
ساعتها ویدیو، تدوین، ایدهپردازی و انتشار؛برای بسیاری از جوانها، یوتیوب فقط یک شبکه اجتماعی نبود، یک شغل دیجیتال بود. شغلی که نه بیمه داشت، نه قرارداد، اما یک وعده مهم میداد: اگر دیده شوی، درآمد داری.
این وعده، هسته «اقتصاد خالقان» است؛ مفهومی که در یک دهه گذشته به یکی از موتورهای اقتصاد دیجیتال جهان تبدیل شده. در این مدل، پلتفرمها زیرساخت میدهند، تبلیغدهنده پول میآورد و خالق محتوا سهمش را از توجه مخاطب میگیرد. یک بازار سهطرفه که تا وقتی تعادلش برقرار است، کار میکند.
اما این تعادل، همیشه پایدار نیست.
در هفتههای اخیر، بسیاری از یوتیوبرهای فارسیزبان از افت ناگهانی درآمد خود گفتهاند؛ افتی که در برخی موارد، بیش از ۷۰ درصد گزارش شده. بدون اخطار رسمی، بدون تغییر در تعداد بازدید، فقط یک عدد که ناگهان کوچک شده است.
برای توضیح این اتفاق، باید یک لایه عقبتر رفت.
اقتصاد خالقان، برخلاف ظاهر آزادش، بهشدت به جغرافیا حساس است. ارزش هر هزار بازدید، نه فقط به محتوا، بلکه به محل زندگی مخاطب، امکان فروش تبلیغ و قوانین تجارت دیجیتال بستگی دارد. جایی که تبلیغدهنده نتواند بفروشد، پولی هم وارد زنجیره نمیشود.
اینجاست که تحریم و فیلترینگ، نه بهعنوان «علت مستقیم»، بلکه بهعنوان عامل تضعیفکننده وارد میشود. بازار تبلیغاتی ایران، از ابتدا برای پلتفرمهای جهانی کمارزشتر بوده؛ نه بهخاطر مخاطب، بلکه بهخاطر محدودیت فروش. فیلترینگ هم این شکاف را عمیقتر کرده و وابستگی به VPN و مسیرهای غیررسمی را افزایش داده است.
در چنین بازاری، اقتصاد خالقان روی زمینی نرم شکل میگیرد؛
زمینی که تا وقتی الگوریتمها با آن مدارا میکنند، دوام دارد،
اما با کوچکترین تغییر فنی یا سیاستی، فرو میریزد.
آنچه امروز در درآمد یوتیوبرهای فارسیزبان دیده میشود، فقط یک «مشکل یوتیوب» نیست. این یک نشانه است:
نشانهای از اینکه بخشهایی از اقتصاد دیجیتال ایران، بدون دسترسی پایدار به بازار جهانی، بهشدت آسیبپذیرند.
اقتصاد خالقان قرار بود شغل آینده باشد؛
اما برای برخی، حالا به یادآوری این واقعیت تبدیل شده که در اقتصاد دیجیتال هم، سیاست و جغرافیا هنوز حرف آخر را میزنند.
مطالب مرتبط

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

