🔻روزنامه تعادل
📍 توصیه اقتصاددانان و وظیفه سیاستمداران!
✍️ حسین حقگو
از اقتصاد و اقتصاددان در این روزهای بس پرتلاطم و تاریخی چه کاری بر میآید جز توصیه و نصیحت؛ توصیه و نصیحت به سیاستمداران .
وضعیت معیشت و کار و کسب مردم در سالهای اخیر به سبب تحریمهای بینالمللی و سیاستهای غلط اقتصادی ضربات سنگینی خورده و زندگی را برای بسیاری از مردم صعب و طاقتفرسا کرده است.
در این شرایط و بروز تنشهای شدید و درگیریهای نظامی، انتظار از سیاستمداران و سیاستگذاران آن است که ضمن تلاش برای کاهش تنشها و درگیری و یافتن راههای مصالحه، فضای اقتصاد داخلی را نیز به سوی گشایش و آزادی سوق دهند.
در واقع فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان و توزیعکنندگان مایحتاج روزمره زندگی مردم و ارایهدهندگان خدمات مورد نیاز جامعه در این روزها، نیازمند حمایتهای حکومتند. حمایتهایی متفاوت از روال گذشته و از جنس توزیع انواع رانتها و امتیازهای ویژهای که جز ایجاد فساد نتیجهای در برنداشته و ندارد و کمتر چیزی در این میان نصیب مردم شده و میشود.فعالان اقتصادی در این روزهای متلاطم، خواهان خاتمه دادن به انحصارات دولتی و خصولتی و دخالتهای اختلالزای دولت و نهادهای نظارتی و تعزیراتی و عدالت مالیاتی و...هستند. رفتاری که جز هر چه کوچکتر شدن اقتصاد و تولید کشور ثمره دیگری در بر نداشته و وزیر پیشنهادی اقتصاد و دارایی نیز به این موارد اشاره کرده است.
وی در برنامه خود اعلام کرده است که قصد دارد با باز تعریف نقش دولت از تصدیگری به توانمندسازی و ارتقای حکمرانی اقتصادی و از مسیرهایی همچون توسعه بازار سرمایه، اصلاح نظام بانکی، ارتقای بیمه، بهبود بودجه، مولدسازی، اجرای سیاستهای اصل ۴۴، اصلاح مالیاتی و گسترش دیپلماسی اقتصادی و...کشور را از ابرچالشهای «رشد اقتصادی صفر، تورم ۴۰ درصد، وابستگی به نفت، کسری بودجه مزمن و ناترازی بانکی و کاهش سرمایهگذاری» (برنامه دکتر مدنیزاده به مجلس) رهایی بخشد.
در واقع اگر روش و منش اقتصادی کشورمان طی چند دهه اخیر، اقتصادی آزاد و رقابتی و برونگرا بود و در پیوند با اقتصاد جهانی و حلقهای از زنجیره تولید و ارزش دنیای امروز، هم اقتصادی قوی و اشتغالزا و مولد رفاه و آسایش و نه فقیر و فلاکتزده بود و هم به سادگی قابل حذف و تحمیل انواع فشارها و تهیدیدهای نظامی و امنیتی نبود.
امروز متاسفانه به سبب اقتصادی کوچک و معیشتی و نفتی آن هم نفتی که مشتریان اندکی و در حد یکی، دو کشور دارد، دست سیاستمداران برای مذاکره از موضع قدرت کمتر باز است و مجبور به تمکین شرایطیاند که شاید چندان باب طبعشان و در جهت منافع ملی هم نباشد.
از این منظر و در این روزهایی که از اقتصاد و اقتصاددانها چندان کاری جز توصیه و نصیحت بر نمیآید، آن توصیه توجه به تنگنای شدید معیشتی مردم و خروج از این تنگنا با گفتمان آزادی و رقابت اقتصادی در نظام حکمرانی است .
چارچوبی که البته در پرتو تامین و تضمین آزادی و حقوق شهروندی و ایجاد تشکلها و نهادهای مدنی و سیاسی محقق میشود. عجالتا باید تمامی تلاش آن باشد که تنش و درگیری شدید فعلی در جهت منافع ملی ختم به خیر شود. امید که چنین شود.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 حمله نظامی اسرائیل و برخی نکات مهم
✍️ موسی غنینژاد
حمله نظامی بامداد ۲۳خرداد اسرائیل به ایران، با هر حسابی در چارچوب روابط بینالملل، تجاوزی آشکار به حاکمیت ملی ایران و اقدامی بهغایت وحشیانه و غیرانسانی است. از اینرو ملت بزرگ ایران برای حفظ حاکمیت خود باید با تمام قوا ایستادگی و هوشمندانه با آن مقابله کند. جای بسیار تاسف است که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای مدعی دموکراسی لیبرال و حقوقبشر، با سکوت یا گفتارهای مبهم و کلی از این تجاوز آشکار و نقض قوانین بینالمللی با وقاحت آشکار عملا جانبداری میکنند. دولت اسرائیل به عنوان متجاوز و آغازکننده جنگ، مسوول همه خسارتهای جانی و مالی واردشده به دو طرف این جنگ است.
یکبار دیگر ثابت شد که در عرصه روابط سیاسی بینالمللی در مواردی نهچندان اندک، حرف آخر را نه قوانین حقوقی بلکه قانون جنگل میزند. رژیم اسرائیل که خود محصول نوعی اندیشه مهندسی اجتماعی-سیاسی پیچیده است، بنا به شرایط خاص خود به دلایلی نتوانست در قامت دولتملت مدرن عادی ظاهر شود. هر زمان که در کشاکش نیروهای سیاسی داخلی اسرائیل، افراطیون مجذوب توهمات آخرالزمانی دست بالا را پیدا کردند، این رژیم عملا در قامت دولت یاغی ظاهر شد که نهتنها قوانین بینالمللی را زیر پا مینهد، بلکه هیچ اعتنایی به ملاحظات حتی نزدیکترین متحدان خود ندارد. جنایاتی که اخیرا در غزه اتفاق افتاد و هنوز ادامه دارد مصداق بارزی برای این ادعاست. آنچه در این میان موجب حیرت و تاسف است، تن دادن این متحدان مدعی «حقوقبشر و انسانیت» به اراده این دولت یاغی است که موجب بالا رفتن جسارت و وقاحتش در ارتکاب جنایات بیشتر میشود. در هر صورت تردیدی نیست که در وضعیت کنونی کشور عزیزمان ایران، دولت و ملت باید یکپارچگی خود را در جهت نگهداری و نگهبانی از حاکمیت ملی که در معرض تعرض جدی قرار گرفته، حفظ کنند. اما لازم است در این میان دونکته بسیار مهم را فراموش نکنیم.
۱- پیش از این اشاره شد که در مواردی، از جمله آنچه اکنون در مورد تجاوز نظامی اسرائیل به ایران اتفاق افتاده، قانون جنگل در روابط بینالمللی حاکم میشود. واضح است که در چنین مواردی سخن گفتن از حق با صاحبان قدرت در عرصه بینالمللی کارساز نخواهد بود. در چنین شرایطی تنها منطق قدرت و موازنه نیروها عمل میکند. فعلا بزرگترین قدرت نظامی دنیا (ایالاتمتحده آمریکا) و متحدان غربیاش طرف اسرائیل را گرفتهاند و چشماندازی هم برای تغییر چنین وضعیتی وجود ندارد. آنچه دولت ایران در این شرایط میتواند انجام دهد، رفتن به سوی متحدان یا حداقل کسب پشتیبانی کشورهایی است که منافع ملیشان در برقراری صلح و ثبات در منطقه و ایران است. کشورهای جنوب خلیجفارس بهویژه عربستانسعودی از این جمله هستند. بهعلاوه منافع ملی کشور چین نیز در گرو صلح و ثبات در منطقهای است که این کشور بیشترین واردات منابع انرژی را از آن دارد. کشور دوست، همسایه و مسلمانِ پاکستان نیز که به سلاحهای هستهای مجهز است، چنین وضعیتی دارد. دستگاه دیپلماسی ایران باید در جهت استفاده از این پتانسیلها که میتواند موازنه نیروها را در جهت منافع ملی ایران بهبود بخشد، تلاشهای خود را دوچندان کند. متاسفانه دیپلماسی کشور ما در گذشته از این پتانسیلها غفلت کرده و بعضا استراتژی مغایر با آن را در پیش گرفته بود که اکنون زمان اصلاح عمیق آن است. اکنون زمان آن است که قدرت سیاسی حاکم بر کشور ما، در چارچوب آنچه گفته شد، منافع ملی ایران را یکبار برای همیشه به درستی تعریف کند و استراتژی ملی ایران را فارغ از شعارهای جهانوطنانه خیالپردازانه تعریف کند. این کار نهتنها ملت ایران را به پشتیبانی بیش از پیش از قدرت حاکم ترغیب خواهد کرد، بلکه جایگاه ایران را در موازنه قدرت بینالمللی به نحو موثری ارتقا خواهد داد.
۲- لازم است این نکته مهم را هم متذکر شویم که بعضا سخنانی به گوش میرسد، حتی از سوی معدود «روشنفکرانی» که گویی در توهم رهایی ایران به دست متجاوزان خارجی هستند. این سخنان هرچند معدود و محدود باشد، جای تحیر و تاسف عمیق دارد و بسیار خطرناک است. در جنگل روابط بینالملل تصور سگی که پاچه ارباب خود را گاز میگیرد، به عنوان منجی دشمن خود، خیانت نباشد، از سادهلوحی ابلهانه حکایت دارد. فراموش نکردهایم روزنامهنگار نادان و بیخبر از تاریخ و دیپلماسی منطقه که به یاری برنار هانری لویِ «فیلسوف» چپگرای فرانسوی، دلال سیاسی موساد اسرائیل، حضور رئیسجمهور فرانسه رسید تا آرمان آزادیخواهی ایرانیان را به گوش او برساند! یادآوری میکنیم که برنار هانری لوی و جناحی از حزب سوسیالیست به رهبری دانیل میتران همسر رئیسجمهور اسبق فرانسه از طرفداران سرسخت «کشور مستقل کردستان» با پشتیبانی اسرائیل هستند. این واقعیت را مقایسه کنید با این ادعای کذایی که گویا اسرائیل و ایران از زمان کوروش متحد سیاسی یکدیگر بودهاند! این واقعیت تاریخی که کوروش قوم یهود را از ستم مصریان رها کرد به صورت اتحاد سیاسی دو کشور وانمود میشود، حال آنکه دولت یهود یا اسرائیل پدیداری متعلق به نیمه دوم سده بیستم میلادی است و تا پیش از آن هیچگاه از لحاظ واقعیات تاریخی عینیت خارجی نداشته است. شبیهسازیهایی از این دست که گویا ایران و اسرائیل منافع ملی مشترکی دارند، بخشی از پروپاگاندای توخالی اسرائیلی است تا نیات پلید تجزیه و تضعیف ایران را از انظار عمومی بپوشانند.
🔻روزنامه اقتصاد سرآمد
📍 تجارت کالا به کالا در قرن ۲۱
✍️ حسین سلاحورزی
قرنها پیش، وقتی تاجران در جاده ابریشم با کاروانهای شتر کالا مبادله میکردند، تهاتر، تجارت کالا به کالا یا همان دادوستد پایاپای، راه اصلی تجارت بود.
اما با آمدن پول و نظامهای مالی مدرن، این روش به حاشیه رفت، چون نمیتوانست نیازهای اقتصادهای پیچیده را پاسخ دهد. حالا اما رئیسجمهور مسعود پزشکیان در سفر به ایلام ادعا کردهاند که ایران با تکیه بر ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق و تجارت کالا به کالا میتواند تحریمها را بیاثر کند.
به اینها وعدههایی مثل رفع محرومیت ایلام یا ساخت همه مدارس کشور تا پایان سال را هم اضافه کنید. این حرفها، هرچند برای دلگرمی مردم گفته شده، زیر نگاه کارشناسی و نگاه به وضعیت اقتصادی کشور رنگ میبازند و انگار ما را به همان روزگار تجارت ابتدایی میبرند.رئیسجمهور پیشنهاد داده با تهاتر و بصورت کالا به کالا، مثلاً گندم بدهیم و برنج بگیریم، یا با پولهای محلی کشورهای همسایه معامله کنیم تا تحریمها را دور بزنیم. این ایده شاید ساده به نظر بیاید، اما در دنیای واقعی به بنبست میخورد. تهاتر، روشی قدیمی، نمیتواند نیازهای متنوع یک کشور ۸۰ میلیونی، مثل تجهیزات پزشکی یا انواع نیازهای تکنولوژیک و فناوری پیشرفته، را تأمین کند. عراق، شریک تجاری اصلی ما، حتی فاقد کالاهای مصرفی ساده چندانی برای صادرات است و توان پوشش نیازهای کلیدی ایران را ندارد. ضمناً، به دلیل ضعف دیپلماسی اقتصادی، مصائب تحریم و تعرفههای جدید دولت عراق بر کالاهای ایرانی، سهم ایران از بازار عراق روزبهروز کمتر میشود. این روند، تهاتر را حتی شکنندهتر میکند. از سوی دیگر، رئیسجمهور به محدودیتهای گروه ویژه اقدام مالی (FATF) بیتوجه بودهاند. ایران در لیست سیاه FATF است و این یعنی بانکهای خارجی، حتی برای معاملات با پول محلی، از همکاری با ما میترسند، چون جریمههای سنگین آمریکا و اروپا در کمین است.
چشم بستن روی این موانع، سادهانگاری واقعیتهای اقتصاد جهانی است.اقتصاد ایران همین حالا با کمبود آب، قطعی برق و بحران گاز دستبهگریبان است. کارخانهها از بیبرقی تعطیل میشوند و خانهها در زمستان از بیگازی میلرزند. در این اوضاع، چطور میشود با تهاتر نیازهای یک اقتصاد بزرگ را برآورد؟ تاریخ درس خوبی به ما میدهد: عراق در دهه ۱۹۹۰ با برنامه «نفت در برابر غذا» زیر تحریمها نهتنها نجات پیدا نکرد، بلکه فقیرتر و وابستهتر شد. تکیه بر تهاتر، به جای حل مشکلات ریشهای، ایران را به چند شریک تجاری محدود گره میزند و آسیبپذیریاش را بیشتر میکند.
وعدههای رفع محرومیت ایلام یا ساخت همه مدارس کشور تا پایان سال هم با واقعیت های اقتصادی موجود ایران و توان دولت جور درنمیآیند. ایلام، با بیکاری بالا و زیرساختهای ضعیف، نیاز به سرمایهگذاری سنگین و برنامهریزی درازمدت دارد، نه شعارهای کوتاهمدت. ساختن همه مدارس هم بدون بودجه مشخص و نقشه راه، شبیه پروژههای ناتمامی مثل مسکن مهر است که به خاطر بیپولی و سوءمدیریت نیمهکاره ماندند. در حالی که تحریمها، تورم افسارگسیخته و درآمد نفتی کم، اقتصاد را زیر فشار گذاشته، این وعدهها بیشتر آرزو هستند تا برنامه.
رئیسجمهور در انتخابات قول داده بود مردم را از «قفس تحریمها» آزاد کند، اما حالا انگار به جای دیپلماسی برای رفع تحریمها، دنبال دور زدن آنها با روشهای کهنه است. این چرخش، نشان میدهد استراتژی روشنی برای حل مشکلاتی مثل FATF یا تقویت اقتصاد وجود ندارد. اداره کشوری ۸۰ میلیونی در دنیای امروز، به جای شعار و روشهای قدیمی، نیاز به برنامهریزی دقیق، دیپلماسی قوی و استفاده از کارشناسان دارد. اگر این راه ادامه پیدا کند، نهتنها گرهای باز نمیشود، بلکه ناامیدی مردم بیشتر خواهد شد.
🔻روزنامه کیهان
📍 اعتراض نیست گلایهای دوستانه است
✍️ حسین شریعتمداری
۱- یادداشت پیشروی همانگونه که در تیتر آمده، گلایهای دوستانه از کمتوجهی نسبت به چند اقدام ضروری و حیاتی است که اگر بموقع خود صورت میپذیرفت از برخی خسارتها پیشگیری میکرد و در همان حال ابراز خشنودی از این که امروزه مسئولان محترم کشورمان، ضرورت انجام مواردی که به آن اشاره خواهیم کرد را به وضوح دریافته و درپی تحقق آن هستند بیتردید و به لطف خداوند قادر متعال، تاکید این روزها بر اتخاذ تصمیم کنونی، میتواند کاستیهای ناشی از تاخیر را جبران کرده و بپوشاند. ماجرای پیشروی درباره پیشنهادهای مکرر کیهان برای خروج از NPT، بستن تنگه هرمز به روی شناور کشورهای متخاصم و محدود کردن دسترسی بازرسان آژانس به اطلاعات نظامی کشورمان است که اگرچه بموقع مورد توجه قرار نگرفت ولی این روزها به عنوان دو اقدام راهبردی در دستور کار نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی قرار دارد. بخوانید!
۲- اوایل اسفند ماه ۱۳۸۱ و بعد از دومین سفر «محمد البرادعی»
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران، با اشاره به خواستههای آژانس که به بهانهجویی شبیه بود و با متن پیمان «منع گسترش سلاحهای هستهای-NPT» نیز همخوانی نداشت، طی یادداشتی در کیهان نوشتیم که برنامه هستهای کشورمان، موضوع اصلی چالش نیست و با استناد به متن معاهده NPT و اظهارات البرادعی، آورده بودیم که برنامه هستهای کشورمان بهانهای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. در آن یادداشت با اشاره به ماده ۱۰ پیمان NPT، تنها راه پیشروی را خروج از این پیمان دانسته و تاکید کرده بودیم از آنجا که چالش هستهای فقط یک بهانه است، هرگز به نتیجه نخواهد رسید...
۳- چند سال بعد -۱۳۹۱ / ۲۰۱۲- «جرج فریدمن» مدیرکل آژانس اطلاعات و مراقبت راهبردی آمریکا که به خاطر آثارش در حوزه پیشبینیهای استراتژیک شهرت جهانی یافته و از نزدیکان مورد اعتماد کاخ سفید است، با انتشار کتاب «دهه آینده» به بیان راهبردهای آمریکا در دهه آینده پرداخت و نوشت «راهبرد کلیدی آمریکا تلاش برای پیشگیری از ظهور قدرتهای منطقهای است» و تاکید کرد «اولویت دولت آمریکا در خاورمیانه، جلوگیری از پیشروی ایران است». فریدمن در پاسخ به خبرنگار روزنامه آمریکایی
«یو. اس.ای.تودی» که از وی درباره تنش هستهای میان ایران و آمریکا سؤال کرده بود، میگوید؛ «مشکل آمریکا با ایران مسئله هستهای این کشور نیست، مسئله آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا، بلکه در حال تخاصم و دشمنی با آمریکا میتوان بزرگترین قدرت نظامی و تکنولوژیک منطقه بود. این پدیده ایران را به یک الگو برای کشورهای اسلامی منطقه تبدیل کرده است».
۴- گفتنی است، برخی از خبرگزاریهای خارجی نیز با اشاره به استفاده آمریکا از اهرم آژانس برای فشار بر ایران، پیشنهاد کیهان را طبیعی دانسته بودند، مخصوصاً آنکه خروج از NPT در ماده دهم معاهده نیز پیشبینی شده و مجاز تلقی شده بود. یونایتدپرس دراینباره نوشت «مدیر کیهان در یادداشت خود با اشاره به ماجرای حمله آمریکا به عراق تاکید کرده است، آمریکاییها در سال ۱۹۹۱ میلادی پشت دروازههای بغداد بودند، ولی با توجه به اطلاعات ناتمامی که از توان نظامی عراق داشتند برای جلوگیری از تلفات سنگین نیروی انسانی خود، ادامه تهاجم را به تاخیر انداختند. راهکار آمریکا در آن زمان این بود که از مراکز نظامی عراق بازرسیهای مکرر انجام گیرد و این مراکز را به دست خود عراقیها و به بهانه بازرسی تسلیحات کشتار جمعی نابود کند» و در ادامه آورده بود «کیهان مدعی است پروتکل الحاقی برای اطلاع دقیق آمریکا از توان نظامی ایران است». پروفسور «ساژینا»، مشاور انرژی اتمی روسیه نیز با اعلام اینکه یادداشت کیهان به عنوان یک «سند» در نشست اتحادیه اروپا ثبت شده است، اعلام کرد: «نگرانی کیهان آن است که هدف از بازرسیهای آژانس کسب اطلاعات از توان نظامی ایران باشد». و اکنون بعد از گذشت بیست و چند سال از چالش بیحاصل و خسارتبار هستهای، ضرورت خروج از NPT و کنترل تنگه هرمز مورد توجه مسئولان محترم قرار گرفته است که اگرچه دیرهنگام است ولی اقدامی ضروری و کارساز خواهد بود.
۵- تنگه هرمز یکی از مهمترین نقاط گلوگاهی جهان است که
هر روز حدود ۱۶ تا ۱۹ میلیون بشکه نفت خام که معادل ۴۰ درصد کل نفت حمل شده توسط کشتیهای نفتکش و نزدیک به ۲۵ درصد کل عرضه جهانی نفت است، از این تنگه عبور میکند.
پیش از این در چند یادداشت و گزارش کیهان به استفاده از این اهرم برای مقابله با تحریمها و تهدیدهای آمریکا و اروپا اشاره کرده و آورده بودیم که تنگه هرمز در آبهای ساحلی ایران قرار دارد و براساس قوانین پذیرفته شده بینالمللی، کنترل این تنگه و صدور مجوز عبور و مرور به کشتیها و شناورها از این آبراهه، حق قانونی ایران است و جمهوری اسلامی ایران با استناد به کنوانسیونهای ۱۹۵۸ ژنو و ۱۹۸۲ جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراههای بینالمللی و حق عبور کشتیهاست» حق دارد و میتواند در صورتی که منافع ملی خود را در مخاطره ببیند، تنگههرمز را به روی تمامی کشتیهای نفتکش و حتی کشتیهای حامل کالای تجاری و تسلیحاتی کشورهای متخاصم و حامیان آنها ببندد و دلیلی ندارد که کشورهای متخاصم از تنگهای که در آبهای سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند.
۶- نکته درخور توجه که انتظار میرفت و میرود از سوی مسئولان اطلاعاتی و امنیتی پیگیری شود این که هرگاه کیهان بر ضرورت استفاده از اهرم یاد شده پرداخته است، بلافاصله با دو حرکت به ظاهر متفاوت و در نهایت همسو روبهرو شده است. از یک سو، رسانهها و برخی از مقامات غربی و صهیونیستی به شدت از طرح موضوع ابراز عصبانیت همراه با نگرانی کردهاند و از سوی دیگر، برخی از جریانات مشکوک سیاسی، زبان و قلم به استهزاء گشوده و کوشیدهاند این اهرم قدرتمند را نادیده بگیرند! آیا بررسی هویت این عده ضرورت ندارد؟!
۷- اشاره به این نکته نیز ضروری است و میتواند در تصمیم نمایندگان محترم مجلس نقش برجستهای داشته باشد و آن، این که؛ در تیرماه ۱۳۹۷ آقای روحانی رئیسجمهور وقت در واکنش به تهدید آمریکا و اروپا مبنی بر جلوگیری از صادرات نفت ایران خطاب به غربیها گفت «کسی که اندکی سیاست بفهمد، نمیگوید جلوی صادرات نفت ایران را میگیریم. تنگههای زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست». بعد از این اظهارنظر آقای روحانی، رهبر معظم انقلاب
فرمودند «سخنان رئیسجمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی
بر اینکه «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد» سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است. وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیسجمهور است».
و در همان هنگام شهید بزرگوار سپهبد قاسم سلیمانی در نامهای خطاب به آقای روحانی نوشت: «آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانهها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمیباشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است... دست شما را برای ایراد این سخنان بموقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم».
۸- و بالاخره، امید آن که نمایندگان محترم مجلس با بهرهگیری از جایگاه قانونگذاری خود و سوگندی که برای دفاع از حقوق ملت و منافع ملی یاد کردهاند، استفاده از اهرمهای یاد شده را که حق مشروع ایران عزیز است و در حقوق بینالملل نیز به رسمیت شناخته شده است، به قانون تبدیل کنند. اقدامی که مخصوصاً در جریان جنگ اخیر از همیشه ضروریتر به نظر میرسد. کنترل تنگه هرمز از سوی ایران اسلامی و بابالمندب که در اختیار نیروهای پاکباخته اسلامی یمن است، گلوگاه اقتصادی و تامین انرژی رژیم صهیونیستی و دولتهای حامی آن را با فشاری سخت و خفهکننده روبهرو خواهد کرد. این فرصت تعیینکننده و نقشآفرین را نباید از دست داد.
🔻روزنامه اعتماد
📍 درسهای اخلاق در شرایط بحران
✍️ محسن جلالپور
وقتی سایه جنگ بر سر کشوری سنگینی میکند، مردم آن کشور ممکن است تصمیمهایی بگیرند که در شرایط عادی احتمال آن تصمیمها اندک است. مثلا ممکن است سراغ خرید و ذخیره برخی اقلام غذایی و تبدیل داراییهای سرمایهای به داراییهای نقدشونده و قابل حمل بروند. از نظر شماری از افراد جامعه، در شرایط جنگی، ذخیره کردن مواد غذایی و همچنین بردن داراییها به پناهگاه امن و خرید اقلامی مانند دلار و سکه کاملا عقلانی است؛ اما آیا اخلاقی هم هست؟ برخی معتقدند رفتارهایی که در نگاه اول عقلانی به نظر میرسند، ممکن است در چارچوب اخلاق قابل دفاع نباشند. رفتارهایی مانند تبدیل داراییها به اقلام قابل حمل مثل دلار و سکه یا ذخیره اقلام ضروری، هرچند از منظر اقتصادی عقلانی و صحیح هستند، اما میتوانند به تشدید تنش و تضعیف اعتماد جمعی منجر شوند. بنابراین اخلاق به ما یادآوری میکند که تصمیمهایمان در شرایط خاص، نهتنها بر زندگی خودمان بلکه بر کل جامعه تاثیر میگذارند. پس در چنین موقعیتهایی آدمها بهتر است نفع شخصی را کنار بگذارند تا وضعیت جامعه از آنچه هست، آشفتهتر نشود. اخلاق در شرایط بحران به معنای اولویت دادن به خیر جمعی بر منافع فردی است. وقتی افراد به ذخیره اقلام غذایی یا خرید ارز و داراییهای قابل حمل روی میآورند، فشار بر منابع محدود افزایش مییابد، قیمتها افزایش پیدا میکند و اقشار آسیبپذیر بیش از پیش در تنگنا قرار میگیرند. این چرخه، حس همبستگی اجتماعی را فرسایش میدهد و ترس و ناامنی را تقویت میکند. در مقابل، انتخابهایی که مبتنی بر مسوولیتپذیری اجتماعی باشند، مانند خودداری از ذخیره انبوه، کمک به نیازمندان یا حفظ آرامش در بازار، میتوانند به تثبیت اوضاع کمک کنند. این رویکرد نیازمند خویشتنداری و آگاهی از تاثیرات بلندمدت تصمیمهای فردی بر جامعه است. یکی از درسهای کلیدی اخلاق در مواقع بحرانی، اهمیت اعتماد است. اگر افراد به جای رقابت برای به دست آوردن منابع محدود، به همکاری و همدلی روی آورند، اعتماد متقابل تقویت میشود. این اعتماد باعث میشود که جامعه از فشار موجود به سلامت گذر کند.
در تاریخ، نمونههای متعددی دیده میشود که مردم ما با تکیه بر همبستگی و فداکاری، بحرانهای بزرگ را به سلامت پشت سر گذاشتهاند. درس دیگر، پرهیز از خودخواهی کوتاهمدت است. در شرایط بحرانی، تصمیمهایی که تنها به سود شخصی منجر میشوند، اغلب به زیانهای جمعی بزرگتر میانجامند. برای مثال، خرید انبوه ارز یا سکه ممکن است برای فرد احساس امنیت موقت ایجاد کند، اما این تصمیم اگر فراگیر شود، به اقتصاد کشور آسیب وارد میکند. بنابراین اخلاق در اینجا به ما میآموزد که گاهی فدا کردن منافع کوتاهمدت به نفع پایداری بلندمدت جامعه، انتخابی عاقلانهتر و انسانیتر است.
درنهایت، اخلاق در بحران به ما یادآوری میکند که انسانیت ما در لحظات سخت سنجیده میشود. انتخابهایی که در این لحظات میکنیم، نهتنها آینده خودمان بلکه هویت جمعی جامعهمان را شکل میدهند. با اولویت دادن به همدلی، همکاری و مسوولیتپذیری، نهتنها میتوانیم از بحران عبور کنیم، بلکه میتوانیم جامعهای قویتر و متحدتر بسازیم. این درسها، فراتر از هر بحران خاصی، به ما نشان میدهند که انسان بودن یعنی در سختترین لحظات، به فکر دیگران بودن. باز هم تاکید میکنم این حق همه مردم است که به فکر حداکثر کردن منافع خود باشند، اما از آنجا که شرایط سختی پیش رو داریم، اخلاق حکم میکند که از رفتارهایی که به سود خودمان و به زیان جامعه تمام میشود، پرهیز کنیم.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 برتری میدان جنگ در دست ایران
✍️ حسن هانیزاده
حمله اخیر رژیم صهیونیستی به مراکز نظامی و برخی ساختمانهای مسکونی در منطقه، نتیجه مستقیم محاسبات اشتباه بنیامین نتانیاهو بود. نخستوزیر اسرائیل در وضعیت پیچیده و نفسگیری از نظر سیاسی و امنیتی در داخل سرزمینهای اشغالی گرفتار شده است؛ وضعیتی که میتواند به فروپاشی دولت او منجر شود.
در گذشته نیز بارها دیدهایم که هرگاه رژیم صهیونیستی با بحران داخلی مواجه میشود، تلاش میکند با گشودن جبههای در خارج، افکار عمومی را منحرف کرده و خود را از فشارهای داخلی برهاند. اما این بار معادله تغییر کرده است. نتانیاهو، همانند صدام حسین در سال ۱۳۵۹، دچار توهم قدرت و محاسبهی نادرست از واکنش ایران شده است. او با طراحی حملاتی کور و بینتیجه، در پی آن بود تا ابتکار عمل را به دست گیرد و نمایش قدرتی ترتیب دهد. اما واقعیت این است که نه تنها این اقدامات نتوانست از فشارهای داخلی بر کابینه او بکاهد، بلکه موجی از بیثباتی و اضطراب روانی را در داخل سرزمینهای اشغالی دامن زد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی هماهنگیها میان اسرائیل و عوامل تروریستی نفوذی در داخل ایران نیز از پیش انجام شده بود. این سناریو قرار بود جنگی ترکیبی را رقم بزند؛ بخشی در مرزهای ایران و بخشی در قلب شهرهای آن. اما با هوشیاری نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی، این سناریو ناکام ماند. نیروهای امنیتی موفق شدند برخی عوامل نفوذی مرتبط با صهیونیستها را شناسایی و بازداشت کنند. مهمتر از همه، پاسخ قاطع و سریع ایران، موازنه قدرت را بهشکل چشمگیری تغییر داد. شلیک موشکهای هایپرسونیک ایران به مراکز راهبردی و نظامی اسرائیل، یکی از مهمترین تحولات نظامی منطقه در سالهای اخیر بود. این موشکها که با سرعتی چند برابر صوت حرکت میکنند، در عمل سامانههای دفاعی اسرائیل را دور زده و آسیبهای قابل توجهی به زیرساختهای حیاتی رژیم وارد کردند. عملیات «وعده صادق ۳» تنها بخشی از پاسخ ایران بود؛ عملیاتی که در جریان آن صدها موشک به مراکز فرماندهی و تدارکاتی اسرائیل اصابت کرد و تأثیرات مخرب روانی و میدانی در پی داشت. امروز میتوان با اطمینان گفت که دست برتر در میدان جنگ، در اختیار جمهوری اسلامی ایران است. توان بازدارندگی، قدرت تهاجمی، اشراف اطلاعاتی و انسجام سیاسی-امنیتی در داخل کشور، موجب شده که دشمن در موقعیت انفعالی قرار گیرد. رژیم صهیونیستی، که روزگاری خود را بدون رقیب در خاورمیانه میدید، اکنون با واقعیتی جدید روبهرو شده است: ایران نهتنها توان دفاع از خود را دارد، بلکه میتواند در میدان نظامی نیز ضربات سنگینی به دشمن وارد کند.
🔻روزنامه شرق
📍 برای ایران
✍️ مهدی زارع
در شرایط تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به میهنمان، پدافند غیرعامل با هدف بهحداقلرساندن اثرهای مخرب به هموطنان از طریق آمادگی، واکنش و بازسازی در اولویت است. پدافند غیرعامل موفق، به مشارکت فعال و همکاری کل جامعه مربوط است. این فعالیتها شامل امنیت روانی، خدمات پزشکی اورژانسی، اطفای حریق و بازگرداندن خدمات ضروری است. اطلاعرسانی به مردم درباره تهدیدهای احتمالی، اقدامات حفاظتی و آنچه باید در حین و پس از یک حمله انجام شود، بسیار مهم است. باید از تابآوری زیرساختهای حیاتی مانند شبکههای برق و سامانههای ارتباطی، مطمئن شد. سازماندهی و اجرای تخلیه به مناطق امنتر و مدیریت پناهگاهها برای عموم مردم، هماهنگی و ارائه کمکهای فوری و اضطراری مانند آتشنشانی، پلیس و پرسنل پزشکی در شرایط حمله دشمن از کارهای فوری در پدافند غیرعامل است.
مردم باید در تضمین نظم و امنیت عمومی در یک حمله با پلیس و نیروهای امنیتی نهایت همکاری را انجام دهند. پاکسازی مناطق آسیبدیده از حمله دشمن و تلاش برای بازگرداندن خدمات ضروری مانند آب، برق و شبکههای ارتباطی بلافاصله پس از حمله دشمن اجرا میشود. در این شرایط مردم با تشکیل گروههای کمک محلی میتوانند به یاری همشهریانی که در اثر حمله، نیاز به اسکان موقت و تأمین مایحتاج دارند بشتابند.
یکی از اقدامات آفندی مهم دشمن در این شرایط، جنگ روانی است. رسیدگی به آسیبهای روانی در شرایط جنگی، با آمادهسازی افراد برای مقابله با استرس، تقویت حس مسئولیت جمعی و ترویج روشهای درست مقابله ممکن است. تابآوری روانی در یک جامعه با ارائه اطلاعات دقیق، ترویج انسجام جامعه و تشویق و اعلام اقدامات و رخدادهای مثبت امیدبخش و حمایت اجتماعی ممکن است.
ارائه اطلاعات واضح، مختصر و دقیق درباره تهدیدهای احتمالی، رویههای ایمنی و منابع موجود میتواند ترس و اضطراب را کاهش دهد. تشویق افراد به آمادهشدن برای اختلالات احتمالی میتواند احساس کنترل را تقویت کرده و آسیبپذیری را کاهش دهد. مجهزکردن آحاد جامعه به مهارتهای اولیه روانشناختی آنها را قادر میکند تا در جریان بحران و پس از آن از خود و دیگران حمایت کنند. بهاشتراکگذاشتن تجربیات مثبت و حمایت از یکدیگر، پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند و احساس انزوا را کاهش میدهد.
تشویق همسایگان به کمک به یکدیگر در انجام کارهای عملی، حمایت عاطفی و مراقبت از کودکان، حس همبستگی اجتماعی را تقویت میکند. بهرهگیری از سازمانهای مذهبی، گروههای فرهنگی و شبکههای اجتماعی حس تعلق و ثبات را قوت میبخشد.
شوخطبعی در شرایط بحران ابزاری قدرتمند برای مقابله با استرس است و تشویق به تفکر مثبت میتواند به افراد کمک کند حس امید را حفظ کنند. آموزش تکنیکهای ساده ذهنآگاهی و آرامش به افراد به آنها در مدیریت استرس و اضطراب کمک میکند.
متخصصان سلامت روان، دانشجویان روانشناسی و رزیدنتهای روانپزشکی در شهرهای مورد حمله دشمن در این شرایط وظیفه مهمی بر دوش دارند. آنها در مناطق آسیبدیده در این شرایط با تشکیل گروههای حمایت روانی میتوانند کمک بزرگی برای مقابله با تروما و افزایش تابآوری روان فراهم کنند. از کارهای مهم دشمن که در روزهای اول جنگ از بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ تشدید نیز شد، افزایش فشار روانی از طریق خبرپراکنی با محتوای توسعه وحشت برای مردم ایران است. در این شرایط مقابله با این ترفند دشمن با ارائه اطلاعات دقیق و منظم و بهرهگیری از تمامی آحاد تحصیلکرده که دل در گرو وطن دارد و حضور چهرههای مردمی در صداوسیما و ارائه مطلب از سوی چهرههای علمی و فرهنگی در رد روایتهای نادرست به مردم کمک میکند در برابر دستکاریهای روانی مقاومت کنند و درک روشنی از وضعیت داشته باشند.
تشویق مهارتهای ارزیابی و کنترل اطلاعات کمک میکند شهروندان در برابر انتشار شایعات و اطلاعات نادرست بهتر مقاومت کنند. پس از بحران، مهم است که درباره آنچه اتفاق افتاده تأمل کنیم، درسهای آموختهشده را شناسایی و راهبردهای آمادگی در آینده را بهروزرسانی کنیم. ایجاد فرصتهایی برای افراد با هدف بهاشتراکگذاشتن تجربیات خود و یادگیری از یکدیگر میتواند تابآوری جمعی ایجاد کند. با اجرای این اقدامات پدافند غیرعامل، پایه تابآوری روانی جامعه تقویت میشود و ایران ما از این تهاجم دشمن نیز سربلند بیرون خواهد آمد. انشاءالله
پاینده ایران
🔻روزنامه رسالت
📍 افسانههایی که فرو ریخت معادلاتی که بههم خورد
✍️ مسعود پیرهادی
در روزهایی که گمانهزنیها درباره آینده مقاومت به اوج رسیده بود، حملههای دقیق و حسابشده جمهوری اسلامی ایران به عمق سرزمینهای اشغالی که در پاسخ به تجاوز وحشیانه رژیم صهیونی تعریف میشود، ورق بازی را برگرداند. معادلاتی که سالها با پول و پروپاگاندا بر روی میز قدرتهای جهانی چیده شده بود، یکبهیک از هم فروپاشید. رژیم صهیونیستی که همواره در رسانههای غربی بهعنوان یک «ابرقدرت شکستناپذیر منطقهای» معرفی میشد، حالا ناچار است لاشه غرورش را از زیر آوار ترس و تردید بیرون بکشد.
موشکها و پهپادهایی که از هزاران کیلومتر آنسوتر عبور کردند و با عبور از سپرهای آهنین، کبر و غرور آهنینتر صهیونیستها را شکستند، نهفقط قدرت نظامی که تصویر رسانهای رژیم را نیز هدف گرفتند. افسانهها گاهی برای دشمن، سرمایهای بزرگتر از تانک و تفنگاند. و این افسانه، بهروشنی، دیگر افسانه نیست.
در پس این رخدادها، باید یک واقعیت مهم را بهیاد بیاوریم: هزینه مقاومت، کماکان کمتر از هزینه سازش است.
هر جا ایستادهایم، روی هزینهها ایستادهایم. اما اگر ایستادهایم و نه در زانوگاه تسلیم، به این معناست که راهی که آمدهایم، دستکم کرامتمند بوده. سازش، بهویژه با دشمنی که نهتنها به هیچ عهدی پایبند نیست، بلکه اساسا موجودیت تو را برنمیتابد، بازی باخت-باخت است. تاریخِ ملتهایی که دست به سازش زدهاند، دفترهای دردناکی دارد؛ ما اما هنوز میتوانیم با غرور از ایستادگیمان بگوییم.
در این میان، صحنه داخلی نیز تصویر دیگری از مردم ایران به رخ کشید. مردمی که اگرچه ممکن است در روزمرهها از هم دور باشند، اما در وقتهای سخت، بیهیچ دعوتنامهای کنار هم میایستند. همانطور که در بدر و خیبر ایستادند، همانطور که در روزگار تحریم و ترور ایستادند.
دشمن میپنداشت که با ترور سرداران، با جنگ ترکیبی و با تحریم و تهدید، سازمان رزم ملت ایران و محور مقاومت از هم میپاشد، اما امروز باید دوباره بنشیند و طراحی کند؛ چون ما در بازسازی نهتنها سریعیم، بلکه خلق ابتکار از دل بحران را نیز خوب بلدیم.
امروز سازمان رزم ما تنها شامل ارتش و سپاه و حزبالله و انصارالله نیست، بلکه ملتی شده که از دل خاکسترها، ققنوسوار سربرمیآورد.
حملههایی که گذشت، بیشتر از آنکه پایان راه باشند، آغاز دورانی تازهاند. دورانی که در آن، پوشالیبودن هیمنه دشمن روشنتر، منطق مقاومت پررنگتر و ایمان مردم ما به راهی که میروند، ریشهدارتر خواهد شد. اگر قرار است افسانهها بریزند، بگذار بریزند. ما واقعیتی هستیم که ایستادهایم.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست