او با پشتکار و تجربه، نهتنها نان خودش که سفرهی چند کارگر دیگر را هم رنگین کرده. چند سال پیش، با هزار امید و آرزو، دستگاه پیشرفتهی کامپیوتری خرید و تعداد کارگرانش را به شش نفر رساند. رویای حامد ساده بود: توسعهی کسبوکار، تولید بیشتر و شاید روزی صادرات محصولاتش به آن سوی مرزها.
اما از زمستان پارسال، این رویا زیر سایهی خاموشیهای مداوم رنگ باخت. ناترازی برق، که حالا دیگر به بخشی از زندگی روزمرهی صنعتگران کوچک مثل حامد تبدیل شده، کمر کارگاهش را خم کرده. روزی دو ساعت قطعی برق، یعنی یکسوم از شش ساعت کار مفید روزانهاش به باد میرود. برای نگهداشتن کارگاهش، حامد ماهانه به ۳۰۰ میلیون تومان درآمد نیاز دارد، اما قطعیهای برق، یکسوم این درآمد را مثل دودی در هوا محو کرده. او امیدوار بود بهار که بیاید، اوضاع بهتر شود، اما بهار هم با همان خاموشیهای بیامان از راه رسید.
حامد تنها نیست. گزارشهای رسمی نشان میدهند که در سال ۱۴۰۳، ناترازی برق در ایران به بیش از ۱۰ هزار مگاوات رسیده است. این یعنی در ساعات اوج مصرف، کشور با کسری برقی مواجه است که مستقیماً به تولید ضربه میزند. بر اساس آمار وزارت نیرو، در تابستان ۱۴۰۳، قطعیهای برق در بخش صنعت تا ۲۰ درصد از زمان کاری را تحت تأثیر قرار داده و بسیاری از کارگاههای کوچک و متوسط، مثل کارگاه حامد، با کاهش ۳۰ تا ۴۰ درصدی تولید روبهرو شدهاند. این اعداد، برای حامد و امثال او، نه فقط ارقام روی کاغذ، که نان شب خانوادههایشان است.
حامد میگوید: «ما نه بودجهی کلان داریم، نه ژنراتورهای غولپیکر. دستگاههایمان که خاموش میشود، مشتریها میروند سراغ رقبا. بازار که تعطیل نمیشود، ما تعطیل میشویم.» این حرف، صدای هزاران کارآفرین کوچک در گوشهوکنار این کشور است که زیر بار ناترازیها، نهتنها سود که سرمایهشان را هم از دست میدهند. طبق گزارش اتاق بازرگانی ایران، در سال ۱۴۰۳، حدود ۱۵ درصد از واحدهای تولیدی کوچک به دلیل مشکلات زیرساختی، از جمله قطعی برق، در آستانهی تعطیلی کامل قرار گرفتهاند.
حامد و همصنفانش، ستونهای خاموش اقتصاد این کشورند. آنها نه در تیتر اخبارند، نه پشت تریبونها. صدایشان در هیاهوی وعدهها گم میشود. اما مگر میشود اقتصادی را ساخت وقتی کارگاههای کوچک، که قلب تپندهی اشتغال و تولیدند، با هر خاموشی، یک قدم به سوی خاموشی دائمی نزدیکتر میشوند؟ حامد هنوز امیدوار است، اما این امید، مثل چراغ کارگاهش، هر روز کمسوتر میشود. شاید وقت آن رسیده که صدای حامد و امثال او، در فرکانسهای بلندتری شنیده شود.
مطالب مرتبط