چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403 شمسی /4/24/2024 5:46:32 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 مصایب دستکاری در آمارها
✍️ مرتضی عزتی
گرانی در بازارهای مختلف بیداد می‌کند و هر روز بر دامنه و حجم گرانی‌ها افزوده می‌شود. روزی نیست که کالایی از سفره‌های مردم کم نشده و محرومیتی متوجه اقشار محروم جامعه نشود. برای تامین کالری مورد نیاز، خانواده‌ها ناچار هستند از هزینه‌های تفریحی، آموزشی، درمانی و... کم کنند؛ همه این کاهش‌ها و کمبودها به معنای استهلاک در نیروی انسانی به عنوان مهم‌ترین گزاره توسعه است.

اما شاه‌کلید حل این مشکلات چیست؟ چگونه می‌توان قدرت خرید مردم را افزایش و فقر مطلق را کاهش داد؟ پاسخ این پرسش‌ها در مهار نرخ تورم نهفته است. ضرورتی که هر اندازه بیشتر درباره آن صحبت می‌شود، کمتر نتایج مورد نظر حاصل می‌شود. برای برنامه‌ریزی و عبور از مشکلات اما کشور به داده‌های اطلاعاتی شفاف نیاز دارد. اساسا برای هر برنامه‌ریزی باید شناخت درستی داشت؛ وقتی مریضی به پزشک مراجعه می‌کند، ابتدا باید پزشک درکی درست از بیماری، نشانه‌های آن و نحوه بروز بیماری داشته باشد.
بدون این شناخت، پزشک نه می‌تواند نسخه‌ای درست ارایه کند و نه مرهمی بر زخم بیمارش بنهد. اما داده‌های اقتصادی در ایران درگیر و ‌دار نگاه‌های سیاسی و جناحی باقی مانده است. هر نهادی بر اساس منافع خود آمار را دستکاری می‌کند. مرکز آمار ایران آماری می‌دهد، دولت آمار دیگری می‌دهد، بانک مرکزی داده‌های دیگری می‌دهد و مرکز پژوهش‌های مجلس تصویر دیگری ارایه می‌کند. همه این اعداد و ارقام کمترین هماهنگی را با وضع واقعی مردم دارد.

وقتی دقیق‌تر بررسی می‌کنید، متوجه می‌شوید که همه آمارها ریشه‌های سیاسی و جناحی است. از نظر محاسباتی یک روش اصلی محاسبات وضعیت اقتصادی آن است که نرخ همه کالاهای مصرفی مردم احصا شود، سپس نسبت به نرخ سال قبل سنجیده شود. یعنی کل قیمت امسال با قیمت‌های پارسال سنجیده شود. در محاسبات هم از نمونه استفاده می‌شود. یعنی کالاهایی را به عنوان نمونه انتخاب می‌کنند و متوسط قیمت این کالاها را به عنوان نرخ تورم در نظر می‌گیرند.

ممکن است نمونه‌ها با هم متفاوت باشد، یعنی مرکز آمار ایران نمونه‌هایی متفاوت از بانک مرکزی انتخاب کند و بانک مرکزی نمونه‌هایی متفاوت از مرکز پژوهش‌های مجلس داشته باشد. اما اینکه ارگانی مبتنی بر منافع خود نمونه‌های محاسباتی را انتخاب کند، ظلم به اقتصاد است. دولت نگران است با مشخص شدن واقعیت‌های آماری متهم به اهمال شود، بنابراین محاسبات را به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کند تا عدد نهایی تورم کمتر شود. اساسا اقتصاد از علم ریاضی استخراج می‌شود، بنابراین اعداد باید متقن و نهایی باشند. وقتی مردم چند سال پشت سر هم تورم را تجربه می‌کنند، درآمدهای‌شان پایین‌تر می‌رود و شکاف طبقاتی بیشتری را حس می‌کنند، انتظارات تورمی و حس تورمی بیشتری را تجربه می‌کنند. ممکن است یک خانواده درآمد بیشتری داشته باشد، احساس تورم برای این خانواده پایین‌تر است. اما خانواده دیگری هم وجود دارد که درآمد کمتری دارد، این خانواده بدون تردید احساس بیشتری از تورم خواهند داشت. تفاوت حس تورم میان خانواده‌ها از یک چنین شرایطی بیرون می‌آید. خانواده‌های محروم ایرانی هر سال حجم بیشتری از کالاها را از سبد مصرفی خود حذف کرده‌اند؛ این خانواده‌ها دیگر تحمل فشار بیشتری را ندارند و نمی‌توانند کالاهای دیگری را از سفره‌های‌شان حذف کنند. بنابراین باید فشار اقتصادی را مستقیما تحمل کنند.

این دست از خانواده‌ها به اندازه‌ای دچار استهلاک شده‌اند که دیگر نه امکان پس‌انداز دارند و نه می‌توانند چشم‌اندازی از رشد را پیش رو داشته باشند. اینجاست که خانواده‌ها دچار فقر بیشتر شده و دهک‌های درآمدی را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذارند. اقشار طبقه متوسط به دهک‌های محروم سقوط می‌کنند و خانواده‌هایی که قبلا ذیل اقشار کمتر برخوردار بوده‌اند، دچار فقر مطلق می‌شوند. این همه در شرایطی به وقوع می‌پیوندد که هنوز برنامه‌ای برای مهار تورم و بهبود شاخص‌ها اندیشیده نشده است. نه داده قابل استنادی ارایه می‌شود و نه راهبردی برای پایان دادن به تورم.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 مدیریت جمعی اقتصادمحور در هیروشیما
✍️ دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور
برگزاری اجلاس سران گروه هفت کشور صنعتی در هیروشیمای ژاپن یکی از پرسروصداترین و در عین حال مهم‌ترین اجلاس‌های این نهاد چندجانبه بود که در نیم‌قرن گذشته به‌عنوان یکی از باشگاه‌های قدرت جهانی مطرح بوده است.
اجلاس هیروشیما در ترکیب زمانی و مکانی، منحصر به فرد بود. از نظر مکان، هیروشیما یادآور تخریب سلاح‌های هسته‌ای در جنگ جهانی دوم است و جالب آنکه در این اجلاس بیانیه جداگانه‌ای درباره خلع سلاح هسته‌ای صادر شد.
از نظر زمانی اما پژواک سخنانی که ممکن است در جنگ اوکراین از سلاح‌های هسته‌ای استفاده شود، همزمان با حضور زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در این اجلاس، معنای دیگری به این اجلاس می‌داد. اما تحلیل و فهم این اجلاس در گرو نگاهی به کارنامه، کارکرد و فراز و فرود گروه هفت به‌عنوان یک نهاد است. در و‌اقع در پاسخ به این سوال که چگونه می‌توان اجلاس گروه هفت کشور صنعتی در ژاپن را تجزیه و تحلیل کرد، باید هفت نکته به هم پیوسته را در تصویر تحلیلی مدنظر قرار داد.

۱- تولد گروه۷: این گروه زاییده بحرانی است که در ۱۹۷۳ جهان غرب بر اثر افزایش قیمت نفت با آن روبه‌رو شد. ابتدا وزرای اقتصاد و خزانه‌داری جمع شدند و سپس سران کشورهای آمریکا، ژاپن، آلمان، کانادا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا گردهم آمدند و تا به حال سالانه نشست خود را برگزار کرده‌اند. اجلاس هیروشیما، چهل و نهمین اجلاس سران بود.
۲- ماموریت گروه۷: هرچند که در ابتدا گروه۷ در پاسخ به بحران نفتی سرمنشأ گرفته از شرایط خاورمیانه و مناسبات اعراب و اسرائیل شکل گرفت، اما اصلی‌ترین ماموریت آن هماهنگی اقتصادی و در پی آن هماهنگی سیاسی بین اعضا بوده و هست. اما بهتر است که این ماموریت را مدیریت بخوانیم؛ به این صورت که مدیریت غرب و مدیریت جهان پرتلاطم توسط غرب اصلی‌ترین ماموریت پرچالش این گروه یا دقیق‌تر این نهاد است.

۳- تطور گروه ۷: در حدود پنجاه سال گذشته این نهاد، تطورات و تحولات فراوانی داشته است. این نهاد در سال‌های بعد از فروپاشی شوروی، به مرور با امید به دگردیسی روسیه، ابتدا با آن کشور جلسه جداگانه و بعد از چند سال نهایتا در ۱۹۹۸ روسیه را به عضویت خود درآورد و از گروه۷ به گروه۸ تغییر نام داد. ولی در ۲۰۱۴ به دنبال اشغال کریمه توسط روسیه، عضویت آن کشور را به تعلیق درآورد و نهایتا در اجلاس هیروشیما، به اوج حرکت‌های ضدروسی خود رسید و سازوکارهای نوینی برای تحریم روسیه طراحی کرد.
۴- شخصیت‌ها و گروه۷: نقش شخصیت‌ها در چگونگی اجلاس سران گروه۷ بسیار برجسته بوده است. اغراق نیست اگر گفته شود گروه۷ آیینه شخصیت‌هایی است که در رأس این کشورها قرار می‌گیرند و البته شخصیت رئیس کشور میزبان از یکسو و سایر شخصیت‌ها مخصوصا شخصیت رئیس مهم‌ترین کشور سرمایه‌داری یعنی آمریکا بسیار کلیدی است. ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ با این‌گونه اجلاس‌‌ها و نهادها میانه خوبی نداشت و طرفه آنکه در ۲۰۱۸ در نشست سران گروه۷ در کانادا پیشنهاد بازگرداندن روسیه را ارائه کرد؛ اما بایدن بی‌تردید از چندجانبه‌گرا‌ترین روسای‌جمهور آمریکاست. اجلاس هیروشیما فی‌الواقع اجلاسی بایدن‌محور بود.

۵- نهادسازی گروه۷: گروه۷ نه فقط تبدیل به نهاد چندجانبه جدی شده، بلکه خود نهادساز بوده است. در اجلاس۱۹۹۹ ایده گروه۲۰ مطرح و در حال حاضر گروه۲۰ خود تبدیل به نهادی چندجانبه شده است. گروه ویژه اقدام مالی نیز نشأت‌گرفته از گروه۷ است. اما آنچه مهم‌تر و ظریف‌تر است، تلاش گروه۷، برای کاهش قدرت سازمان ملل متحد و به نحوی جایگزینی آن با سازمان ملل متحد است. درک دقیق‌تر این نکته نیاز به توجه به این واقعیت دارد که غرب نمی‌تواند اهداف خود را در سازمان ملل متحد کاملا به پیش برد. بعد از اشغال نظامی اوکراین در ۲۰۲۲ غرب نتوانست در شورای امنیت هم روسیه را تنبیه کند. بنابراین در گروه ۷ با دعوت تعدادی از روسای کشورهای دیگر، سعی دارد که از نگرانی دیگران از ظهور این گروه انحصاری بکاهد. در اجلاس هیروشیما، ارشدترین مقامات کامرون، به‌خاطر آنکه سال آینده ریاست دوره‌ای اتحادیه آفریقایی را به عهده دارد، از برزیل به‌خاطر ریاست گروه آمازون در آمریکای لاتین و ویتنام و اندونزی و هند به‌خاطر نقش برجسته آنها در آسیای شرقی و آسه‌آن دعوت به عمل آورده‌اند.

۶- هنجارسازی گروه۷: گروه۷ از گروه هماهنگ‌کننده فراتر رفته و هنجارهای تعاملات بین‌‌المللی را شکل می‌دهد. جالب آنکه با تحولی که در جهان سرمایه‌داری رخ داده و ظهور سرمایه‌داری مالی، گروه۷ سعی در تنظیم مقررات مالی و بانکی بین‌المللی دارد، اخطار اجلاس هیروشیما به روسیه، چین و ایران در زمینه دور زدن تحریم‌ها در این راستا باید مورد مداقه قرار گیرد.

۷- قطب‌بندی گروه۷: گروه۷ بی‌تردید یکی از کانون‌های قطب‌بندی جهان در حال گذار و دگرگون‌شده‌ای است که غرب در آن دیگر تنها قطب نیست؛ ولی سعی می‌کند که هم یکپارچگی درونی خود را حفظ کند و هم از برآمدن قطب‌های دیگر جلوگیری کند و همزمان تلاش می‌کند که بگوید قطب برتر است. بیانیه جداگانه اجلاس هیروشیما درباره روسیه، در واقع تحقیر روسیه است. درباره چین وضع به گونه دیگری است. سیاست موسوم به زوج‌زدایی (de coupling) که عملا توسط آمریکا دنبال می‌شود در اجلاس هیروشیما به سمت مفهوم پیچیده‌تری با عنوان ریسک‌زدایی (de risking) به تعبیر برخی از تحلیلگران سوق پیدا کرد. اما این سیاست باید در کنار سایر کنش و واکنش‌های این اجلاس مدنظر قرار گیرد. همزمان در هیروشیما، اجلاس سران کواد هرچند کوتاه برگزار شد. اجلاس سران آمریکا و استرالیا نیز برگزار شد. اینها همه از تلاش برای قطب‌بندی نوین سخن می‌گویند.

هفت نکته‌ای که به آنها پرداخت شده نشانگر واقعیت مهم در روابط بین‌المللی معاصر است و آنکه غرب و گروه ۷ با چالش‌های گوناگونی روبه‌رو بوده و هست؛ ولی راه مدیریت این چالش‌ها را در مدیریت جمعی و نهادی‌شده، تدریجی، هنجارساز و البته اقتصادمحور می‌بیند. اقتصاد جهانی‌شده‌ای که عمیقا مالی شده و مدیریت جهانی آن نیازمند هماهنگی‌های سازمان‌یافته است.


🔻روزنامه کیهان
📍 از دیده نیامده بود که از دل برود!
✍️ حسین شریعتمداری
در سالروز رحلت حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- یادداشت امروز را به برشی از یک یادداشت کیهان که به همین مناسبت نوشته شده بود اختصاص می‌دهیم؛
۱- در جریان جنگ احد، هنگامی که شایعه شهادت
رسول‌ خدا(ص) بر سر زبان‌ها افتاد، جماعتی از مؤمنان که با رفتن او، همه چیز را از دست رفته می‌دیدند، غمگین و دل‌پریش،
پای از میدان پس ‌کشیدند و خداوند سبحان، آنان را ملامت فرمود که؛ «اگر رسول خدا(ص) رحلت کند یا به شهادت برسد، آیا به گذشته‌ها باز می‌گردید؟» و آنان که پا پس کشیده بودند، سر از شرم به‌ گریبان بردند و بر غفلت خود حسرت خوردند که آنچه ماندگار است، رسالت رسول خداست، اگر چه رفتن او نیز
بر مؤمنان سخت و ناگوار است.
و سرانجام، آن روز، نه در احد، که چند سال بعد فرا رسید و رسول خدا(ص) دامن از خاک کشید و از دنیایی که هرگز به آن دل نبسته بود، رخت بربست و امت نه فقط در آن روز که برای همیشه تاریخ به سوگ او نشست و از آن روز تا به امروز، پیوسته زمزمه می‌کند که «فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَهًْ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی وَ حَیثُ فَقَدْنَاک- چه سخت و بزرگ است مصیبت از دست دادن تو و محروم شدن ما از وحی‌...»
آن روز، جماعتی که با ظهور اسلام، حاکمیت ‌اشرافی خویش را از دست داده بودند، در این پندار که با رفتن پیامبر خدا(ص)، «پیام» او نیز خواهد رفت، و بی‌خبر از راز دلدادگی مردم به رسول‌الله(ص)، که راز ماندگاری اسلام است، دل به این توهم داده بودند که
«از دل برود، هر آن‌که از دیده برفت»، اما، یاد و نام و راه او، نه فقط در میدان چشم‌ها و آویزه گوش‌ها، بلکه ‌آمیزه دل‌ها بود، از دیده نیامده بود که با رفتنش از دل‌ها برخیزد، و چنین است که از آن روز تا به امروز و از این پس نیز، خیل عظیم مسلمانان، نادیده، دل در گرو او دارند و به راهش سر می‌سپارند و هیچ صاحبدلی نیست که صاحب «دل» باشد و در آن دل، رسول خدا(ص)، نباشد».
۲- آن شب خبر رسیده بود که حال حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- به شدت رو به وخامت نهاده است. در سپاه آماده‌باش داده شده بود. دل‌ها از نگرانی به حنجره‌ها کوچ کرده بود و چشم‌ها خیس ‌اشک بود. دست‌ها به دعا بلند و هق هق‌گریه‌ها امان از دعا گرفته بود. آن شب، مسئولیت پیگیری اخبار، مخصوصاً‌ گزارش خبرگزاری‌های خارجی به نگارنده سپرده شده بود. آن روزها از موبایل و اینترنت و سایر وسایل و تجهیزات ارتباطی این روزها خبری نبود، چند خط تلفن بود و تلکس خبرگزاری‌های خارجی... با برادران سپاهی مستقر در بیت حضرت امام(ره) در تماس دائم بودیم. خبرها تلخ و ناگوار بود. ساعت ۲۲ و بیست و چند دقیقه بود که آن واقعه تلخ و دردناک اتفاق افتاد. یکی از برادران سپاهی مستقر در بیت امام، در حالی که ‌گریه امانش نمی‌داد گفت
«امام رفت»...
و دقایقی بعد، تماس گرفته و گفتند قرار است خبر رحلت حضرت امام فردا منتشر شود. صبح فردا - ۱۴ خرداد- وقتی این خبر از رادیو پخش شد که «روح خدا به خدا پیوست» گویی در «‌صور اسرافیل» دمیده‌اند، مردم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک بر سرزنان به خیابان‌ها ریختند و ایران سیاهپوش شد... دشمنان بیرونی که سال‌ها در انتظار آن روز بودند، زبان به شادی از کام بیرون کشیدند و خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد «پایان عمر خمینی، آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است»!...
محل کارم را ترک کردم و به میان خیل عظیم مردم عزادار در خیابان‌ها رفتم. ساعت ۱۱ صبح بود که به محل کارم در سپاه بازگشتم. یکسره به سراغ تلکس‌های خبری رفتم... همان خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، با ‌اشاره به حضور یکپارچه مردم در خیابان‌ها و دل‌های سوگوار و چشمان ‌اشکبار آنها، در گزارش خود آورده بود «خمینی بعد از غروب دوباره طلوع کرده است».
۳- از همان سال‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از محافل سیاسی و ‌اندیشکده‌های غربی با استناد به نظریه «ماکس‌وبر» بر این باور بودند که رهبری حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- از نوع رهبری «کاریزماتیک» است! که در آن، جاذبه‌های شخصی رهبر -کاریزما- عامل شیفتگی و جذب مردم به اوست و نتیجه می‌گرفتند که با رحلت امام(ره)، بنیان‌هایی که او برجای نهاده نیز از میان خواهد رفت و از دوران خمینی فقط خاطره‌ای در تاریخ باقی می‌ماند و یا تجربه‌ای از یک نوع خاص زمامداری... و حال آنکه در رهبری کاریزماتیک، «خط جاذبه» از مردم شروع می‌شود و به رهبر کاریزماتیک ختم شده و در او متوقف می‌شود و دقیقا به همین علت است که پایان عمر رهبر کاریزماتیک، آغاز روی‌گردانی مردم از بنیان‌هایی است که او آورده است چرا که جاذبه‌های رهبر کاریزماتیک، شخصی است و بعد از آنکه شخص او از میان برمی‌خیزد، عمر کانون جاذبه نیز پایان می‌پذیرد... اما در رهبری الهی، نظیر رهبری پیامبران و امامان علیهم‌السلام، خط جاذبه، اگرچه از مردم شروع شده و به سوی رهبر الهی کشیده می‌شود ولی در رهبر الهی متوقف نمی‌ماند، بلکه رهبر الهی فقط یک واسطه است و کانون اصلی جاذبه، خداوند تبارک و تعالی است که رهبران الهی مردم را به سوی او می‌خوانند و چنین است که پیامبر(ص) می‌رود، اما، «پیام» او می‌ماند و با رفتن رسول خدا(ص)، رسالت او از میان برنمی‌خیزد و... به قول ملای رومی:
مصطفی را وعده داد الطاف حق
تو نمانی و بماند این سَبَق
۴- در فاصله کوتاهی بعد از رحلت حضرت امام(ره)، رهبری و امامت امت به بزرگمرد دیگری از سلاله پاک رسول خدا(ص) منتقل شد. انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن در دوران رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، رخدادها و حوادث بزرگی را تجربه کرد و با توطئه‌های سنگین و بی‌وقفه‌ای از سوی دشمنان تابلودار و جریانات آلوده داخلی روبه‌رو شد و در همان حال گام‌های بلندی به سوی نقطه مطلوب برداشته شد. گام‌هایی که برخی از آنها به معجزه شبیه بوده و هست.
در این دوران بسیاری از آنچه امام راحل ما پیش‌بینی و آرزو کرده بود به دست خلف حاضر او به حقیقت پیوست. ایران به قدرتمندترین کشور منطقه با نقش تعیین‌کننده در عرصه بین‌المللی تبدیل شد.
انقلاب اسلامی سراسر منطقه و بسیاری از نقاط بیرون از منطقه را فرا گرفت. تمامی قدرت‌های ریز و درشت علیه ایران اسلامی گرد هم آمدند ولی در مواجهه با تدبیر حضرت آقا و دفاع جانانه نیروهای مقاومت، شکستی مثال‌زدنی را به تجربه نشستند. انقلاب در عراق، فلسطین، لبنان، یمن و... تکثیر شد و با پرچمداری ایران اسلامی خواب راحت را از چشم دشمنان ربود. فتنه دشمن ساخته ۷۸ و سپس فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به صحنه آورده شد و با وجود پشتیبانی آشکار و همه‌جانبه آمریکا و اسرائیل، انگلیس، فرانسه و... با رهبری و تدبیر حکیمانه و شجاعت مثال‌زدنی
حضرت آقا روبه‌رو شده و ناکام ماندند. ایران اسلامی به بزرگ‌ترین قدرت نظامی منطقه و یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های نظامی دنیا تبدیل شد.... و در بسیاری از عرصه‌های علمی و تکنولوژیک در فهرست صدرنشین‌ها قرار گرفتیم و...
و همگان به چشم دیدند و با همه وجود به این حقیقت اعتراف کردند که «خامنه‌ای خمینی دیگر است»...


🔻روزنامه اطلاعات
📍 اقدامی دیر، اما باارزش
✍️ اکبر عزیزی
سازمان لیگ فوتبال با صدور اطلاعیه ای،باشگاه های حاضر در لیگ برتر را موظف کرد تا برای فروش بلیت مسابقات فوتبال در فصل آینده ، به شبکه الکترونیکی فروش بلیت با ذکر شماره متصل شوند ودرصورت باتخطی از آن حق میزبانی ازتیم های متخلف گرفته خواهد شد.
گرچه این اتفاق خیلی دیر اجرا خواهدشد ، اما به اصطلاح ماهی را هرزمان صید کنی ، تازگی خواهد داشت.

سازمان لیگ باشگاه ها را موظف کرده است تا تمهیداتی رابرای رفاه حال تماشاگران فراهم سازند. البته این مهم در تمامی نقاط دنیا مرسوم است. با نهادینه شدن نحوه جدیدفروش بلیت ،دیگر نیازی نیست که تماشاگران ۵ تا ۷ ساعت قبل از شروع مسابقه، پشت درهای ورزشگاه خیمه زنند تا راهی برای ورود به ورزشگاه پیدا شود. البته این کتردر شروع سختی فراوان خواهددا شت،اما از آنجا که طرح جدید، گامی مهم وباارزش است قطعا اقبال عمومی رابه همراه خواهد داشت و باید در مسیر اجرای این مهم پافشاری وسختگیری را به کار گرفت.

به هرحال اقدام اخیرسازمان لیگ جای ستایش وقدردانی دارد،زیرا در جایی که قیمت بلیت ها بی جهت هر روز افزایش می یابد، لازم است که هواداران فوتبال درنهایت آرامش وارد ورزشگاه شوند و به دور از هر گونه دغدغه واسترس روی صندلی های رزروشده از قبل مستقرشوند و به تماشای مسابقه تیم محبوب خود بنشینند.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 نگاهی به پدیده تورم و تصمیمات اقتصادی مردم
✍️ مجید سلیمی‌بروجنی
امسال سالی سخت‌تر از سال‌های قبل است؛ طی پنج سال گذشته و از سال ۱۳۹۶ به بعد هر سالی که در پیش بوده، چشم‌انداز مبهم و تاریک‌تری از سالی که در حال گذر بوده، داشته است. برای ارزیابی شرایط امروز اقتصاد ایران و ترسیم یک تصویر ساده نیازی نیست که اقتصاددان باشید بلکه می‌توان با نگاهی به روند حرکتی شاخص‌های کلی مانند تورم، رشد اقتصادی، سرمایه‌گذاری و… متوجه شد که شرایط اقتصاد تا چه اندازه بد است.
در یک سناریوی دور از انتظار احتمال می‌رود که دولت ابراهیم رییسی بتواند برای رفع تحریم‌ها و خارج کردن اقتصاد از تله انزوا با غرب به توافق برسد. در این صورت با تسهیل فروش و صادرات نفت و بالا رفتن درآمدهای ارزی و باز شدن راه‌های تجارت کالا و انتقال پول، یک دوره تنفس کوتاه همراه با تعدیل مثبت انتظارات شکل خواهد گرفت که فرصت مناسبی برای تقویت اقتصاد و اجرای برخی اصلاحات ساختاری فراهم می‌کند. با این همه احتمال بروز این سناریو بسیار اندک است.
در سناریوی دوم که محتمل‌ترین است، اقتصاد ایران با همان سیاست‌ها و راهبردهایی که در دهه‌های گذشته و به‌خصوص در یکی، دو سال گذشته داشته پیش می‌رود که نتیجه آن ادامه سیطره تورم بالا و احتمالا فزاینده رشد پایین در حدود دو درصد و قرارگیری بازارها در نوسان است.
سناریوی سوم نیز که احتمال اتفاق افتادنش کمتر است اما ناممکن نیست،گرفتار شدن در بحران‌های پیاپی اقتصادی و اجتماعی است که زمینه بروز تورم‌های بسیار بالا را فراهم می‌کند. اما اینکه کدام یک از این سناریوها در چند ماه آینده رخ دهد بیش ا‌ز آنکه به تیم اقتصادی دولت یا سیاستگذار اقتصادی مرتبط باشد، به سیاست‌های کلی حکمرانی کشور و همچنین اینکه نهاد دولت چه تصمیم‌هایی بگیرد و چه سیاست‌هایی را اجرا کند، وابسته است.
تورم افسارگسیخته که در نتیجه رشد روزافزون نقدینگی در اقتصاد همچون آفتاب تموز در حال آب کردن ریال به ریال سرمایه یک عمر زندگی مردم است، نتیجه تصمیم‌های غلط متعددی است که در نیم‌قرن گذشته از سوی مسوولان گرفته شده است. زمانی که قوانین یک بازی به درستی نوشته و اجرا می‌شود می‌توان بازیکنان را در هنگام ارتکاب خطاهای پیش‌بینی‌شده، شماتت کرد و به آنها اخطار داد، اما اگر زمین بازی استاندارد نباشد یا قوانین درستی وجود نداشته باشد آیا می‌توان بازیکنان را به منظور آنچه در هنگام بازی رخ می‌دهد، بازخواست کرد؟
اقتصاد یک بازی هوشمند است که در آن عمل، عکس‌العمل دارد. در این بازی نمی‌توان بازیکنان را به خاطر آنچه بیشتر نتیجه سیاست‌های سیاستگذاران است شماتت کرد. اینکه مردم برای بدیهیات پس‌انداز یک عمر زندگی خود به دنبال تبدیل آن به هر چیزی جز ریال هستند، مقصری جز سیاستگذار ندارد.
مردمی که دارایی‌هایی مانند سکه، ارز و خودرو خریداری می‌کنند تا جایگزین ریال کنند، مقصر نیستند، بلکه مقصر سیاستگذارانی هستند که تصمیماتی می‌گیرند که این نتایج را به بار می‌آورند. نقدینگی در اقتصاد ایران طی سال‌های متمادی پیوسته رشد کرده است. البته در کشورهای دیگر نیز رشد نقدینگی وجود دارد غالبا موردی و برای دوره‌های کوتاه‌مدت است. در اقتصاد ایران از اوایل دهه ۵۰ نقدینگی با درصدهای دورقمی پیوسته رشد کرده است. چرا؟ به دلیل ناترازی‌های مالی و غیرمالی که در اقتصاد حاکم است. ما در بودجه ناترازی داریم. در حوزه تجارت خارجی ناترازی داریم. در سیستم بانکی ناترازی داریم. ما حتی در حوزه‌های آب و زیست‌محیطی هم ناترازی داریم. به دلیل اینکه راهبرد توسعه کشور از اوایل دهه ۵۰ عملا مصرف منابع حاصل از افزایش منابع طبیعی بوده است. به جای اینکه از انگیزه و توان مالی و فکری و جسمی منابع انسانی خود برای تولید ثروت به عنوان راهبرد توسعه استفاده شود، راهبرد ما مصرف منابع طبیعی بوده است.
اما این منابع طبیعی کفاف خواسته‌های مردم و سیاستمداران را نمی‌دهد، از این‌رو مجبور به تولید نقدینگی می‌شویم. در واقع این ناترازی‌ها در نهایت خود را در نقدینگی نشان می‌دهد و در نتیجه نقدینگی برای سال‌های متمادی است که با ارقام بالا در حال رشد است.
دولت‌ها همواره سعی کرده‌اند با کمک دلارهای نفتی اثر نقدینگی را روی قیمت‌ها سرکوب کنند اما نتوانسته‌اند این کار را برای مدت طولانی ادامه دهند زیرا شوک‌های سیاسی و اقتصادی پیش می‌آمده و اجازه نمی‌داد دولت‌ها سرکوب قیمتی را در سطوح قبلی قیمت ارز ادامه دهند. در نتیجه چنین شوک‌هایی نرخ ارز جهش می‌کند و به دنبال آن اثرات سرکوب‌شده‌ای که روی قیمت‌ها داشته از بین می‌رود و قیمت‌ها نیز جهش می‌یابند. این روزها که شاهد رشد تورم در همه بازارها هستیم برخی سیاسیون و امامان جمعه معتقدند مردم نباید با خرید کالاهای سرمایه‌ای به نوسان بازارها دامن بزنند. آنها با تاکید بر اینکه نگهداری کالاهایی همچون سکه و دلار عملی غیراخلاقی است، سعی می‌کنند از طریق توصیه‌های اخلاقی مردم را از سرمایه‌گذاری در این بازارهای دارایی مصرف منع کنند. واقعیت این است که در گذشته قناعت را بسیار محترم به حساب می‌آوردند، اما از زمانی که تورم‌های سنگین به زندگی‌شان تحمیل شد، متوجه شدند که برای حفاظت از اصل سرمایه خود ناچارند آن را به پناهگاه ببرند و مراقبش باشند. مردم سعی می‌کنند با پناه بردن به دارایی‌هایی که افت ارزش ندارند ارزش دارایی خود را حفظ کنند. این افراد سود نمی‌برند بلکه صرفا تلاش می‌کنند ارزش دارایی‌های ریالی خود را حفظ کنند. مقصر همه این اتفاقات سیاستگذارانی هستند که تصمیمات غلط‌شان این حال و روز خراب را برای اقتصاد به ارمغان آورده است.


🔻روزنامه اعتماد
📍 چرا دو روز تعطیل؟
✍️ علی مطهری
تعطیلی ۱۴ و ۱۵ خرداد اگر برای چند سال اول رحلت امام خمینی(ره) به دلیل برنامه‌های گسترده در سراسر کشور و تسکین دل مردم به خاطر فاصله اندک از آن حادثه غمبار ضروری بود، امروز آن ضرورت را ندارد و دو روز تعطیلی پشت سر هم آسیب جدی به اقتصاد کشور خصوصا به بخش خصوصی وارد می‌کند. یک روز برای بزرگداشت دو مناسبت مهم رحلت امام خمینی و قیام پانزده خرداد که نقطه آغاز نهضت اسلامی بوده کافی است و می‌تواند تنها ۱۵ خرداد تعطیل باشد و هر دو مناسبت در این روز تعظیم و تکریم شود. اساسا تعطیلی دو روز پشت سر هم به صلاح هیچ کشوری نیست و کشورهای مختلف از آن پرهیز می‌کنند، زیرا باعث می‌شود آن هفته‌ای که این دو روز در آن واقع شده است از حیز انتفاع ساقط شود. همین یکشنبه و دوشنبه هفته بعد را که تعطیل است در نظر بگیرید. عده‌ای از چهارشنبه قبل از آن به مرخصی می‌روند و اگر زود برگردند سه‌شنبه هفته بعد خواهد بود و معمولا تا پایان هفته بعد به طول می‌انجامد و به این ترتیب ادارات چند روز تق و لق خواهد بود و کارفرمایان بخش خصوصی هم باید ۲ روز حقوق کارِ نکرده کارمندان و کارگران خود را بپردازند. این امر آسیب جدی به اقتصاد و پیشرفت کشور می‌زند. این در حالی است که در روز ۱۵ خرداد برنامه سراسری برای بزرگداشت این روز وجود ندارد و تنها مردم شریف ورامین و پیشوا یک راهپیمایی دارند که از اخبار تلویزیون پخش می‌شود.
ممکن است تاسوعا و عاشورا را به عنوان نقض این سخن ذکر کنید. انصافا تاسوعا و عاشورا استثناست و اکثر مردم در این دو روز برنامه دارند و احساس بطالت نمی‌کنند. حتی این مورد هم اگر بنا به مصلحت کشور منحصر به عاشورا شود جای دوری نرفته‌ایم.
وظیفه مجلس شورای اسلامی است که تعطیلی ۱۴ و ۱۵ خرداد را تبدیل به یک روز ترجیحا ۱۵ خرداد کنند و البته تقارن این دو روز یعنی روز رحلت امام خمینی (ره) با ۱۵ خرداد روز آغاز نهضت اسلامی به رهبری آن عزیز راحل از اتفاقات نادر و عجیب روزگار است و شاید حاکی از عنایت خاص خداوند به آن رهبر مخلص و پاکباز و انقلاب تاریخ‌ساز او باشد.


🔻روزنامه شرق
📍 انقلاب عاری از خشونت
✍️ محسن هاشمی‌رفسنجانی
با بالارفتن ادارک و آگاهی عمومی مردم دنیا و افزایش دانش و سلطه‌ بشریت بر بخش اعظم اسرار این کره‌ خاکی و فضای اطرافش، بشریت دیگر به خشونت احتیاج ندارد و سر‌و‌کار مردم با عقل، تدبر و استدلال است. مسائلشان را با جنگ و دعوا حل نمی‌کنند، بلکه می‌کوشند مسائل را با استدلال و عقلانیت حل کنند. دنیا‌ بدون خشونت آرام خواهد شد و بشریت جایگاه خودش را پیدا می‌کند. البته یکی از شرایط آن ریشه‌کنی بی‌عدالتی است. روزهای همراه با بی‌عدالتی، آرزویی است که بشریت را منتظر راهنمای حقیقی می‌کند. ان‌شاءالله آن روز را در حیات خود ببینیم. متأسفانه در موقعیتی قرار داریم که جهان اسلام، خشن‌ترین منطقه‌ دنیا شده است و این ضد معارف و احکام نورانی قرآن که «انما المؤمنون إِخوه»، به فراموشی سپرده شده و جهان اسلام به این وضع افتاده است. از این موج‌ها هم در تاریخ اسلام زیاد داریم. ولی امروز که بشریت گام‌های بلندی به طرف تعالی برداشته، انتظار وجود ندارد که امت اسلامی چنین کشتاری را در خود ببیند. شخصا آن‌قدرها با امام حشر و نشر یا نشست و برخاست نداشته‌ام، بنابراین نکاتی از انقلاب اسلامی و شخص امام راحل را از قول آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی مطرح می‌کنم و به آنها می‌پردازم. ایشان امام را مثال می‌زدند که به‌عنوان عارف، مجتهد، فقیه جامع‌الشرایط، خوش‌منظر و با نبوغ بالا در تاریخ ایران طلوع کرد. یکی از نعمت‌های الهی برای هدایت بشریت و لااقل یک مشعل برای دنیای اسلام و ایران را خداوند در وجود ایشان قرار داد. انقلاب و برنامه‌ای که امام طراحی فرمودند و تا آخر هم به آن وفادار بودند، خشونت نداشت. یعنی از طرف ایشان، امت ایشان و پیروان ایشان برنامه‌ای برای خشونت نبود. ما ندیدیم که کارهای خشن را اجازه دهند. ایشان تا آخر عمرشان جریان مبارزه مسلحانه را تأیید نکردند. انقلاب‌هایی که در سده قبل از آن در دنیا ‌شد، یا با کودتا یا با لشکر‌کشی خاص بود و آثارش هم این بود که ملتی که انقلاب می‌‌کرد، رنج‌های فراوانی را تحمل می‌کرد. انقلاب اسلامی در راستای خواسته‌ مردم بود. امام‌(ره) با رفتاری که کردند، مردم را حاکم و ولی‌نعمت حکومت‌ها می‌دانستند و می‌فرمودند: مردم را آگاه کنید. مردم را دعوت کنید. با مردم کار کنید و مسائل را مردم حل می‌کنند. به اعتقاد ایشان همه کارها با مردم بود؛ برای مثال، در آن موقع مشکل بود که آن رژیم سرتاپا استبداد و اربابان سفاکی که داشت، شکست بخورد. فکر نمی‌شد با حضور مردم مسئله آن‌گونه حل شود. همیشه احتمال داده می‌شد که قتل عام کنند. این احتمال تا روز آخر هم بود. اما رفتار، نظر و توصیه امام این بود که ما باید با مردم کار کنیم و موفق شویم. جالب اینکه تا آخر عمرشان حتی در آخرین نفس‌هایی که می‌کشیدند، باز همین نکته را از ایشان دیدیم و شنیدیم. نیروهای انقلاب که تابع خط امام بودند، تا آخر به امام وفادار بودند، با حضور مردم در خیابان‌ها مسائل حل شد. کسی باور نمی‌کرد که رژیم پهلوی این‌گونه بشکند.

رژیم پهلوی می‌خواست خشونت بزرگی انجام بدهد که خداوند آنها را منصرف کرد و ترسیدند. چنین فکری در مغزشان بود، اما جرئت چنین کاری را نداشتند. امام در ایران نبودند و از راه دور نهیب می‌زدند و حرف‌ها را آن‌طور که باید، ادا می‌کردند. وقتی انقلاب پیروز شد، رفتار امام با مردم با تمام انقلاب‌هایی که در تاریخ سراغ داریم، تفاوت داشت. امام تمام ارگان‌های دوران پهلوی را نگه داشتند. ارتش، ژاندارمری، شهربانی، ادارات و همه کارکنان دولت بودند. به استثنای افراد خاصی که جنایت مشخصی کرده بودند و مردم تحمل نمی‌کردند. در جنگی که با عراق شروع شد، این نیروها به‌خوبی جنگیدند و حتی نیروهای شهربانی و ژاندارمری نیز لشکری آماده کرده و به جبهه رفتند. مردم با اجازه‌ امام وارد صحنه شدند و کمیته‌های انقلاب تشکیل شد و تا عمق روستاها هم رفت و همه‌جا را حفظ کردند. تا زمانی که لازم بود، ماندند و تقویت کردند. جنگ که شروع شد و آن روزی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد، سپاه یک نهاد داوطلبانه بود و هیچ‌کس در سپاه از جایی مأمور نشد. مردم جمع شدند و کارها را خود انجام می‌دادند و امام فقط تأیید کردند. سپاه و بسیج کاملا مردمی و از دل مردم شکل گرفتند که توانستند امنیت داخلی را حفظ کنند. عقبه همه اینها مردمی است و بدون خشونت است. اگر خشونت پیش می‌آید، به خاطر این است که طرف مقابل اشکالی پیدا می‌کند و از آن طرف خشونت خلق می‌شود. بنای خشونت در انقلاب با نظر امام‌(ره) نبود. پیامبر‌(ص) نزدیک وفاتشان به حضرت علی ابن ابیطالب‌‌(ع) گفتند: بعد از من شما از طرف خداوند به عنوان ولی تعیین شدید، ولی مردم باید شما را بپسندند و قبول کنند. اگر مردم شما را قبول کردند، کارشان را اداره کن، ولی اگر قبول نکردند، به خودشان واگذار کن. اگر کسانی در کارها دخالت و اعمال سلیقه ‌کنند، حق‌الناس را ضایع ‌کنند و خیال ‌کنند فکر و گروه آنها حق دارد که آرا و نظر مردم را ندیده بگیرد. خارج از محیط اسلامی عمل می‌کند. یعنی به افکار امام و آنچه حکم اسلامی در کشور است، پایبند نیست و تعدی به حقوق مردم و حق‌الناس است. حق‌الناس را خدا نمی‌بخشد و باید مردم راضی باشند. خداوند عادل است و در عدالت خداوند ذره‌ای خلل وارد نمی‌شود. برای بخشش باید فرد‌فرد کشور را راضی کنند. به صورت اصولی سر تا پای انقلاب باید محبت و خدمت باشد. البته در عمل اشتباهاتی وجود دارد و کارهایی که برخلاف این اصول است، انجام می‌شود. انتخابات که پیش می‌آید، دلشان می‌لرزد که نباید این‌گونه باشد و باید با عشق باشد. این نظام، اسلامی است. برای مثال کسانی که آن همه هزینه کرده بودند تا صدام را بر ایران مسلط کنند و آن‌همه جنایت در حق ملت ایران کردند، بعد از اینکه جنگ تمام شد، امام به فکر انتقام از آنها نیفتادند و در زمان مناسبی توانستیم روابطمان را با آنها برقرار کنیم. اگر با انصاف و بدون تعصب درباره رفتار و نظرات امام فکر شود و با دقت حرف‌ها و آثار وجودی امام و نتیجه انقلاب امام را ببینند، می‌پذیرند که امام انقلاب انسانی کاملی را در چارچوب مقررات آسمانی اسلام و قرآن به وجود آورد. امیدواریم این انقلاب بتواند راه خود را در بین تاریکی‌های زمان حفظ کند و اشکالاتی که دیده می‌شود، برطرف شود و جامعه‌ای بی‌خشونت و آرام و مهربان با خودمان و با کشورهای مسلمان و غیرمسلمان‌ها داشته باشیم.


🔻روزنامه همشهری
📍 دو خبر در نسبت اخلاق و سیاست
✍️ محسن مهدیان
یکم. عکس سلام و احوالپرسی آقای حدادعادل با آقای خاتمی بحث‌برانگیز شد. عده ای تاختند که چرا آقای حدادعادل از اصول خود کوتاه آمده است و عده‌ای در مقابل، این تصویر را نشانه‌ای از قرابت سیاسی دانستند.
دوم. آقای میرسلیم در مصاحبه‌ای گفته است که شهرداری‌تهران متهم ۲۰هزار میلیارد تومان فساد اقتصادی است. یک نفر هم موقع دستگیری در شهرداری اسلحه کشیده است.
این دو خبر از جهتی آموزنده است:
واقع این‌است که فضیلت اخلاقی امری متفاوت از جهت‌گیری سیاسی است و قرار نیست جهت‌گیری سیاسی، فضایل اخلاقی را نادیده بگیرد.

بااین توضیح:
یکم. اینکه تکلیف آقای حداد عادل و آقای خاتمی هردو به جهت سیاسی روشن است و رعایت اخلاق انکار تفاوت‌های سیاسی نمی‌کند و معنای تسامح و تساهل نمی‌دهد. سلام و احوالپرسی آداب معاشرت و حسن خلق است و نه معنای عدول از گرایش‌های سیاسی.
دوم. ماجرای آقای میرسلیم روی دیگر همین سکه است. یک نماینده مجلس حق دارد نظارت و سوال کند؛ چه بسا افشاگری کند. اما حداقل‌های اخلاقی حکم می‌کند وقتی ادعایی قرار است مطرح شود پیش‌تر تأمل و پرس وجو و مستند شود.
آیا بازگرداندن ۲۰ همت از ترک فعل ادوار گذشته به بیت‌المال یعنی فساد در شهرداری؟ مدیریت شهری باید تکریم شود یا تنبیه؟ ای کاش آقای میرسلیم از اتهامی که پیش‌تر به رئیس مجلس زدند و در دادگاه محکوم شدند عبرت می‌گرفتند که تقوا مقدم بر سیاست است.
خلاصه اینکه نه فضیلت اخلاقی به معنی تسامح و تساهل سیاسی است و نه اصولگرایی سیاسی مجوز بی‌اخلاقی و بی‌تقوایی.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین