات‌های سنگین برای امور مباح و بالاخره نقض قواعد دادرسی منصفانه آن را نقد کرده‌اند، ولی من می‌خواهم از منظر دیگری به ماجرا بپردازم.
این طرح به صورت فوری و آنی و بدون رعایت قواعد علمی قانون‌نویسی در مجلس مطرح و تصویب شده است. هنگامی که ۲۹۰ نماینده مجلس هیچ کدام متوجه یک اصل بدیهی و ساده و روشن نمی‌شوند که قانون جزایی عطف به ماسبق نمی‌شود، در نتیجه هیچ کس هم تذکر قانون اساسی در این مورد نمی‌دهد و در این طرح دو بار مرتکب این خطا می‌شوند، معلوم است که اوضاع و شرایط حاکم بر مصوبه چگونه است؟ اگر از زاویه دیگری هم به مساله نگاه کنیم، بد نیست.
این طرح در اولین جلسات مجلس پس از آغاز جنگ، طرح و تصویب شد. علت هم روشن است. وجود و مشارکت تعداد زیادی جاسوس و مزدور اسراییل در عملیات جنگی بود. معنای این طرح چیست؟ هنگامی که خیانت‌هایی مثل آنچه در این جنگ دیدیم، رخ می‌دهد و بلافاصله چنین طرح قانونی تصویب می‌شود، به معنای آن است که وضعیت به وجود آمده ناشی از ضعف و نبودن قانون است و مسوولیت این مساله مستقیما به عهده خود نمایندگان است که پیش‌بینی این کار را نکرده بودند. اگر این اتفاقات دلایلی جز این داشت، مجلس باید منطقا به حل آن دلایل ورود می‌کرد. مجلس حتی هیچ سوالی از نهادهای مربوط به این واقعه نپرسیده است، بنابراین هیچ مسوولیتی را متوجه آنان نمی‌داند.
با این حساب باید پرسید که آیا برای برخورد با جاسوس و عوامل عملیاتی کمبود قانون داشتیم؟ به نحوی که به دلیل فقدان قانون عده‌ای به سوی این خیانت سوق داده شوند؟ پاسخ منفی است. در زمینه مجازات به ویژه این‌گونه جرایم هیچ کمبودی نیست، خیلی هم زیاد است و تاکنون هم نه دستگاه‌های اطلاعاتی و نه دستگاه قضایی هیچ گونه شکایتی از کمبود قانون نداشته‌اند. به این معنی که مدعی شوند؛ به علت فقدان قانون دست آنان در برخورد با این افراد بسته باشد. پس سه حالت دیگر متصور است؛ اول؛ قانون بوده، مجازاتش کم بوده. دوم؛ قانون بوده، رسیدگی قاطع و قانونی نمی‌شده است. سوم؛ قانون بوده، ولی نهادهای ذی‌ربط شناسایی نکرده‌اند.
حالت اول درست نیست، زیرا دست قاضی برای صدور حکم اعدام جهت این‌گونه جاسوس‌ها و عوامل عملیاتی، مطلقا بسته نیست و دلیلی هم ندارد که دادگاه‌ها نخواهند مجازات سنگین را صادر کنند. نمونه آن علیرضا اکبری است که سه سال پیش اعدامش کردند. حالت دوم را باید دستگاه قضایی پاسخ دهد ولی به‌طور قطع این مورد نیز مصداق ندارد، زیرا در این‌گونه پرونده‌ها، قضات دادگاه انقلاب تا حدود زیادی با کارشناسان پرونده هماهنگ هستند و هیچ کدام هم دستشان بسته نیست که احکام شدید بدهند به ویژه در رابطه با اسراییل. تنها حالت باقیمانده، گزینه سوم است که باید پرسید چرا این تعداد زیاد مزدور و جاسوس حضور عملی و گسترده داشته‌اند ولی پیش از اقدام شناسایی نشده بودند؟ آیا با تصویب این قانون شناسایی می‌شوند؟ پاسخ به این پرسش کلید حل ماجراست. مجلس به عنوان رکن مهم نظارتی چه اندازه در این وضعیت نقش داشته است؟ عملکرد این مجلس را ببینید، در این یک‌سال اصولا چه مقدار به این مساله توجه کرد؟ به نظر می‌رسد که هیچ؛ صفر و چقدر چشمان نمایندگان تندرو دنبال موی دختران و زنان بود؟ به علاوه آیا این قانون موجب شناسایی و بازداشت آنان می‌شود؟ قطعا ربطی نخواهد داشت، چون پیش‌تر هیچ عاملی، مانع شناسایی و بازداشت متهمان نبوده است که با این قانون رفع شود.
به علاوه نمایندگان هیچ تحلیلی از علل ارتکاب این جرم ندارند و تنها راهی را که بلدند، افزایش دوز مجازات و تعداد اعدام‌هاست. این رویکرد به کلی اشتباه است. حداقل چند خط می‌نوشتید که به چه دلیل یک ایرانی حاضر می‌شود که جاسوس عملیاتی اسراییل شود؟ بهتر است نمایندگان قدری به آثار سیاست‌های خود نیز توجه کنند، زیان نخواهند کرد.


🔻روزنامه شرق
📍 ساماندهی نوین
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا

یا نهان سیلی‌زنان، یا آشکار

کاسه پست گدایی‌ها شدند

خشمگین ما با‌شرف‌ها زنده‌ایم

حمله ددمنشانه و گستاخانه اسرائیل به ایران، باید موجب بیدارشدن خیل عظیمی از خواب‌رفتگان و عینک‌به‌چشم‌ها شده باشد، به شرط آنکه خود را به خواب نزنند؛ چراکه بیدار‌کردن انسان خواب‌رفته ممکن است، اما هرگز نمی‌توان آن که خود را به خواب زده است، بیدار کرد.

در دهه ۲۰ متفکرانی مانند استاد کامبوزیا خطرات اسرائیل را یادآوری کرده بودند، اما همراه با تمایل محمدرضا شاه، برخی مدعیان روشنفکری در اواخر دهه ۵۰ اسرائیل را نمونه سوسیالیسم مردمی خواندند؛ هر‌چند بعدها اظهار پشیمانی کردند.

در‌ سال‌های گذشته علی‌رغم همه جنایات اسرائیل، این رژیم دائما به مظلوم‌نمایی دست زده و همه اقدامات خود را تحت عبارت «دفاع از موجودیت» توجیه کرده است و با کمال تأسف در‌حالی‌که در همان پرچم مصوب ۱۹۴۸ به وضوح اعلام کرده ‌سرزمین موعود آنها از ماورای نیل تا ماورای فرات است و جوهره توسعه‌طلبی و حاکمیت خاورمیانه را علنا اعلام کرده، اما با توسل به مظلوم‌نمایی و دفاع از بقا، به بدترین و شنیع‌ترین اقدامات دست زده است. ‌‌تأسف‌بارتر آنکه ما هم در برخی نظرات گفته‌ایم که اسرائیل برای بقا می‌جنگد؛ در‌حالی‌که اسرائیل همواره برای توسعه و نیل به اهداف از پیش تعیین‌شده، خود را به پادگانی مملو از زرادخانه تبدیل کرده است و علنا با انتشار نقشه از ماورای نیل تا ماورای فرات، شامل لبنان، اردن، فلسطین، سوریه و بخش‌هایی از مصر و عراق و حتی ترکیه و نصب نقشه روی لباس سربازان و ضرب سکه با این نقشه، توسعه‌طلبی و محو کشورهای منطقه و تسلط بر آنها را اعلام کرده است.

سیاست‌های توسعه‌طلبانه این رژیم با پشتیبانی مؤثر آمریکا همراه با ضعف و خودباختگی سران کشورهای منطقه و عقد پیمان‌های همکاری (تسلیم) و حضور در برخی کشورهای منطقه، آن‌ را هر‌چه بیشتر جسورتر، پرتوقع‌تر و جنایتکارتر کرده است و صدالبته با تسلط بر منطقه نمی‌تواند نیرویی در مقابل خود ببیند و همچنان‌ که اینک مشاهده می‌کنیم، به خاطر آسودگی خاطر، درصدد رودررو‌شدن و تسلط بر ایرانی است که شرف، حیثیت و استقلال تاریخی خود را حفظ کرده است.

اهداف اسرائیل مشخص است؛ توسعه‌طلبی از ماورای نیل تا ماورای فرات و کوبیدن پرچم این رژیم بر سردر دارالحکومه آنها و دفع خطرات بالقوه اطراف آن سرزمین موعود. حال ما دو راه در پیش داریم؛‌ تسلیم‌شدن به منویات آنان مثل دیگر کشورهای رام و مطیع‌شده و حل‌شدن در سیستم آنها مانند کبریت بی‌خطری که از خود اراده‌ای ندارد‌ یا حفظ استقلال و شرف ایران و ایرانیانی که می‌خواهند آزاد و مستقل زندگی کنند. گرچه ممکن است گروهی راه اول را انتخاب کنند، اما این راه همان است که «ارباب می‌گذارد، سر بر پایش بگذاریم و استخوانی بیابیم» .

اما انتخاب راه دوم که خواست مردم و نظام ایران است، بالطبع‌ خطرات و لوازمی دارد که به سادگی نمی‌توان از آن گذشت. در انتخاب راه دوم تسامح، ساده‌انگاری، غفلت، وعده نادرست دادن، خود‌بزرگ‌بینی، تسامح و شعارهای غیرواقعی جایی ندارد. در انتخاب این راه، دو خطر بزرگ ایران را تهدید می‌کند: نخست شرایط اقتصادی و اجتماعی داخلی، به‌ویژه به خاطر تحلیل محیط زیست و به خطر افتادن سرزمین ایران از داخل یعنی خشک‌شدن و آلوده‌شدن رودخانه‌ها، نشست دشت‌ها، سقوط تولید کشاورزی و صنعتی، عادی‌شدن فساد، نابرابری، تبعیض، ناکارایی، عدم اطمینان به تشکل‌های مردمی، وجود عناصر فراوان بیگانه توانمند حتی شناخته‌شده در داخل، اوباشی‌گری، ناکارایی نهادهای خدمتی و تحلیل سازه‌های کشور و بسیاری دیگر از امور و نیز بالا‌بردن هم‌زمان توقعات گروهی از مردم. مسئله دوم خطر مرزهای نامطمئن و بالقوه خطرآفرین است. باور کنیم که اسرائیل اینک همسایه ما شده است.

صرف‌نظر از توانایی‌های نظامی تکنولوژیکی، حضور فیزیکی عناصر این رژیم در برخی کشورهای هم‌مرز واقعا جای نگرانی دارد. با توجه به مراتب یاد‌شده، به قول راننده‌ها با دست‌فرمان کنونی به مقصد نمی‌رسیم. در این رهگذر، نیاز است ‌‌به صراحت و ‌صداقت با مردم مسائل مطرح شود و سبک زندگی و راهکارهای آینده‌نگر ‌طرح شده و شرایط فعلی دچار تغییرات اساسی و همراه با اهداف شود.

از قدیم گفته‌اند نمی‌شود آدم کوسه و ریش‌پهن باشد؛ یعنی هم ادعای شرف و استقلال و مبارزه با استکبار داشته باشد و هم وادادگی اقتصادی و اداری و اجتماعی. هر هدف نیاز به روش کار هماهنگ با آن دارد. با این روش فعلی، یعنی شلختگی اقتصادی و مقرراتی، اصلا نیاز به وجود دشمن مکار و غدار و بی‌رحمی مثل اسرائیل نیست و همان‌طور که کیسینجر یک بار گفته بود، «ایران را به حال خود بگذاریم، خود فرو خواهد پاشید»‌. اگر قرار است چنین باشد، باید دست از شعارها و شرف و استقلال و خودباوری برداریم و به جای هزینه فراوانی که کرده‌ایم و خواهیم کرد، راه نخست را انتخاب کنیم؛ که هرگز چنین مباد.


🔻روزنامه اقتصاد سرآمد
📍 «بنادر منطقه‌ای» ابزار چین برای دور زدن آمریکا
✍️ امید عباسی
بالا گرفتن احتمالی جنگ تجاری با اعمال تعرفه‌های جدید از سوی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و واکنش چین به این موضوع، تبدیل به یکی از مسائل مورد توجه رسانه‌های جهان طی روزهای گذشته شده است. هرچند آتش‌بس تجاری میان واشنگتن و پکن ممکن است فعلا پابرجا باشد، اما چین نسبت به تلاش‌های آمریکا برای انزوای شرکت‌های چینی محتاط شده است. از طرف دیگر، با اعلام توافق تجاری میان آمریکا و ویتنام، پکن بار دیگر به کشورهایی که در آستانه عقد قرارداد با واشنگتن قرار دارند، هشدار داد که با واکنش تلافی‌جویانه چین روبه‌رو خواهند شد. این تهدیدها در شرایطی مطرح می‌شود که مهلت تعیین‌شده از سوی کاخ سفید برای امضای توافق‌های تجاری، رو به پایان است.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، یکی از نگرانی‌های پکن این است که آیا آمریکا می‌تواند کشور‌های دیگر را متقاعد کند که کنترل‌های صادراتی بر تجهیزات پیشرفته را اعمال یا تشدید کنند؟ چنین اتفاقی، تلاش‌های چین برای خرید ابزار‌های موردنیاز برای تولید نیمه‌رسانا‌های پیشرفته را بیشتر مختل می‌کند. تایوان در ژوئن، شرکت‌های هواوی و اس‌ام‌آی‌سی را به فهرست سیاه خود اضافه و شرکت‌های تایوانی را از تجارت با آن‌ها بدون تایید دولت منع کرد. این فشار محدود به آسیا نیست. اروپا نیز خود را در موقعیت حساسی می‌بیند. اتحادیه اروپا، بزرگ‌ترین مقصد صادرات خودرو‌های برقی چین است و طبق تحقیقات اخیر گروه رودیوم، سرمایه‌گذاری شرکت‌های چینی در این بلوک به‌علاوه انگلیس در سال گذشته، به ۱۰میلیارد یورو (۱۲میلیارد دلار) رسیده است.
تنش‌های تجاری در حال افزایش است. اورسولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا به تازگی پکن را به «تسلیح‌سازی» عناصر خاکی کمیاب و آهن‌ربا‌ها متهم کرد و نسبت به خطرات ناشی از ظرفیت بیش از حد چین هشدار داد. پکن به‌ویژه نگران است که اتحادیه اروپا ممکن است مفادی مشابه مفاد توافق انگلیس با آمریکا را امضا کند که شامل تعهداتی در مورد امنیت زنجیره تامین، کنترل صادرات و قوانین مالکیت در بخش‌هایی مانند فولاد، آلومینیوم و داروسازی است. روزنامه فایننشال‌تایمز گزارش داد، در حالی‌که در متن توافق نامی از چین برده نشده، اما پکن در یک بیانیه عمومی نادر از این توافق انتقاد و آن را به عنوان یک چالش مستقیم تفسیر
کرد.

برنامه چین برای دور زدن فشار آمریکا
با نزدیک‌شدن به اجرای تعرفه‌های جدید تجاری آمریکا از اول آگوست، چین با بهره‌گیری از مسیر‌های غیرمستقیم در کشور‌های آسیای جنوب‌شرقی از جمله ویتنام و اندونزی، تلاش می‌کند تا صادرات خود به بازار‌های غربی را حفظ کند. این روند نه‌تنها الگو‌های تجارت جهانی را تغییر داده، بلکه بنادر منطقه‌ای و زنجیره‌های تأمین جهانی را نیز دستخوش تحولات اساسی کرده است. در آستانه اجرای تعرفه‌های جدید آمریکا، صادرکنندگان چینی مسیرهای تجاری خود را به سمت کشورهای آسیای جنوب‌شرقی تغییر داده‌اند تا از تبعات اقتصادی این سیاست‌ها در امان بمانند. براساس گزارش خبرگزاری رویترز، این تغییرات در مسیر صادرات چین موجب دگرگونی‌هایی در خطوط تجارت جهانی و لزوم بازتنظیم عملیات لجستیکی در سطح بین‌المللی شده است. گزارش اداره سرشماری ایالات متحده نشان می‌دهد که صادرات مستقیم چین به آمریکا در ماه می۲۰۲۵ میلادی نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۴۳درصد کاهش یافته و به ۱۵میلیارد دلار رسیده است. در همین حال، صادرات کلی چین با رشد ۴.۸درصدی مواجه بوده که عمدتاً ناشی از افزایش ۱۵درصدی تجارت با کشورهای آسه‌آن و رشد ۱۲درصدی تجارت با اتحادیه اروپا است.
تمرکز چین بر صادرات غیرمستقیم
از بنادر منطقه
آمار مراکز حمل‌ونقل آسیای جنوب‌شرقی نشان‌دهنده تلاشی هماهنگ برای ارسال غیرمستقیم کالاهای چینی به بازارهای غربی است. در این میان، ویتنام به عنوان یک کانال حیاتی برای صادرات مجدد عمل کرده است. بنابر گزارش شرکت مشاوره کپیتال اکونومیکس، در ماه می ۳.۴میلیارد دلار از کالاهای صادراتی چین از طریق ویتنام منتقل شده که رشدی ۳۰درصدی را نشان می‌دهد. صادرات غیرمستقیم از طریق اندونزی نیز با افزایش ۲۵درصدی، به حدود ۸۰۰میلیون دلار رسیده است. در این میان گزارش فایننشال‌تایمز نیز حاکی از آن است که تمرکز صادرات غیرمستقیم بر دور زدن تعرفه‌ها باعث تغییرات چشمگیر در فعالیت بنادر منطقه‌ای شده و ظرفیت عملیاتی بنادر جنوب‌شرقی آسیا به‌طور محسوسی افزایش یافته است.
هند نیز به‌ عنوان یک بازیگر در حال ظهور در صادرات، شاهد رشد ۱۷درصدی صادرات به ایالات متحده در ماه می بوده که بخشی از آن به‌ دلیل رونق تجارت الکترونیک است. در همین حال، واردات قطعات از چین و هنگ‌کنگ به هند ۲۲.۴درصد افزایش یافته که نشان می‌دهد مونتاژ و صادرات مجدد کالاهای چینی در این کشور در حال گسترش است. به گفته آجی سریواستاوا، بنیان‌گذار ابتکار تحقیقات تجارت جهانی، این روند بیانگر انعطاف‌پذیری زنجیره‌های تأمین در برابر فشارهای تعرفه‌ای است. تحولات تجاری به خاورمیانه نیز کشیده شده است؛ صادرات چین به امارات متحده عربی در ماه می ۲۰درصد افزایش یافته و به ۱.۱میلیارد دلار رسیده است. این امر جایگاه بنادر منطقه‌ای در کشورهای خلیج‌فارس را به ‌عنوان جایگزین‌های بالقوه برای چین تقویت کرده است.
به طور کلی، استفاده فزاینده چین از کشورهای ثالث برای تغییر مسیر صادرات، موانع لجستیکی پیچیده‌ای برای شرکت‌های حمل‌ونقل، اپراتورهای بندری و مقامات گمرکی به وجود آورده و شناسایی مبدأ واقعی کالاها را دشوار کرده است. انتظار می‌رود این روند در صورت اجرای تعرفه‌های جدید آمریکا ادامه یافته و نقشه تجارت جهانی را بیش از پیش دستخوش تغییر کند. از سوی دیگر، آمریکا به‌زودی تعرفه‌های جدیدی را اعلام خواهد کرد. در حالی‌که برخی کشورها در تلاشند با واشنگتن به توافق برسند و از شدیدترین پیامدهای این سیاست‌ها در امان بمانند. مذاکرات متعددی تا پیش از اول آگوست در جریان است. اتحادیه اروپا اعلام کرده در مذاکرات با آمریکا پیشرفت‌هایی حاصل شده و همچنان برای رسیدن به جمع‌بندی نهایی تلاش می‌کند.

چشم‌انداز خطر بلندمدت برای چین
خطر بلندمدت برای پکن این است که این تلاش‌ها، یک تغییر گسترده‌تر بوده و به کارزاری -به رهبری آمریکا- برای مهار صادرات چین محدود نمی‌شود، بلکه تغییر شکل تجارت جهانی حول زنجیره‌های تامین «قابل اعتماد» است که چین خارج از آن‌ها قرار می‌گیرد. شی‌جین پینگ، رئیس‌جمهور چین در سفری به جنوب‌شرقی آسیا در اوایل سال‌جاری، از این منطقه خواست تا به عنوان یک «خانواده آسیایی» در کنار هم بایستند و نسبت به تجزیه تجاری هشدار داد. پکن اغلب به اقداماتی که با آن‌ها مخالف است با اقدامات تجاری هدفمند پاسخ داده است. هنگامی که اتحادیه اروپا سال گذشته تعرفه‌هایی را بر خودرو‌های برقی چینی اعمال کرد، چین تحقیقات ضد دامپینگ را در مورد واردات برندی، لبنیات و گوشت خوک اروپایی آغاز کرد. پس از آنکه جلسات گروه۷ در ژاپن به عنوان انتقادی از چین تلقی شد، واردات غذا‌های دریایی ژاپن را در سال۲۰۲۳ متوقف کرد. اختلاف با استرالیا در سال۲۰۲۰، به محدودیت‌های تجاری بر کالا‌هایی به ارزش میلیارد‌ها دلار منجر شد.
برخی رسانه‌ها نیز گزارش داده‌اند که توافق با ویتنام، سومین توافق تجاری بزرگ آمریکا در سال‌جاری پس از بریتانیا و ژاپن است و کشورهای طرف معامله با آمریکا تلاش دارند پیش از ضرب‌الاجل، برای جلوگیری از اعمال تعرفه‌های سنگین‌تر با واشنگتن به توافق برسند. در این میان، نگرانی پکن از آن است که چنین توافق‌هایی با سایر کشورها بتواند راه ترانشیپ را ببندد و چین را عملا از بخشی از زنجیره تأمین جهانی حذف کند؛ به‌ویژه آنکه ویتنام تاکنون یکی از مسیرهای اصلی عبور کالاهای چینی به بازار آمریکا بوده است.


🔻روزنامه همشهری
📍 صیانت از تصویر ایران پیروز و مقتدر
✍️ احسان صالحی
اینکه جنگ ایران با رژیم صهیونیستی و آمریکا برنده نداشت، ارزیابی دقیقی نیست. البته هر جنگی، تلخی‌های زیادی دارد. عزیزانی در این جنگ از بین ما رفتند که یاد آنها هرگز از میان ما نخواهد رفت. اما خسارت‌ها و آسیب‌ها مانع از این نیست که با افتخار و گردن افراشته بگوییم جنگ تحمیلی ۱۲روزه با پیروزی جمهوری اسلامی ایران خاتمه یافت. چرا؟
رژیم صهیونیستی و آمریکا با محاسبات مشخصی جنگ را آغاز کردند. محاسبه آنها این بود که ایران بر اثر سلسله تحولات سال گذشته به‌خصوص ضربات وارد شده به بازوان منطقه‌ای‌اش دچار ضعف شده و از این پنجره فرصت که زمان در جهت بسته شدن آن است باید برای وارد کردن ضربه نهایی به رأس محور استفاده کرد.
بر مبنای سناریوی دشمن، قرار بود با ضربه ناگهانی به فرماندهی و اجزای عملیاتی برنامه‌های دفاعی و هسته‌ای جمهوری اسلامی، امکان پاسخ متقابل از ایران سلب شود و با کلید خوردن فاز تحریک اجتماعی، گام بعدی به سمت براندازی یا تسلیم برداشته شود. آنچه از شواهد و اظهارات علنی مقام‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی برمی‌آید، از نگاه نتانیاهو، براندازی و از نظر ترامپ، تسلیم بی‌قید و شرط ایران، نتیجه‌ای مطلوب و در دسترس بود.
ما در این جنگ آسیب‌هایی دیدیم اما به فضل و عنایت الهی، سناریوی خطرناک دشمن با فرماندهی تاریخی رهبر معظم انقلاب، آمادگی مخلصانه و مدبرانه نیروهای مسلح و انسجام و اتحاد ملت زیر پرچم ایران، بدل سنگینی خورد و بومرنگ جنگ طوری به سمت دشمن بازگشت که از روز چهارم، این صهیونیست‌ها بودند که در پی واسطه‌تراشی برای توقف جنگ برآمدند. در این مقطع آمریکا با درک ضرورت نجات رژیم صهیونیستی آماده عملیات مستقیم شد. براساس آنچه رسانه آکسیوس(نزدیک به محافل امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی) ۲روز پیش منتشر کرد ترامپ درحالی‌که روز هفتم جنگ گفت ۲هفته به ایران فرصت می‌دهم اما همان روز به نتانیاهو گفت که قطعا به ایران حمله خواهم کرد. ترامپ انتظار داشت که حمله آمریکا مسیر جنگ را به سمت تسلیم ایران تغییر دهد. بر همین اساس بود که در شبکه اجتماعی خود نوشت «تسلیم بدون قید و شرط». با این حال، زمان نشان داد نه‌تنها دستی برای تسلیم در تهران بالا نمی‌رود بلکه دست‌ها برای ضربات سخت‌تر به رژیم صهیونیستی و در نهایت پایگاه العدید همچنان روی ماشه است.
شکست واضح سناریوی براندازی و تسلیم باعث شد محاسبات و معادلات متخاصمین علیه ایران، نقش بر آب شود و معادلات جدیدی همچون در دسترس بودن و امکان ضربه به امنیت و اهداف راهبردی و منافع حیاتی رژیم صهیونیستی و آمریکا و شکستن هیمنه آنها در منطقه خلق شود. امروز هیچ‌یک از مجامع جهانی خالی از گفت‌وگو درباره اقتدار ایران نیست؛ درحالی‌که در خود آمریکا گفت‌وگوهای دامنه‌داری درگرفته که اگر قرار بود جنگ به این نقطه برسد اساسا چرا رژیم صهیونیستی و آمریکا خود را سنگ روی یخ کردند؟
جنگ در نقطه پیروزی ما متوقف شده است. اینکه در وقت توقف جنگ و هنگامه پیروزی نظامی، دیپلماسی و امر سیاسی است که قهرا باید فعالانه به صحنه بیاید و بتواند از پیروزی نظامی، برتری سیاسی بسازد، امری بدیهی و قطعی است. درخصوص چگونگی به‌کارگیری ابزارهای سیاسی و دیپلماسی قاعدتا در سطح عالی کشور سیاستگذاری خواهد شد. اینکه ما در رسانه بخواهیم برای کشور خط‌مشی و دستور کار سیاسی تعیین کنیم همان‌قدر کاریکاتوری و ناصواب است که در طول جنگ برخی فعالان رسانه‌ای و سیاسی که نه در طول عمر خود مشق جنگ کرده‌اند و نه اطلاعی از ظرفیت‌ها و امکانات دوسوی میدان دارند، روزانه در بسترهای رسانه‌ای خود، بانکی از اهداف را مشخص و فرماندهان و سربازانی را که زیر آتش دشمن مشغول طراحی و عملیات بودند، با ادبیاتی موهن بابت عمل نکردن به استراتژی‌های خود مؤاخذه می‌کردند!
امر سیاسی، ادامه و شکل دیگری از جنگ نظامی است؛ همچنان‌که در میدان نظامی، کسی حق ندارد دل مردم را از اعتماد به تدابیر و عملیات نظامی خالی کند، در صحنه سیاسی نیز نباید به‌گونه‌ای عمل کرد که حاصل آن بی‌اعتمادی افکار عمومی به سازوکار و عاملیت‌ها باشد. القای بی‌اعتمادی به سازوکارهای تصمیم‌گیری و کفایت مسئولان کشور ولو از سر دلسوزی باشد، در چارچوب نقشه کلان دشمن است. سیالیت شرایط ممکن است باعث اتخاذ تصمیمات سیاسی در روزهای آینده شود که برخی درباره منطق آنها دچار سؤال باشند. مسائلی چون مذاکره کردن یا نکردن، اموری نیستند که دستمایه نزاع سیاسی و دوقطبی کردن جامعه شوند. در شرایط حساس و جنگی، اعتماد به سازوکار تصمیم‌گیری و پرهیز از تشکیک در آن، امر بدیهی و عقلی است.
وظیفه کنشگران رسانه‌ای، حفظ انسجام و اعتماد است نه مشوش و سردرگم کردن افکار عمومی. فعال رسانه‌ای باید خود درصدد فهم منطق و حکمت تصمیمات برآید و سپس به وظیفه روشنگری، اطمینان‌بخشی و نشان‌دادن تصویر مقتدرانه از کشور و ملت ایران اهتمام ورزد؛ نه آنکه تشویش و ضعف تحلیلی خود را با ضریب چندبرابری به جامعه مخاطبش منتقل کند. مسئولان کشور نیز در قبال افکار عمومی وظیفه‌مندند؛ همچنان که در صدر این نوشته بیان شد، ایران امروز در نقطه پیروزی و اقتدار قرار دارد. لذا آنچه از زبان مسئولان کشور به‌عنوان نمایندگان ملت منعکس می‌شود باید تابلویی از اقتدار و توانایی باشد. سخن گفتن از خاستگاه اقتدار، به معنی جنگ‌طلبی یا تحریک طرف مقابل نیست بلکه یعنی در هر گفت‌وگو و خطابه‌ای باید روایت فتح ملت و عجز دشمن از تسلیم ایران و کابوس شدن رؤیاها و توهمات آنها در صدر باشد.
دیپلماسی عمومی باید فعال‌تر از همیشه از هر ابزاری که قادر به بازتاب‌دادن توأمان اقتدار و مظلومیت ملت ایران است بهره بگیرد. ابتکارهای رسانه‌ای چون اهرم‌سازی از طیف مخالف جنگ در طرفداران ترامپ که مصاحبه اخیر رئیس‌جمهور با کارلسون نیز با این هدف انجام شد، قابل تحسین است اما در همه این ابتکارات و تلاش‌ها نباید از این واقعیت اغماض شود که آنچه در نهایت دشمن را عقب راند و برای آتش‌بس به التماس انداخت، قدرت جمهوری اسلامی ایران بود. جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان پیش روی ماست. اگر ما قادر به پاسخ سریع و سهمگین نبودیم و ضربات کاری ما به مراکز حساس و حیاتی دشمن آنها را مستأصل نمی‌کرد، هیچ دلیلی برای توقف جنگ نمی‌دیدند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین